5 - 03 - 2025
طرح تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
«جهانصنعت»- اولین نشست از سلسله نشستهای علمی «همگرایی منطقهای در حوزه تمدن ایرانی» شنبه، یازدهم اسفندماه با عنوان «بررسی طرح تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی از منظر سیاسی، تاریخی و اقتصادی» در تالار ایرج افشار کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد و در آن دکتر حسین رمضانی خردمردی، مدیرعامل انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی و دبیر نشست، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رییس موسسه دین و اقتصاد و دکتر حسن حضرتی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران به سخنرانی پرداختند.
اهمیت توجه به حوزه تمدن ایرانی
در ابتدای نشست حسین رمضانیخردمردی با تاکید بر اینکه ما در کشور با مساله «فهم نامفهوم مفاهیم» یا فهم ناقص و متفاوت مفهوم نسبت به یکدیگر مواجهیم؛ لذا در ابتدای کار باید مفاهیم به کار رفته در عنوان نشست را تعریف کنیم، افزود: مفاهیم کلیدی عنوان نشست چهار مفهوم «اتحادیه»، «کشور»، «وارث»، «تمدن ایرانی» است. منظور از اتحادیه، اتحادیههای منطقهای است که نمونههای آن در نظام بینالملل کنونی، اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا، اتحادیه عرب، اتحادیه ملل جنوب شرق آسیا (آ. سه. آن) برای همه ما آشناست. منظور از کشور واحد سیاسی مستقل است که با برخورداری از حاکمیت، اراده ملی برای پیوستن به اتحادیه به نمایندگی از ملت خود را متجلی میسازد. وارث نیز از اینرو انتخاب شده است که حق قانونی برابر نسبت به دیگر کشورهای عضو و وارثان به عضو میدهد که البته در ماهیت کشور نیز این برابری مستتر است. در نهایت منظور از تمدن ایرانی، تمدن ایرانِ تاریخی، به عنوان یک واحد طبیعی ـ انسانی دارای اشتراکات تاریخی و فرهنگی است که از گذشتههای دور تاکنون در فلات ایران و پیرامون آن ادامه دارد و میتوان تمدن چین، هند، مصر، یونان، ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلیس و… را نیز در کنار تمدن ایرانی مثال زد.
مدیرعامل انجمن همگرایی مواریث تمدن ایرانی ادامه داد: عدم دقت در مفاهیم به اختلاف و بسته شدن راه گفتوگو و مدارا و همگرایی و وفاق میانجامد که دراینباره ناآگاهی و نشناختن و تعریف درست نداشتن از مفهوم ایران مثالی گویاست که به دوگانهسازی ایران و اسلام و بعضا تقابل این دو در فکر و ذهن بسیاری از ایرانیان انجامیده است؛ در حالی که ایران مانند همه واحدهای سیاسیای که دولت یا کشور نام دارد، از انسانهایی که در واحد سیاسی به عنوان وطن و میهن خویش میزیند، تشکیل شده است و وطن ارزشی به تعداد هموطنان دارد.
وی در ادامه افزود: میگویند اگر با داعش در خارج از ایران نجنگیم، باید در داخل ایران با آنان بجنگیم. این جمله کاملا درست است اما درستتر از آن این است که اگر در قالب همگرایی منطقهای به هموطنان تاریخیمان در حوزه تمدن ایرانی توجه نکنیم، باید با جذب شدگان آنان در داعش و موساد بجنگیم چرا که این گروههای تروریستی آنان را طعمه شبکههای عضوگیری خود میکنند که نمونه بارز آن ملیت عامل حمله تروریستی شاهچراغ و حضور بسیاری از شهروندان کشورها و جمهوریهای خودمختار این حوزه تمدنی در قفقاز و روسیه، در میان صفوف گروههای تروریستی و نفوذ رژیم اسرائیل در جمهوری آذربایجان است.
وی ادامه داد: اتحادیههای نوین منطقهای، سازمانهایی مبتنی بر تصمیمات سیاسی حکومتها هستند و از این رو از منظر سیاسی باید بدان پرداخت، بسترهای تشکیل آن را باید از منظر تاریخی جستوجو کرد و در نهایت، از منظر اقتصادی، اتحادیه منطقهای باید توسعه و پیشرفت و رشد اقتصادی و رفاهی را برای مردمان منطقه به دنبال بیاورد.
رمضانیخردمردی در پایان گفت: نکته پایانی اینکه به گفته زندهیاد دکتر ناصر تکمیل همایون، همگرایی در حوزه تمدن ایرانی متفاوت از همگرایی در سایر مناطق جغرافیایی است چرا که مردمان این حوزه تمدنی تجربه زیست مشترک هزاران ساله دارند و باوجود جداییهای سدههای معاصر که ناشی از دخالت و دسیسه بیگانگان و استعمارگران بود، همچنان از فرهنگ و آداب و رسوم و مواریث تمدنی مشترکی برخوردارند. از این رو و باوجود از دست رفتن فرصتهای بسیار در دهههای اخیر، همچنان اقدام درست و بجا برای تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی میسر و مفید خواهد بود.
تجلیبخش آرمان توسعه ایران
در ادامه فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و رییس موسسه دین و اقتصاد، در سخنرانی خود به «بررسی طرح تشکیل اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی از منظر اقتصادی» پرداخت.
مومنی با توضیح و تبیین اینکه ایران در تاریخ معاصر خود برای برونرفت از توسعهنیافتگی، سه جنبش اجتماعی فراگیرِ «انقلاب مشروطه»، «نهضت ملی کردن صنعت نفت» و «انقلاب اسلامی» را در سالهای ابتدا، میانی و پایانی قرن بیستم پشتسر گذاشت اما هیچیک از این جنبشهای سهگانه فراگیر، نتوانسته است دستاوردهای خود را درونی و پایدار کند و همچنان «خروج از توسعهنیافتگی» و «رسیدن به توسعه» مساله اساسی کشور است، گفت: مساله اساسی برای ایران امروز این است که چرا این جنبشهای اجتماعی فراگیر سهگانهای که برای برونرفت از این دور باطل و امکانپذیرکننده مشارکت اعتلابخش در اقتصاد جهانی برای ایران بود، باوجود دستاوردهای خارقالعاده مقطعیاش با شکست روبهرو شد؟.
استاد علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه کشورهایی در ماجرای توسعه موفق هستند که تمرین بیشتری در زمینه همکاری داشته باشند و این یک سرفصلی است که در جای خود باید به صورت مفصلتری مورد بررسی قرار گیرد، تاکید کرد: الان اما، ما شرایطی را تجربه میکنیم به نام «بنگاههای اقتصادی یک نفره» که اگر این آرایش بخواهد تغییر کند، به همان اندازه که به تغییر در جهتگیریهای اقتصادی نیازمند است، به تغییر در جهتگیریهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز نیازمند است.
مومنی افزود: از نظر برخی صاحبنظران، یک فلسفه تاسیس راهآهن شمال- جنوب این است که مواد معدنی ایران را به صورت خام و ارزان در اختیار نظام سرمایهداری قرار دهد و از آن سو، کالاهای صنعتی نظام سرمایهداری را نیز به صورت محصول تولید شده و ارزان به ایران وارد کند و این یعنی تداوم وابستگی و توسعه نیافتگی ایران اما وجه پارادوکسیکال قضیه این است که اگر ما بتوانیم در عرصه تولید صنعتی، رویِمان را به هدف درست برگردانیم، در آن صورت یکی از عالیترین جلوههای عملیاتی کردن آن و مشارکت فعال و توسعهگرا در اقتصاد جهانی، شاید همین ایده «همگرایی منطقهای با کشورهای حوزه تمدن ایرانی» است.
مومنی افزود: اگر الگوی تجاری ما در این کانال و این منطقه قرار گیرد، ما با کشورها و جوامعی روبهرو میشویم که از ما مطالبه کالای ساخته شده دارند و دیگر به ما فشار نمیآورند که مواد خام بفروشیم و کالای ساخته شده را وارد کنیم و این ایده، یعنی «اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی» میتواند تجلی بخش و عینیت بخش به این آرمان باشد.
تمرکز بر مشترکات همسایگی
در ادامه نشست، حسن حضرتی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران، در سخنرانی خود به موضوعات تاریخی در همگرایی منطقهای پرداخت و در بخشی از سخنان خود گفت: کسی که تاریخ خوانده میداند که حوزه آسیای صغیر و بالکان یک حوزه تمدنی برای ایران و اسلام است. ما از دوره باستان آسیای صغیر بخشی از ایران و قلمرو سیاسی ایران بوده و حوزه تمدنی ایران در آنجا شکل گرفته و بعد از دوره اسلامی هم ادامه پیدا کرده است. بنابراین، از ابعاد گسترده و وسیعی این حوزه تمدنی برای ما یک سرمایه بزرگی است که میتوانیم از آن استفاده بکنیم؛ اما چگونه؟
حضرتی افزود: آنچه که الان در واقع دارد اتفاق میافتد و برخی از مسائل منطقهای هم در آن احتمالا دخیل است، این است که ما داریم بیشتر بر تفاوتها تاکید میکنیم و به رخ میکشیم، نزاعها و جنگها را برجسته میکنیم.
استاد تاریخ دانشگاه تهران گفت: شاید یکی از نمونهها که بشود دربارهاش حرف زد جنگ چالداران است. جنگ چالدران اتفاقی است که بخشی از آن برای ما خوب است و بخشی از آن هم برای ما خوب نیست. یک جنگی بین ما و عثمانیها بود. در جنگ چالدران ما شکست خوردیم و به واسطه شکست در این جنگ از لحاظ سیاسی و نظامی متحمل آسیبهایی شدیم. برای این جنگ در کشور ما در جاهایی مراسم برگزار میشود و درباره حماسه چالدران و این جنگ صحبت میشود. وقتی از جنگ صحبت میشود، از جنگ بین دو ملت، از جنگ بین دو سرزمین سخن به میان میآید و اینجا دیگر از میراث مشترک سخن گفتن، امکان ندارد اما چرا این راه را انتخاب میکنیم؟.
حضرتی در تبیین پاسخ به این پرسش گفت: اگر به روز بعد از جنگ چالدران بنگریم، میبینیم که نیاکان ما که برخی از آنان در نبرد بودند یا نبودند اما تحت تاثیر اتفاقات جنگ و بعدا پس از شکست، ناچار شدند به استانبول بروند یا برده شدند. از آنان بگوییم.
وی گفت: ما جنگ را در میدان نظامی باختیم و عثمانیها حتی تا تبریز هم آمدند و مدتی آنجا را اشغال کردند اما بعدها و با رشادتهای زیادی که مردم نشان دادند و مقاومت کردند و کشته شدند، مهاجمان عثمانی را عقب راندند. ما در این برهه با یک قدرت جهانی که 10سال بعد تا محاصره وین (پایتخت امپراطوری اتریش) هم پیش رفت، مواجه بودیم. متاسفانه ما در تاریخ معاصر با دولتهایی درگیر هستیم که همسایه ما هستند اما همسایه معمولی نیستند، قدرت جهانی هستند؛ آن از عثمانی و این هم از روسیه اما ما در همسایگی آنان، در مقابلشان از جمله در مقابل همین عثمانی، کوتاه نیامدیم و به آنان اجازه ندادیم که ما را زیر سلطه خود ببرند و اشغال کنند و ضمیمه قلمرو خودشان بکنند که خیلی جاها رفتند؛ حتی تا آفریقا و بالکان رفتند اما ما در بیخ گوششان این اجازه را به آنان ندادیم و این بدون تردید به وطن دوستی ایرانیان و غیرتشان که با همه امکانات و محدودیتهایی که داشتند، در مقابل این قدرتهای جهانی ایستادند، برمیگردد.
به هر حال یک جاهایی را از ما گرفتند و یک جاهایی هم ما سرزمینهای از دست داده شده را پس گرفتیم و آنان را مجبور به امضای معاهداتی کردیم اما آن چیزی که برای من مهم است و اینجا میخواهم دربارهاش صحبت کنم، این است که ما در جنگ چالدران به قدرت سیاسی و نظامی عثمانی باختیم اما آنان در حدود 1000نفر نیروی ماهر را در حرفه و مشاغل مختلف شناسایی کردند و به آسیای صغیر و مشخصا استانبول کوچاندند. یعنی سلطان سلیم این کار را آگاهانه انجام داد که بتواند از دانش و فن و مهارت ایرانیان استفاده کند در استانبولی که در دوره محمد فاتح، جد سلیم، از رومیان گرفته شده و خیلی از مسیحیان از آنجا مهاجرت کردند و رفتند و آنجا یک خلئی از حیث نیروی انسانی ماهر وجود دارد و او میخواهد این خلأ را با نیروی انسانی ماهر ایرانی پر کند.
حضرتی اضافه کرد: در دفاتر حِرَف، دفترهایی که مربوط به پیشهها و شغلها، در آرشیو عثمانی است و الان درآرشیو دولتی ترکیه است، هزار اسم است که رییس حِرَف مختلف بودند، از خوشنویسی گرفته تا معماری و کاشی کاری و… و اینان رفتند و مجبور بودند مه تن بدهند به قدرتی که اینان را اسیر کرده بود اما کار خودشان را کردند و هنر ایرانی را به آسیای صغیر بردند، فن و مهارت و دانش ایرانی را با خودشان به آسیای صغیر بردند و در آنجا تثبیت کردند. این یعنی ایرانی، در زمانی که از نظر سیاسی مغلوب است، قدرت فرهنگی و هنری خودش را آنجا به رخ میکشد. بنابراین، ما در همگرایی منطقهای و گفتوگو با همسایگان باید بر مشترکات متمرکز شویم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد