10 - 12 - 2019
شفافیت سرآغاز صداقت
صداقت از جمله حرفهای قشنگی است که همه میزنند و عمیقا نیز لزوم آن را باور دارند. اینکه هیچ رابطهای بدون صداقت ماندگار نیست، یک اصل پذیرفتهشده است و همگان میدانند که ضرورت وجود این عنصر فراتر از روابط بینفردی است و این امر در سطوح دیگر مثل روابط میان حاکمیت و جامعه مدنی نیز صدق میکند. تناسب بین «صداقت» و «سیاست» اما پیچیدگیهای خود را دارد و اغلب شاهدیم که حاکمان قادر به برقراری آن نیستند. شاید به این خاطر که شاخصها و مولفههای صادق بودن با مردم به خوبی شناخته نشده است. بدون شک صادق بودن حاکمان با مردم به معنای بیان همهچیز در همه وقت نیست اما مرز این سیاستورزیها را با پنهانکاری و به هیچ انگاشتن مردم باید شناخت.
مهمتر از آن شناخت تبعات و عواقب بیصداقتی است. حاکمان در هر جامعه و کشوری اگر متوجه پیامدهای رفتاری غیرمبتنی بر صداقت خود نباشند و بر مدار بیتوجهی به خواست و شعور مردم، کشورداری کنند برای خود دردسرآفرین خواهند بود و چه دردسری بدتر از کاشت بذر بیاعتمادی. سوال اینجاست که برای نکاشتن این بذر یا حداقل آبیاری نکردن آن باید از کجا شروع کرد؟ قاعدتا شناخت شیوههای درست اعتمادسازی که صداقت از جمله آن است.
عبدالله ناصری،فعال سیاسی- اجتماعی وجود صداقت بین حاکمیت و جامعه مدنی را در طول تاریخ و در تمام جغرافیای بشری ضامن ایجاد اعتماد بین جامعه و حاکمیت میداند. او در در گفتوگویی با «ویژهنامه فرهنگ و صنعت» گفت: «اگر صداقت وجود داشته باشد اعتماد به حد اعلا میرسد و اولین مولفه امنیت ملی وجود همین اعتماد به حاکمیت و جامعه مدنی است. وی در پاسخ به اینکه شاخصهای صادق بودن حاکمیت چیست، گفت: «اینکه صداقت چگونه صداقت خود را نمودار میکند طبیعتا به تلقی جامعه مدنی از هر حاکمیتی برمیگردد. به این معنا که جامعه مدنی باید براساس نوع رفتار حاکمیت به این باور برسد.
مشخصا در حاکمیتی که ساختار دیوانسالاری مبتنی بر فساد و رانت باشد، نه زبان صداقت گویاست و نه اصلا جامعه مدنی خریدار این گویایی است زیرا ساختار کاملا مبتنی بر فساد است. به عبارت دیگر وقتی صداقت میتواند به باور مردم بدل شود که مردم باور داشته باشند ساختار دیوانسالاری نظام سیاسی مبتنی بر شفافیت و درست عمل کردن است. اینجاست که در واقع میتواند سرآغاز صداقت بین مردم و حاکمیت باشد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: «دومین مولفهای که میتواند صادق بودن حاکمیت را ظاهر کند نوع سلوک، منش و ژست حاکمیت است. یعنی اگر جامعه مدنی به این تلقی برسد که سطح معیشت، نوع معیشت و برخورداری از امکانات و مواهب طبیعی و اجتماعی بین مسوولان و جامعه مدنی به یک اندازه است، میتواند گفتار صادقانه را باور کند.» ناصری تاکید کرد که این دو مولفه نقش بسیاری در باور جامعه دارد و اگر وجود نداشته باشد نمیتواند از وجود صداقت در حاکمیت اطمینان حاصل کند.
شناخت مولفههای صداقت میان جامعه و حاکمیت گام نخست و بسیار حائز اهمیتی است اما اگر در پس آن گام دوم یعنی خواست و ارادهای برای برقراری روابط صداقتمحور با مردم نباشد، به جایی نخواهید رسید. در این صورت بیاعتمادی بین مردم و حاکمیت روزبهروز بیشتر و شکاف موجود تعمیق میشود. بدتر آنکه به اعتقاد برخی از کارشناسان بیصداقتی و دروغگویی حاکمان به مردم نیز سرایت کرده و در بلندمدت اخلاقیات را هم به قهقرا خواهد برد.
بیصداقتی به مردم سرایت میکند
علی تاجرنیا، نماینده پیشین مجلس و فعال سیاسی از جمله افرادی است که چنین میاندیشد. وی در گفتوگویی با «ویژهنامه فرهنگ و صنعت» وجود اطلاعرسانی دقیق و شفاف را اصلیترین شاخص وجود شفافیت در حاکمیت دانست گفت: «توجه داشته باشید که صداقت از جمله اموری است که به صورت یک دریافت درونی برای تمام مردم مشخص و آشکار است. شاید در مواقعی افراد بیصداقتی را مشاهده کرده و به رو نیاورند اما همیشه قابل درک است.
بنابراین وقتی عدم صداقت پیشه شود مثل موریانهای چارچوبها و ستونهای اعتماد را از میان خواهد برد». این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اهمیت صداقت در آموزههای دینی گفت: «اگر دروغ بهعنوان بزرگترین گناه دانسته شده و امین بودن و صادق بودن مهمترین صفت پیامبر اسلام شناخته شده است، نشاندهنده اهمیت این مقوله در روابط بین افراد، روابط اجتماعی و حتی روابط بین دولت و مردم است.»
وی افزود: «لازمه تقویت عنصر صداقت در جامعه، اطلاعرسانی شفاف است. یعنی اگر اطلاعرسانی بیدغدغه، شفاف و آزاد وجود داشته باشد، طبیعتا عناصر غیرصادق در گذر زمان به خوبی شناخته میشوند و زشتیهای آنان آشکار میشود. روشن است که در این صورت جامعه متعهدتر به بحث صداقت خواهد بود و حتی کسانی که بخواهند غیرصادق عمل کنند نیز این فرصت را نخواهند داشت.» تاجرنیا با تاکید بر اینکه «مردم خواستههای خود از حاکمیت را فراموش نمیکنند» گفت: «ممکن است برخی مطالبات مردمی در گذر زمان کماهمیتتر شود اما فراموششدنی نیست بنابراین صادق بودن حاکمان همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار است.»
وی در پاسخ به این پرسش که برای بازگرداندن صداقت در مواقعی که حاکمان از این امر فاصلهگرفتهاند، چه باید کرد؟ گفت: «به نظر من آنچه که میتواند سبب کمرنگ شدن عنصر صداقت شود، این است که برخی قوانین و مقررات که تعداد آن نیز کم نیست برای یکسری سوءاستفادههای مقطعی شکل گرفته و وجود آنها سبب میشود که برخی افراد غیرصادق یا حتی دولتها بتوانند از شکافهای قانونی استفاده کنند. بنابراین پالایش قوانین و مقررات باید در دستور کار قرار بگیرد تا حاکمیت، دولت یا بخشهایی از آن امکان بروز رفتارهای غیرصادقانه نداشته باشند.»
تاجرنیا در تشریح دلایل بروز رفتارهای غیرصادقانه به وجود حاشیه امن برای افراد ناصادق دانست و هشدار داد: «حاکمان قطعا باید به موضوع صداقت توجه ویژه داشته باشند و بدانند که اگر به این امر اهمیت لازم را ندهیم و مراقبت نکنیم، میتواند بسیاری از اخلاقیات را نیز از بین ببرد.»
وی همچنین وجود آمارهای متفاوت در حوزههای مختلف را مخدوش کننده صداقت در کشور دانست و گفت: «در جامعه مطالب یا مباحثی که دانستن آن برای مردم لازم است با توجیهاتی مثل امنیت ملی و محرمانه بودن و مسائلی از این قبیل گفته نمیشود. اگر تعداد اینها محدود باشد قابل پذیرش است اما اگر به موضوع کلی و عادی نیز سرایت میکند و تعداد آن زیاد باشد و مردم از مسائلی که محرمانه هم نیست مطلع نشوند، اعتماد عمومی کاهش پیدا میکند. متاسفانه آنچه امروز شاهدیم این است که در مجموعه عملکردی دولتها و حاکمیت اجزایی وجود دارد که به راحتی برای دیگران قابل دسترس نیست. این مسائل موجب افزایش بیاعتمادی در آینده خواهد بود». حال که هم شاخصهای صادق بودن را شناخته و هم عواقب و تبعات بیصداقتی را میدانیم راهی نیست غیر از سپردن کار به دانایان، که هم دنیا را اصلاح و هم آخرت را آباد کنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد