3 - 02 - 2025
شروع تغییر بازار سرمایه؟
گروه بورس- بازار سرمایه روز گذشته را در حالی آغاز کرد که از یکسو نگرانی از شکلگیری الگوهای نزولی در نمودارها ذهن بسیاری از فعالان بازار را درگیر کرده بود و از سوی دیگر جریان خبری قوی برای تحریک رشد بازار وجود نداشت. با این حال تلاشهای گستردهای صورت گرفت تا از افت بیشتر بازار جلوگیری شود و در چند مقطع مختلف، حمایتهایی برای حفظ روند مثبت شکل گرفت. در مجموع وضعیت معاملات نسبت به روزهای قبل بهبود پیدا کرد و بسیاری از فعالان بازار بر این باورند که اگر بازار بتواند در این شرایط سخت مقاومت کند و منتظر موجهای خبری قویتر بماند، احتمال رشد در روزهای آینده بیشتر خواهد شد. یکی از عوامل اثرگذار بر بازار در روز گذشته تحلیلهای تکنیکال و نگاه چارتیستها به روند معاملات بود. چارتیستها همواره در بازار تاثیرگذار بودهاند و هنگامی که یک الگوی خاص در نمودارها توجه همه را جلب کند، تحقق آن بسیار محتمل خواهد بود. در همین راستا، حمایتهای حقوقی و برخی از سرمایهگذاران بزرگ، به وضوح با هدف برهم زدن این الگوهای تکنیکالی انجام شد اما آنچه اهمیت دارد این است که نگرانی از یک ریزش سنگین در بازار چندان منطقی به نظر نمیرسد. بسیاری از سهام در صورت کاهش هشت تا 10درصدی به قیمتهایی خواهند رسید که از نظر ارزندگی بسیار جذاب خواهند بود، بنابراین حتی بدون حمایتهای گسترده نیز جریان خرید در بازار شکل خواهد گرفت اما چالش اصلی، عدم هماهنگی در جریان اخبار و اتفاقات اقتصادی و سیاسی است که بازار را دچار نوسانات متزلزل و ناهمگون کرده است.
اهمیت نقطه فعلی و تاثیر خبرهای قوی بر روند بازار در نقطهای حساس قرار گرفته و بسیاری در انتظار تحولات جدید برای تغییر مسیر معاملات هستند. چارتیستها معتقدند که نقاط فعلی برای بازار حیاتی است و در صورتی که نتواند روند خود را تثبیت کند ممکن است اصلاح بیشتری را تجربه کند.
به همین دلیل، حضور مستمر حقوقیها و حمایتهای هدفمند در بازار کاملا مشهود بود اما آنچه بازار را به رشد پایدار میرساند، نه صرفا حمایتها بلکه انتشار اخبار قوی و متفاوتی است که بتواند نقدینگی را دوباره به حرکت درآورد.
نیاز بازار به یک موج خبری جدید
همانطور که پیشتر نیز اشاره شده بود، بازار برای خروج از شرایط فعلی نیاز به یک خبر مهم و خاص دارد. جریان نقدینگی همچنان در بازار وجود دارد و صفهای خرید قوی در نمادهای پتروشیمی نشان میدهد که سرمایهگذاران همچنان انگیزه لازم را دارند. با این حال برای عبور از وضعیت رکود و رخوت باید موجی از اخبار مثبت و تعیینکننده شکل بگیرد.
عوامل کلیدی اثرگذار بر بازار
اگر لیستی از عوامل موثر بر روند بازار تهیه شود میتوان به رویدادهای داخلی و خارجی مختلفی اشاره کرد که میتوانند مسیر بازار را تغییر دهند.
تحولات صنعت خودرو از جمله تغییرات مدیریتی و برنامههای تجدید ارزیابی داراییها، میتواند به عنوان یک عامل اثرگذار مطرح شود.
تغییرات در فرمولهای محاسبه نرخ سود پالایشیها و تحولات بنیادی در صنایع فولاد و پتروشیمی میتواند ثبات بیشتری را به بازار ببخشد.
کاهش نرخ بهره و ارسال سیگنالهای محکم از سوی سیاستگذاران پولی میتواند باعث تغییر رویکرد سرمایهگذاران شود.
حرکت جدید در نرخ ارز نیمایی و کاهش فاصله آن با نرخ دلار آزاد میتواند محرک مهمی برای رشد بازار باشد.
اخبار سیاسی از جمله بررسی FATF و احتمال انتشار سیگنالهای مثبت در این زمینه میتواند بخشی از نگرانیهای سرمایهگذاران را کاهش دهد.
یک تحول مهم در عرصه سیاست خارجی میتواند کلیه عوامل فوق را تحتالشعاع قرار داده و روند متفاوتی را برای بازار ایجاد کند.
با در نظر گرفتن این موارد، بازار همچنان در انتظار یک عامل کلیدی برای ایجاد یک تغییر فاز اساسی است و تا زمان تحقق چنین اتفاقی، روند معاملات با احتیاط و نوسانات محدود دنبال خواهد شد.
مسیر بازار در صورت ادامه وضعیت فعلی؛ اصلاح زمانی و قیمتی به جای ریزش شدید
سؤال مهمی که ذهن بسیاری از سرمایهگذاران را به خود مشغول کرده این است که اگر هیچ اتفاق ویژهای برای بازار رخ ندهد چه آیندهای در انتظار آن خواهد بود؟ بررسی روند فعلی نشان میدهد که بازار در حال عبور از یک دوره اصلاح همزمان قیمتی و زمانی است، جایی که نه ریزش شدیدی تجربه کرده و نه رشدی قابل توجه داشته است.
در این شرایط، سهام شرکتها در یک وضعیت معلق میان نزول و صعود قرار دارند و بازار در یک روند نوسانی گرفتار شده است. این وضعیت تا زمانی که موجی از اخبار جدید و تعیینکننده وارد بازار نشود، ادامه خواهد داشت. نکته کلیدی در چنین فضایی، مدیریت ریسک و تابآوری سهامداران است تا این دوره را بدون ضرر سنگین پشتسر بگذارند.
زمانی که بازار، این دوره را پشتسر بگذارد و با یک موج خبری قوی مواجه شود، نقدینگی دوباره به جریان خواهد افتاد و مشابه آنچه در گذشته دیدهایم، سرمایهها مجددا به سمت بازار حرکت خواهد کرد.
اصلاح قیمتی بازار در مسیر صحیح؛ زمینهسازی برای رشد آینده
آنچه تاکنون طی شده، بخش مهمی از اصلاحی است که بازار به آن نیاز داشت. پیش از این قیمتهای سهام در سطوحی قرار داشتند که جذابیت خرید زیادی برای سرمایهگذاران نداشتند اما امروز این شرایط تغییر کرده است.
البته بازار هنوز به نقطهای نرسیده که خریدهای گسترده در آن آغاز شود اما روند فعلی باعث خواهد شد که بهتدریج با انتشار حتی اخبار مثبت کوچک، دیگر شاهد فروشهای سنگین و هیجانی نباشیم. این موضوع میتواند به نفع خریداران عمل کند و آنها را به سمت ورود مجدد به بازار سوق دهد.
در صورتی که بازار بتواند این دوره اصلاح را با کمترین هزینه و کمترین فشار فروش پشتسر بگذارد، خود را برای چند ماه آینده بیمه خواهد کرد. در چنین شرایطی بازار میتواند از یک ریزش سنگین جلوگیری کرده و مسیر خود را برای رشدهای بعدی هموار کند.
به زبان ساده، اصلاح اخیر اگرچه ممکن است برای برخی ناخوشایند باشد اما بهعنوان یک سد دفاعی در برابر چالشهای آینده عمل کرده و فرصت مناسبی را برای بازیابی و شروع یک روند جدید ایجاد کرده است. در صورت انتشار اخبار مثبت و مهم، بازار با پتانسیل قوی برای رشد مجدد مواجه خواهد شد و احتمالا موج جدید صعودی همزمان با پایان این اصلاح آغاز خواهد شد.
پلتفرمهای فروش طلا؛ رسوایی جدید در راه است؟
در پایان معاملات روز گذشته بحثی که در محافل اقتصادی و شبکههای خبری بسیار داغ شد، موضوع پلتفرمهای فروش طلا بود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که به زودی این مساله به یک جنجال جدید در فضای اقتصادی کشور تبدیل خواهد شد.
ماجرا از این قرار است که برخی پلتفرمهای فروش طلا بدون داشتن مجوزهای رسمی اقدام به خریدوفروش طلا با گرمهای بسیار محدود کردهاند. گزارشهای مختلف نشان میدهد که حدود 10میلیون نفر در این پلتفرمها فعالیت داشتهاند، هرچند برخی کارشناسان عدد واقعی را کمتر از این میزان تخمین میزنند.
مشکل اساسی اینجاست که این معاملات به صورت واقعی انجام نشده و بسیاری از افراد صرفا در حال خرید و فروش عددی بودهاند در حالی که طلای فیزیکی پشتوانه این معاملات نبوده است.
سؤال اصلی این است که آیا این پلتفرمها واقعا ذخایر طلای کافی برای پاسخگویی به معاملات خود دارند یا صرفا در حال فروش صوری و اصطلاحا «خالیفروشی» هستند؟ بررسی برخی آمارها نشان میدهد که احتمال خالیفروشی در این پلتفرمها بسیار زیاد است و حتی برخی کارشناسان تخمین میزنند که نیمی از معاملات این پلتفرمها بدون پشتوانه طلای واقعی انجام شده است.
یکی از راههای بررسی این موضوع، مقایسه آمار معاملات این پلتفرمها با ذخایر بانک کارگشایی و صندوقهای طلا است که نشان میدهد تناسب درستی بین حجم خرید و فروشها و ذخایر طلایی که باید در دسترس باشد، وجود ندارد.
اگر این فرضیه درست باشد احتمال دارد که در آیندهای نهچندان دور این ماجرا به یک بحران تبدیل شده و باعث ایجاد یک رسوایی مالی دیگر در بازار شود. در روزهای آینده، بررسیهای بیشتری روی این موضوع انجام خواهد شد و انتظار میرود که نهادهای نظارتی به این مساله ورود کنند.
بیاعتمادی، بحران واقعی اقتصاد ایران
بحث اصلی دیگر این نیست که ریسکهای پلتفرمهای فروش طلا چه هستند چراکه این مساله برای بسیاری روشن شده است. نکته مهمتر این است که چرا بخشی از مردم تصمیم گرفتهاند سرمایههای خود را به این سمت هدایت کنند؟
این افراد تحتتاثیر شرایط اقتصادی و سیاسی راهی برای حفظ ارزش داراییهای خود جستوجو کردهاند و به جای انتخاب مسیرهای سنتی به پلتفرمهای غیررسمی فروش طلا پناه بردهاند. این نهتنها نشاندهنده نگرانیهای مالی مردم، بلکه بیانگر سطح بیاعتمادی عمیقی نسبت به پول ملی و بازارهای رسمی است.
نرخ سود ۳۰درصدی بانکی هم نتوانست آنها را جذب کند بلکه برای فرار از کاهش ارزش سرمایههای خود، حاضر شدهاند ریسک بالایی را بپذیرند و وارد پلتفرمهایی شوند که نه نظارت دقیقی روی آنها وجود دارد و نه امنیت سرمایههایشان تضمین شده است. این تلنگری جدی برای سیاستگذاران اقتصادی کشور است که ببینند چگونه مردم برای حفظ سرمایههای خود، حاضرند به هر ابزاری متوسل شوند، جز آنچه که سیاستگذاران برای آنها تعریف کردهاند.
غفلت سیاستگذاران و سوءاستفاده پلتفرمهای طلا
نمیتوان به رفتار این افراد خرده گرفت. آنها از حق طبیعی خود برای حفظ داراییهایشان استفاده کردهاند اما این میان، دو مساله جدی مطرح است: غفلت نهادهای مالی و سوءاستفاده شرکتهای غیررسمی.
پلتفرمهای طلا با هوشمندی این نیاز مردم را شناسایی کردند و آن را از ساختار سنتی بازار طلا به فضای آنلاین منتقل کردند اما بیعملی نهادهای مالی و سیاستگذاران باعث شد که این منابع به جای ورود به یک ساختار شفاف و قانونی، راهی بازارهای غیررسمی شود.
صندوقهای طلا در بازار سرمایه دقیقا میتوانستند چنین نقشی را ایفا کنند اما نتوانستند. این نه به دلیل ضعف ابزارهای مالی بلکه ناشی از کمکاری نهادهای مالی، سازمان بورس، وزارت اقتصاد و سایر نهادهای مرتبط است.
اگر این ابزارها به درستی معرفی و تبلیغ میشدند بسیاری از سرمایهگذاران به جای ورود به پلتفرمهای غیررسمی از صندوقهای طلا استفاده میکردند که تحت نظارت کامل هستند و احتمال تخلف در آنها بسیار کمتر است اما نهادهای مالی این فرصت را از دست دادند در حالی که شرکتهای غیررسمی از این شکاف بیشترین بهره را بردند.
لزوم بازسازی اعتماد عمومی به بازار سرمایه
برخی شاید استدلال کنند که سازمان بورس در این زمینه کوتاهی نکرده و هشدارهای لازم را داده است. درست است که سازمان بورس در ابتدای فعالیت این پلتفرمها، نامههای متعددی به نهادهای نظارتی ارسال کرده و هشدار داده است اما مساله اساسی رویکرد انفعالی این نهادهاست.
اگر زودتر به فکر راهکاری برای جذب این نقدینگی بودند، امروز نیازی به برخورد با بحران پلتفرمهای غیرمجاز نداشتند. سازمان بورس باید قبل از ظهور این مدلهای کسبوکار، بستری برای جذب سرمایههای مردم در بازار رسمی ایجاد میکرد، نه اینکه پس از وقوع بحران به دنبال هشدار دادن باشد.
امروز باید درک کرد که سرمایهگذاران را نمیتوان مجبور به خرید سهام کرد. اگر مردم به دنبال سرمایهگذاری در طلا، سکه و سایر داراییها هستند باید مسیرهای رسمی و ایمن برای آنها فراهم شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد