25 - 09 - 2024
شاخصهای شایستگی حکمرانان سیاسی
«جهان صنعت»- این روزها، انتخاب و گزینش نیروی انسانی در سطح معاون وزیر و مدیران کل وزارتخانهها و نیز موسسهها، سازمانها و بنگاههای دولتی در کانون توجه قرار دارد. جناح سیاسی اصولگرایان با وجودی که در انتخابات ریاستجمهوری 15 تیرماه امسال نتیجه را به جریان سیاسی دیگر واگذار کردند اما از اهرم «وفاق ملی» برداشت خاص کرده و معتقدند مدیران معتقد و منتسب و عضو نهادهای سیاسی وابسته به اصولگرایان باید در دولت حضور جدی و پرحجم داشته باشند. از طرف دیگر جریان سیاسی برنده انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم باور دارند که اگر قرار باشد همان مدیران یا مشابه آنها در دولت حضور پرحجم داشته باشند چرا انتخابات برگزار میشود. این جریان سیاسی باور دارد که شهروندان به پزشکیان رای دادهاند تا مدیران تازهنفس و در خط اصلاحطلبی دولت را در اختیار بگیرند.
جای خالی شایستهسالاری
در کشورهای توسعهیافته و دارای نهادهای قدیمی و استوار دموکراسی، حزبها هستند که پس از پیروزی در هر انتخابات کادرهای خود را به دولت یا مجلس میفرستند تا وعدههای دادهشده آنها را اجرا کنند. تجربه نشان داده است حزبها برای اینکه بتوانند بار دیگر برنده انتخابات شوند شایستهترین حکمرانان سیاسی خود را به دولت میفرستند و مساله شایستگی در رده حزبی تعیینکننده است. در ایران شوربختانه حزبهای نیرومند وجود ندارند و رییسجمهور ناگزیر است برای نهاد ریاستجمهوری و نیز نهاد دولت کسانی را به کار گیرد که به آنها اطمینان دارد و میداند که بیوفایی حزبی و جناحی نخواهند داشت. در چنین فرآیندی است که شایستگان ممکن است راه به دولت پیدا نکنند و کارآمدی در مرحله دوم قرار دارد. از سوی دیگر دخالت نهادهای نظارتی که باید در جواب استعلام افراد نظر دهند کار را سختتر کرده است.
درگزارش منتشرشده از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری آمده است: فقدان شاخصهای معین و علمی برای ارزیابی شایستگی مدیران سیاسی در کشور، به یک چالش جدی تبدیل شده است. این خلأ سبب شده تا در موارد متعدد و دولتهای مختلف روسایجمهور اقدام به انتخاب افرادی برای مناصب کلیدی در کشور کنند که یا در مرحله اول موفق به کسب رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی نشدهاند یا پس از انتصاب به دلایل مختلفی از جمله ناکارآمدی اتهامات فسادها و پروندههای مالی و در کل ناتوانی در تحقق اهداف دولت و نظام استیضاحشده یا به اشکال مختلف از جایگاه خود برکنار شدهاند.
در این گزارش اضافه شده است: مروری بر عملکرد و ارزیابی مدیران سیاسی دولتهای مختلف نمایانگر آن است که این مدیران بعضا در دوگانه توجه به ابعاد سیاسی یا توجه به ابعاد مدیریتی و بوروکراتیک، صرفا به یک طرف متمایل شده و نظام حکمرانی و اداره کشور را یا در دام سیاستبازیهای کوتهبینانه و جناحی یا در دام محافظهکاری بوروکراتیک گرفتار کردهاند. حتی در میان مدیران سیاسی توانمند افرادی وجود داشتهاند که از مهارتهای ارتباطی و رسانهای ضروری برای تعامل سازنده با مردم و رسانهها بیبهره بودهاند. همچنین شاهد حضور مدیرانی بودهایم که فاقد نگاهها و تجربیات بینالمللی بوده و فرصت حضور عزتمندانه و تعامل در سطح جهانی را بیاثر شمردهاند. اموری که البته حامل پیامدهای بسیار برای نظام حکمرانی کشور، دولتها و مردم بوده است. بر این مبنا، بهکارگیری مدل شایستگی مدیران سیاسی میتواند منافع زیر را برای مردم و دولت به همراه داشته باشد:
منافع اقتصادی: به سبب سهم گسترده و دسترسی بالای مدیران سیاسی به بودجه عمومی دولت و شرکتهای دولتی، در صورت مدیریت ناکارآمد و فساد این مدیران ضربه سنگینی به اقتصاد کشور وارد شده و این سوءمدیریت در سطوح بالا، موجب هدررفت حجم عظیمی از تولید ناخالص داخلی کشور میشود بهکارگیری مدل شایستگی میتواند از اختصاص جایگاههای سیاسی به افراد فاقد شایستگی در این بخش جلوگیری کرده و در قدم بعدی با ارزیابی عملکرد افراد به صورت دورهای مانع از ایجاد فسادهای کلان در کشور شود.
منافع سیاسی: انتخاب مدیران ناشایست میتواند به شدت به اعتبار دولت نزد مردم آسیب زده و انتصابات نامناسب، یکی از عوامل اصلی کاهش اعتماد مردم به دولت است. بهبود این وضعیت میتواند اعتماد سیاسی را به میزان قابلتوجهی افزایش داده و از مخشوش شدن چهره دولت در نزد مردم جلوگیری کند.
منافع اجتماعی: انتصاب مدیران ناشایست نقش مستقیمی در ناامیدی بیتفاوتی و حتی اعتراضات اجتماعی دارد. بهکارگیری مدل شایستگی به مردم نشان خواهد داد که نظام حکمرانی کشور و دولتها، حرفهای بوده و نظرات مردم درخصوص کیفیت و عملکرد مدیران سیاسی به واقع اهمیت دارد.
این گزارش میافزاید: مدل شایستگی مدیران سیاسی حاصل انجام دو سال پژوهش متمرکز است که با مطالعه و بررسی دقیق روی الگوهای موجود شایستگی در نظامهای سیاسی مختلف، منابع مختص نظام جمهوری اسلامی ایران، جلسات متعدد و متمرکز و مصاحبه عمیق با فعالان سیاسی کشور و کارشناسان این حوزه در قالب سه بخش اصلی شاخصهای عمومی مدیریت حرفهای و مدیریت سیاسی ایجاد شد. در این سه بخش، شاخصهای عمومی به شاخصها و ویژگیهایی اشاره دارد که مرتبط با عموم کارمندان و مستخدمان دولتی بوده و از کارشناسان و فعالان در بخشهای عمومی یک جامعه انتظار میرود آن را رعایت کنند. از جمله این شاخصها میتوان به الزامات اخلاقی و همچنین الزامات ارزشی،حقوقی مالی و امنیتی اشاره کرد. شاخصهای دسته مدیریت حرفهای نیز بر ابعاد مدیریت حرفهای در لایههای بوروکراتیک و تکنوکراتیک تمرکز داشته و از مدیران فعال در بخشهای اداری در دو لایه مذکور انتظار میرود تا این شاخصها و ویژگیها را دارا باشند. برای مثال از مدیران حرفهای انتظار میرود تا از دانش و توان مدیریت عمومی و مهارتهای تخصصی ناظر به حوزه خود بهرهمند باشند اما دسته دیگری از شایستگیها مرتبط با شایستگی مدیران سیاسی است. این دسته در عین اهمیت وافر آنچنان که باید مدنظر قرار نگرفته است بنابراین لزوم توجه به شایستگیهای ویژه مدیران سیاسی از جمله دانش و مهارت (تکنیک)های سیاسی و همچنین مهارتهای ارتباطی و تجربه و وجهه بینالمللی از جمله ویژگیها و شاخصهای مهم در شایستگی مدیران و ارزیابی عملکرد ایشان است بنابراین تحت دستهبندی سهگانه بخشهای عمومی، مدیریت حرفهای و مدیریت سیاسی، هفت شاخص کلیدی شامل؛ ١) الزامات اخلاقی فردی ۲) الزامات ارزشی حقوقی مالی و امنیتی ۳) مهارتهای ارتباطی، ۴) تجربه و وجهه بینالمللی ۵ )دانش و مهارتهای سیاسی ۶ )دانش و توان مدیریت عمومی ( مهارتهای تخصصی (حوزهای)، مدنظر قرار گرفت. هر یک از این شاخصها شامل زیر مولفههای مختلف قابل سنجش و ارائه بوده که در قالب گزارش کارشناسی پیشرو تهیه شده است. با این حال توضیحات مقدماتی درخصوص این شاخصها به قرار زیر است:
1- الزامات اخلاقی فردی: ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی یک مدیر سیاسی از جمله سلامت جسمی و روانی، هوش و خلاقیت، صداقت و مسوولیتپذیری، تفکر انتقادی و قدرت تصمیمگیری، جسارت و پیشبینی، نقدپذیری و شخصیتی متعادل و منعطف، از اولین عوامل تعیینکننده شایستگیهای یک حکمران سیاسی هستند.
۲- الزامات ارزشی، حقوقی، مالی و امنیتی مدیریت سیاسی مستلزم حفظ اصول قانون اساسی، احترام به حاکمیت قانون و حمایت از حقوق و آزادیهای مدنی بوده و التزام عملی به ارزشهای اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و تاریخی جامعه، عدم وابستگی به گروههای غیرقانونی، فقدان سوءپیشینه امنیتی و آشنایی با الزامات امنیتی نوین، پایبندی به ساختار حقوقی و قانونی کشور و الزامات مالی از جمله فقدان پرونده فساد مالی، شفافیت مالی و مالیاتی، تعادل مالی و عدمتعارض منافع از شاخصهای شایستگی مدیران سیاسی به شمار میرود.
3- مهارتهای ارتباطی، مهارتهای کلیدی یک مدیر و رهبر سیاسی و تیم رسانهای وی در زمینه برقراری ارتباط موثر و چندسویه با مخاطبان گوناگون، استفاده از ابزارهای ارتباطی مدرن و مدیریت رسانهای نیز در عصر حاضر و با توجه به پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی از عوامل اصلی موفقیت و تاثیرگذاری مدیران سیاسی محسوب میشود.
4- تجربه و وجهه بینالمللی ،آگاهی، درک و تجارب یک مدیر سیاسی در عرصه بینالمللی و امور جهانی در دنیای امروز از اهمیت ویژهای برخوردار است. وجهه و اعتبار بینالمللی میتواند در اثرگذاری و کارآمدی یک مقام سیاسی در سطح ملی نیز نقش مهمی داشته باشد.
5- دانش و مهارتهای سیاسی، داشتن شخصیت و انگیزه سیاسی تعهد به خدمت عمومی، آشنایی با مبانی نظری و عملی، سیاستورزی، تعلق به جریانهای سیاسی و احزاب، آشنایی و پایبندی به تفکر سیاسی دولت متبوع، توانایی تحلیل سیاسی، لابیگری مثبت مذاکره، شبکهسازی و حل تعارضات سیاسی، ارتباطات اجتماعی گسترده و ظرفیت بسیج مردمی از ویژگیهای حیاتی یک مدیر سیاسی شایسته به شمار میرود.
6- دانش و توان مدیریت عمومی: مدیریت و حکمرانی موثر نیازمند درک جامعه از حوزههای سیاستگذاری و مدیریت عمومی شامل مدیریت، اقتصادی، علمی و فنی است.
۷- مهارتهای تخصصی (حوزهای): در کنار شایستگیهای عمومی یک مدیر سیاسی باید از مهارتها و دانش تخصصی در حوزه مسوولیت خود مانند مدیریت پروژه فناوریهای نوین، مقررات فنی و حقوقی و ارتباط با مشاوران سیاسی آن حوزه برخوردار باشد.
استقرار شاخصهای شایستگی مدیران سیاسی فراتر از یک ابتکار عمل یک ضرورت حیاتی برای بازگرداندن اعتماد و امید به جامعه ایران است. با قرار دادن این مهم در رأس اقدامات و برنامههای نظام حکمرانی و دولتها، نهتنها الگویی از حکمرانی حرفهای ارائه میشود بلکه مسیر برای دورانی جدید از شایستهسالاری، کارآمدی و عقلانیت در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران هموار خواهد شد. در این راستا با توجه به عدم استقرار و نهادینگی احزاب سیاسی در نظام کشور، پیشنهاد میشود تا با بهرهگیری از شاخصهای دقیق شایستگی مدیران سیاسی، یک نظام شاخصمحور و رتبهبندی برای دولتهای آینده ایجاد شود. همچنین پیشنهاد میشود دولتها با هدف ارتقای کیفیت و عملکرد مدیران سیاسی، یک نظام آموزشی ویژه برای تربیت و آمادهسازی مدیران سیاسی ایجاد کنند. این نظام آموزشی که میتواند ساختاری مشابه با برنامههای درون حزبی تربیت نیروی انسانی داشته باشد، با هدف بهرهگیری از خروجیهای آن برای تغییرات اثربخش در کابینه طی بازههای زمانی منظم برای مثال پس از دو سال از استقرار دولت، طراحی شود.
علاوه بر این پیشنهاد میشود که این سازمان تربیتی نه فقط برای جریان سیاسی دولت مستقر، بلکه برای سایر جریانهای سیاسی موثر و مهم کشور نیز ایجاد شود تا به صورت نظاممند و کارآمد به تربیت نیروهای سیاسی بپردازند.
با این اقدام دولتها میتوانند نهتنها به ارتقای سطح مدیریتی کابینه خود دست یابند، بلکه گامی بلند در جهت همبستگی ملی و تقویت نظام حکمرانی و حرفهای شدن امر سیاست در کشور بردارند.
شایستگی سیاسی
از مفهوم شایستگی سیاسی بنا به برداشت و حوزههای مختلف، تعاریف مختلفی صورت گرفته است. برای مثال بریکمن با تکیه بر رفتار سازمانی شایستگی سیاسی را به عنوان ظرفیت تجزیه و تحلیل موقعیتها، ابداع استراتژیها و کاربرد دانش رفتارها و تاکتیکهای ظریف مرتبط با اخلاص، اجتماعی، نفوذ قدرت و روابط رسمی و غیررسمی در پیگیری دستور کارها یا دستیابی به اهداف سازمانی توصیف میکند (بریکمن، ۲۰۱۹). یا گلوبوا (۲۰۱۳) شایستگی سیاسی را توانایی درک موثر دیگران در محل کار و استفاده از دانش حاصل از این درک برای اثرگذاری بر ایشان در راستای اجرای اهداف شخصی و سازمانی فرد میداند. لاونگ و همکاران (۲۰۱۹) نیز با تکیه بر ادبیات مرتبط با رهبری، صلاحیت سیاسی را به مثابه اهرمی برای نیل به ایدههای رهبران معرفی میکنند. با این حال تعریفی که به ادبیات مدنظر پژوهش حاضر نزدیک باشد را میتوان در آثار باکارک جستوجو کرد.
باکارک (2005) صلاحیت سیاسی را قابلیتی میداند که براساس آن فرد بداند چگونه میتواند بسترهای سیاسی را تحلیل کرده، دیگران را به سمت خود فراخوانده و ائتلافها را در یک اکوسیستم سیاسی هدایت کند. بر این اساس و با تلفیق ادبیات مرتبط با صلاحیت یا شایستگی سیاسی این شایستگی را میتوان اینگونه تعریف کرد: «توانایی افراد یا گروهها برای هدایت و مشارکت موثر در اکوسیستم سیاسی. شایستگی سیاسی شامل ترکیبی از دانش، مهارت و ویژگیهایی است که فرد را قادر میسازد تا فرآیند سیاسی را درک کرده، در آن مشارکت فعال داشته و بتواند اثرگذار باشد. این شایستگی سیاسی میتواند بر مبنای فرهنگ سیاسی و ماهیت نظامهای سیاسی مختلف، دارای مولفههای متفاوتی باشد.»
بازاریابی سیاسی
یکی دیگر از شعب مطالعاتی که به بررسی شاخصهای شایستگی حکمران سیاسی پرداخته است، منابع مرتبط با بازاریابی سیاسی است. در این حوزه آنچه اهمیت مییابد، تربیت و پرورش حکمرانانی است که بتوانند در میدان انتخابات رای آورده و وارد عرصه سیاسی شوند. در این راستا میتوان به کتاب بازاریابی سیاسی در قرن بیست و یکم نوشته جنیفرلینز مارشمنت (۲۰۱۱)، اشاره کرد که در مورد چگونگی استفاده از بازاریابی سیاسی توسط سیاستمداران، احزاب و دولتها برای توسعه موثرتر و ارتباط با مردم به بحث میپردازد. همچنین شاخصهای عمومی مورد نیاز برای شرکت و پیروزی در انتخابات از قبیل شرایط قانونی ناظر به نظام انتخابات هر کشور شرایط مدیران سیاسی (برای مثال روسایجمهور) در قوانین اساسی کشورها و همچنین قوانین و شرایط احزاب در تربیت و پرورش نیرویی که در آینده بتواند پیروز انتخابات شده و جایگاههای سیاسی را به تصاحب خود درآورد Mair et al,2010, Rahat Rahat & 1984 Brace . 2020,Fischer,2021)، از جمله منابعی است که میتواند مولفههای شایستگی حکمران سیاسی را معین کند.
با عنایت به سه دسته مطالعات روانشناسی سیاسی ،مطالعات موردی نظامهای سیاسی مختلف و همچنین مطالعات مرتبط با بازاریابی،سیاسی و در مصاحبه با نخبگان و فعالان سیاسی در کشور شاخصهای کلیدی سلامت مالی، الزامات اخلاقی، الزامات مرتبط با امنیت قابلیتها و مهارتهای ارتباطی و رسانهای، هوش و استعداد، تجربه و فهم بینالمللی، قابلیتهای تشکیلاتی سیاسی ،توانمندیهای مدیریت عمومی و دانش و مهارت مدیریت تخصصی و حوزه محور به عنوان شاخصهای گلوگاهی و پراهمیت برای حکمران سیاسی شناسایی گردید. در ادامه منابع و ادبیات علمی و پژوهشی موجود درخصوص این شاخصها و مولفههای شایستگی مدیریت سیاسی با جزئیات بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
قابلیتهای ارتباطی و مهارتهای رسانهای
قابلیتهای ارتباطی برای سیاستمداران بسیار حیاتی هستند. این قابلیتها که شامل توانایی برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی، مهارتهای شنیداری، حضور در رسانهها، پیامرسانی مستمر تطبیقپذیری و غیره میشود (ورثینگتون، ۲۰۲۴؛ بودی و همکاران، ۲۰۲۳) سبب شده تا مدیران سیاسی بتوانند پیامهای خود را بهطور موثری به مخاطبان خود ارائه کرده، تصویر عمومی خوبی از خود بسازند و عملکردشان در این بخش ارتباط و تعاملات روزمره در اکوسیستم سیاسی با همکاران، رقیبان و مردم را بهبود بخشند.
چارچوب پیشنهادی
همانطور که گفته شد صلاحیت و شایستگی حکمرانان سیاسی مجموعهای از ویژگیها، توانمندیها، دانش، مهارتها و رفتارهای لازم برای انجام موفقیتآمیز وظایف و مسوولیتهای محوله در عرصه مدیریت سیاسی بوده و شامل ابعاد مختلفی از جمله صلاحیتهای فردی، مدیریتی، سیاسی، اخلاقی و غیره میشود. در پژوهش پیشرو تلاش شد تا با عنایت به اهمیت این شاخصهای شایستگی برای حکمرانان سیاسی و نقش موثر آن بر کیفیت حکمرانی و عملکرد نهادهای سیاسی از طریق بررسی چهار دسته از منابع:
* ادبیات موجود درخصوص شایستگیهای سازمانی و مدیریت بخش عمومی
* منابع و پژوهشهای علمی درخصوص روانشناسی ،رفتار سازمانی، مطالعات موردی نظامهای سیاسی و ادبیات مرتبط با بازاریابی سیاسی
* منابع و ادبیات زمینهمند نظام جمهوری اسلامی ایران.
مصاحبه با کارشناسان و فعالان سیاسی
شاخصها و مولفههای شایستگی حکمرانان سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران گردآوری شده و احصا شود. این شاخصها سپس در مصاحبه با کارشناسان مورد اصلاح قرار گرفته و تعدیل شد. به این ترتیب در این فصل مدل پیشنهادی شایستگی حکمرانان سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران که از طریق تجزیه و تحلیل شاخصهای موجود در منابع مذکور به دست آمده است در قالب هفت شاخص کلی و ۶۵ مولفه اصلی طراحی شده و ارائه میشود. این مدل با تکیه بر منابع نظری مرتبط و نیز با در نظر گرفتن شرایط و ویژگیهای منحصربهفرد محیط سیاسی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران توانایی ارائه یک چارچوب جامع برای تعریف، سنجش و توسعه شایستگیهای کلیدی حکمرانان سیاسی کشور را خواهد داشت.
طراحی سازوکارهای بازخورد و بهبود مستمر: ایجاد مکانیسمهایی برای ارزیابی دورهای عملکرد مدیران سیاسی براساس این شاخصها و استفاده از نتایج برای اصلاح و ارتقای مدل. برنامههای آگاهیبخشی عمومی طراحی کمپینهای رسانهای و آموزشی برای افزایش آگاهی شهروندان در مورد اهمیت شایستگیهای مدیران سیاسی این امر میتواند به شکلگیری خواست عمومی برای انتخاب و انتصاب افراد شایستهتر کمک کند. در نهایت باید تاکید داشت که اجرای این مدل نهتنها به ارتقای کیفیت حکمرانی در ایران کمک میکند، بلکه میتواند تاثیر عمیقتری بر جامعه داشته باشد. با ترویج فرهنگ شایستهسالاری در عرصه سیاست، میتوان انتظار داشت که این رویکرد به تدریج به سایر حوزهها نیز تسری یابد. این امر در بلندمدت میتواند به افزایش اعتماد عمومی، بهبود کارآمدی نهادها و در نهایت تقویت سرمایه اجتماعی و مشروعیت بیشتر نظام سیاسی بینجامد.
توضیح «جهانصنعت»
واقعیت تلخ این است که در جمهوری اسلامی ایران شایستهسالاری فقط و فقط در حرف پدیدار شده است و در همه سالهای پس از جنگ شاهد دولتهایی بودهایم که کارآمدی آنها روندی کاهنده را تجربه کرده است. دخالتهای نهادهای پرشمار حکومتی در انتخاب وزیران، معاونان وزیران و مدیران کل و مشاوران و کارشناسان در ایران از قاعده علمی- کارشناسی تبعیت نمیکند و نتیجهاش این است که در هر دوره مدیران ضعیفتر و با انگیزههای مادی و سیاسی در دولت جای میگیرند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد