29 - 01 - 2025
سیاستهای سلبی؛ خفگی هنر موسیقی
گروه فرهنگ و هنر- موسیقی در ایران، هنری که باید صدای فرهنگ و هویت مردم باشد، در دامی از نگاههای محدودکننده و امنیتی گرفتار شده است. در حالی که در بسیاری از جوامع، موسیقی به عنوان ابزاری برای تقویت هویت ملی، ایجاد اتحاد و گسترش تعاملات فرهنگی به رسمیت شناخته میشود، در ایران با چالشهایی روبهرو است که نهتنها از رشد آن جلوگیری میکند، بلکه به تضعیف جایگاه اجتماعی هنرمندان نیز منجر شده است. نگاه سلبی و سختگیرانه به این هنر، از الزام مداوم به دریافت مجوزهای متوالی گرفته تا حذف تصویر ساز از تلویزیون، نشان از بیاعتمادی عمیقی به این حوزه دارد. چنین محدودیتهایی موسیقی را به عرصهای تبدیل کرده که هنرمندان آن مجبورند هر روز برای فعالیتی که ماهیت آن به خلاقیت و آزادی گره خورده، به نهادهای نظارتی پاسخگو باشند. این موضوع نهتنها انرژی خلاقیت را از هنرمندان میگیرد، بلکه به طور مستقیم با عزت نفس و کرامت انسانی آنان در تضاد است. موسیقیدانان بهجای تمرکز بر نوآوری و تولید آثار فاخر، درگیر مسائلی شدهاند که نباید در زیست هنری آنان جایی داشته باشند. حال موسیقی در ایران، بهجای اینکه نویدبخش زندگی و نشاط باشد، خود دچار خفگی شده است.
نگاه امنیتی به موسیقی، بهجای کاهش نگرانیها به بیاعتمادی عمیقتری میان هنرمندان و سیاستگذاران منجر شده است. این نگرش تنها رشد هنری کشور را متوقف نمیکند، بلکه خطر بیگانگی جامعه از هویت فرهنگی و میراث هنریاش را به همراه دارد. موسیقی که زبانی جهانی برای ارتباط و خلق امید است، در ایران گرفتار دیوارهای بلندی شده که تنها صدای آن را به خاموشی نزدیکتر میکند. در چنین شرایطی نیاز به بازنگری در سیاستها و تغییر نگاه به موسیقی به عنوان یک فرصت فرهنگی، نه یک تهدید امنیتی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. موسیقی ایرانی با تاریخ پربار خود شایسته حمایت، آزادی و فضایی برای شکوفایی است؛ فضایی که بتواند صدای واقعی مردم این سرزمین را به گوش جهان برساند.
نگاه امنیتی به موسیقیدان با کرامت انسانی ناسازگار است
بر همین اساس پیروز ارجمند، آهنگساز و پژوهشگر موسیقی در نشست «الزامات تشکلهای صنفی» با اشاره به نقاط قوت نظام موسیقی کشور اظهار داشت: «بزرگترین نقطه قوت این حوزه منابع انسانی است که ۵۰هزار فعال رسمی موسیقی داریم که حدود ۲۴هزار نفر از آنان عضو انجمن صنفی هنرمندان موسیقی و خانه موسیقی ایران هستند و باقی آنان در حوزه موسیقی نواحی و در شهرستانها هستند.» او گفت: «در بخش حقوقی هنوز قوانین گذشته موجود است و میتواند به عنوان بخشی از سرمایه حوزه موسیقی باشد، خانوادهها آموزش موسیقی به فرزندانشان را جزو برنامههای خود قرار دادند، حدود سهمیلیون هنرجو آزاد موسیقی داریم که بالاترین میزان هنرجوی موسیقی نسبت به جمعیت در کل دنیاست و آمار قابل توجهی است.» ارجمند با اشاره به فرهنگ موسیقیگرایی افزود: «مصرف موسیقی ما از تولید در این حوزه بالاتر است، سالی ۲۰ تا ۳۰هزار قطعه موسیقی توسط بخش خصوصی تولید میشود که عموما بخشی از آنها مجوز نمیگیرند.» این پژوهشگر درباره ضعفها و تحدیدهای موسیقی کشور بیان کرد: «سیاستهای کلی حاکمیت و نظام در حوزه موسیقی مشخص نیست، بعضی از تعریفها شفاف نیست، بعضی از تعریفها توسط افراد فاقد صلاحیت صورت میگیرد، مثلا هنوز تکلیف صدای بانوان مشخص نیست باوجود اینکه در سند ملی موسیقی تکلیف آن مشخص شده و به نظرم قابلحل است.»
او نمایش ندادن ساز در تلویزیون، دخالت و نقش نهادهای غیرمرتبط با موسیقی در این حوزه، محدودیت اجرای گروههای خارجی در ایران، کندی سرعت امور اداری در ارائه مجوزها و نگاه امنیتی و سلبی به موسیقی و موسیقیدان به جای نگاه ایجابی و فرهنگی را از دیگر ضعفها و تحدیدهای حوزه موسیقی برشمرد و گفت: «نگاه امنیتی به این حوزه بازدارنده است، موسیقی تنها صنفی در ایران است که هر روز و هر ساعت باید از آن استعلام گرفته شود و این موضوع با کرامت انسانی و عزت نفس هنرمند ناسازگار است.»
نبود تعریف مشخص و آیندهنگرانه در موسیقی
ارجمند افزود: «ما هیچ تعریف مشخص و آیندهنگرانهای در حوزه موسیقی نداریم، ما در بحث معیشتی، رفاهی، امنیت اقتصادی هنرمندان، بیمه و مسکن هیچ برنامهای نداریم، کل آنچه که به هنرمندان موسیقی بعد از انقلاب داده شده، قطعهای در هنرمندان بهشت زهرا(س) پس از مرگ آنان است.» مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به سرمایهپذیر کردن موسیقی اظهار داشت: «در عرصه تولید و ساخت ساز، مثلا یکی از هنرمندان دفساز تاکنون ۴۰۰هزار دف صادر کرده است، آیا این اقتصاد میتواند رونق بگیرد؟ با قیمتهای خوبی میتوانیم سازها را صادر کنیم اما هیچ شرکتی برای حمایت از این هنرمندان و توسعه صادرات وجود ندارد. همچنین در بخش ساخت سالنهای اجرای کنسرت میتوان سرمایهگذاری کرد، در این زمینه پیشنهاد میکنم که یک گروه مالی توسعه موسیقی کشور شکل بگیرد که میتواند سهام داشته باشد و در فرابورس وارد شود که سرمایهپذیری بدون ریسک است.»
او با اشاره به رعایت قانون کپی رایت و حمایت از حقوق مادی و معنوی انتشار آثار هنری گفت: «آهنگهای پیشواز بخش مهمی از درآمد اپراتورهای تلفن همراه هستند و اپراتورها یکی از بحثهای جدی برای رعایت قانون کپی رایت هستند؛ از آثار موسیقایی استفاده میکنند و کمترین سهم را به سازنده اثر پرداخت میکنند، این سهم اگر به درستی پرداخت بشود، حداقل وضع اقتصادی آهنگسازان بهبود پیدا میکند، صداوسیما نیز خود را برای پرداخت حقوق مولف و رعایت قانون کپی رایت مکلف نمیداند.» ارجمند افزود: «نهاد تخصصی حکمیت و قضات تخصصی در حوزه موسیقی وجود ندارد، همچنین درباره موضوع ثبت مالکیت آثار هنری، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دفتری برای ثبت آثار داریم اما پلتفرم و ابزار هوشمندی در این زمینه وجود ندارد تا آثار هنرمندان را سنجش کند که آیا این ملودی برای او هست یا نیست. قیمتگذاری، نظارت بر کنسرتها و محصولات فرهنگی موسیقی وجود ندارد و راه نجات موسیقی محلی ایران گردشگری است و دولت کمکی نمیکند.»
جوانان نقشی در تصمیمگیریها ندارند
این پژوهشگر با اشاره به انفعال و ناکارآمدی انجمنها و صنوف فعال موسیقی در بخش خصوصی اظهار داشت: «خانه موسیقی به صورت مشخص اهداف و وظایفی از جمله ارتقای سطح علمی و حرفهای و ارائه راهکارهای توسعه و آموزش موسیقی دارد، همچنین انجمن صنفی هنرمندان موسیقی از سال ۱۳۷۶ فعالیتش را آغاز کرد، این انجمن در وزارت کار ثبت شده است و میتواند پیمانهای دستهجمعی کار را منعقد و قانون کپی رایت را پیگیری کند. ما بحثمان با خانه موسیقی این است که با همان روش قدیم مدیریت میشود و گاهی اوقات از هنرمند هم شکایت میکند در صورتی که باید حامی هنرمند باشد. در میان هنرمندان هم انفعال وجود دارد». او گفت: «در قالب صنف میتوان یک شورای صیانت داشت که این شورا نیز قالب حقوقی پیدا کند، خرد جمعی در موسیقی بعد از انقلاب به ۱۰نفر منتهی میشود، کل موسیقی کشور طی این ۴۵سال با مشورت با این ۱۰نفر مدیریت میشود و آنان در تصمیمگیریها نقش دارند که دو، سه نفر از این ۱۰ نفر فوت کردهاند، برخی از آنان ۸۵سال دارند اما همیشه در هر دورهای تاثیرگذار بودند، امروزه جوانانی که زیست و گفتمان جدید دارند، نقشی در تصمیمگیریها ندارند. دولت باید ملزم باشد که برای هر تصمیمگیری نظر صنف را بخواهد و صنف هم مکلف باشد با سازوکاری امور کار را انجام دهد. همچنین در حوزه رفع مشکلات معیشتی صنف میتواند شرکت تعاونی مسکن را ایجاد کند.»
در نهایت موسیقی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای فرهنگی و هنری هر جامعه، نقشی بنیادین در شکلگیری هویت ملی و اجتماعی ایفا میکند. در ایران، باوجود پیشینهای غنی و تنوعی بینظیر، نگاه امنیتی و محدودکننده به این حوزه، پتانسیلهای خلاقانه موسیقی را سرکوب کرده و از بهرهگیری از ظرفیتهای آن برای توسعه فرهنگی و اجتماعی جلوگیری کرده است. چنین رویکردی، نهتنها مانع رشد هنری و اقتصادی این صنعت شده، بلکه باعث تضعیف جایگاه اجتماعی هنرمندان و دوری جامعه از میراث فرهنگی خود شده است. برای خروج از این وضعیت، بازنگری در سیاستهای فرهنگی ضروری است؛ سیاستهایی که بهجای رویکرد سلبی با دیدی حمایتی و اعتمادساز، بستر لازم برای رشد موسیقی و بازگشت آن به جایگاه شایستهاش را فراهم کند. موسیقی، نه تهدیدی امنیتی، بلکه فرصتی برای گسترش تعاملات فرهنگی، حفظ هویت ملی و تقویت انسجام اجتماعی است. بدون چنین تغییراتی، نهتنها موسیقی، بلکه هویت فرهنگی ایران با چالشی جدی مواجه خواهد شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد