29 - 09 - 2024
سکوت راهبردی ایران ادامه پیدا میکند
نادر کریمیجونی
تردیدی نیست که هدف قرار گرفتن سیدحسن نصرالله، رهبر مقتدر و کارآزموده حزبالله ضربهای بزرگ و نگرانکننده علیه مقاومت و گروههای جهادی به حساب میآید. پیش از این اسرائیل برخی دیگر از رهبران گروههای جهادی و از جمله حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبنان را هدف قرار داده و به شهادت رسانده بود. در همه تجربههای گذشته گروههای جهادی باقیمانده و به حیات خود ادامه دادهاند. شهید نصرالله از سال 1992 که پس از ترور سیدعباس موسوی به رهبری جنبش حزبالله لبنان رسید تحولات مهمی را در این جنبش به وجود آورد، از جمله وجهه سیاسی آن را به ویژه در میان لبنانیهای غیرشیعه تقویت کرد. او البته در زمان دبیرکلیاش از کمکهای کشورهای متعددی و بالاخص ایران استفاده کرد اما او این کمکها را صرف توسعه تواناییهای نظامی، اقتصادی و اجتماعی کرده و به همین دلیل حزبالله در زمان وی به یک نیروی نظامی منطقهای و یک حزب سیاسی درون کشوری تبدیل شد. تلاش حزبالله برای فرستادن حمایتکنندگانش به پارلمان لبنان، فراکسیون بزرگی را به نفع این حزب پدید آورد که حزبالله با کمک گرفتن از این بازوی سیاسی، برخی معاملات را در لبنان و نیز خاورمیانه تغییر داد.
نمیتوان انکار کرد که همکاری نیروها و فرماندهان نظامی حزبالله در جنگهای سوریه و عراق تحت فرماندهی مرکزی سپاه قدس ایران، این نیروی محدود داخل لبنان را به ارتش تمامعیار منطقهای که میتواند مسوولیتها و ماموریتهای راهبردی در خاورمیانه را برعهده بگیرد تبدیل کرد. بسیاری از فرماندهانی که در همین چند ماه اخیر به وسیله اسرائیل کشته شدند، محصول همان همکاری و نبردهایی هستند که چه در مرزهای جنوبی لبنان در جریان جنگهای 36 و 47 روزه یا در جبهههای مبارزه با داعش در عراق و سوریه، تجربههای گرانبهایی را اندوخته بودند. البته آن تجربههای ذیقیمت و موثر باعث شده تاکنون جایگزینی فرماندههایی مانند فواد شکر برای حزبالله دشوار نباشد اما در نهایت دامنه حملات و ترورهای رژیمصهیونیستی به دبیرکل حزب رسید. در گذشته و هماکنون نیز ارتش اسرائیل همواره ادعا کرده بود که همیشه و در هر جا هر کسی را که بخواهد میتواند ترور کند. قرائت دیگر این ادعا آن است که اگر از جمله دشمنان این رژیم کسی زنده است، تاکنون اسرائیل اراده لازم را برای کشتن او به خرج نداده اما تجربههای گذشته چنین ادعایی را تایید نمیکند چراکه اسرائیل همواره و بدون توجه به همه قواعد بینالمللی و حقوقی، حق حذف مخالفان و دشمنانش را محفوظ دانسته و در موقعیت مناسب اقدام به حذف وی کرده است. این امر در مورد محمد صیف، یحیی سنوار و دیگران مشاهده شده است. جالب است که وقتی اسرائیل سیدعباس موسوی دبیرکل پیشین حزبالله را در سال 1371 ترور کرد، هیچ منازعه فعالی میان حزبالله و تلآویو در جریان نبود اما وقتی اسرائیل موقعیت ترور موسوی را به دست آورد در انجام این کار تردید نکرد و بلافاصله با شلیک موشکهایی از هلیکوپترهای نظامیاش کل کاروان خودروهای متعلق به سیدعباس موسوی، همراهان و محافظانش را نابود و دبیرکل وقت حزبالله لبنان را به شهادت رساند. این امر نشان میدهد که اگر در گذشته اسرائیل، سیدحسن نصرالله را ترور نکرده، در واقع موقعیت آن را به دست نیاورده است.البته با این ترور، اسرائیل امیدوار است که منطقه جغرافیایی جنگ را به خارج از مرزهایش گسترش دهد. بنیامین نتانیاهو در سخنرانی 40دقیقهایاش، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بارها حرفهای تحریککننده بر زبان آورد و تلاش کرد تا ورود سربازان اسرائیلی به خاک لبنان را گریزناپذیر و حتمی جلوه دهد. او در مورد ایران هم تهدید کرد که دستش به همه جا میرسد و میتواند هر اقدامی را انجام دهد. در واقع نتانیاهو در حالی که هنوز نتوانسته نابودی حماس را اعلام و گروگانها را آزاد کند، ناچار است که به دستاویزی متوسل شود و جنگ را ادامه دهد. در واقع اکنون هیچکس از نتانیاهو نمیپرسد که وقتی گروگانها در سرزمینهای اشغالی نگهداری میشوند، چرا ارتش اسرائیل توجه خود را به جنگ در لبنان معطوف کرده است. نتانیاهو در موقعیتهای گوناگون انجام اینگونه حملات را اقدامی پیشدستانه برای جلوگیری از گسترش منازعه اعلام کرده اما او مانند دوستش دونالد ترامپ دروغ زیاد میگوید و معلوم نیست که ادعاهایش چقدر رنگ واقعیت داشته باشد. از این بابت نمیتوان ترورهای انجامگرفته را در قالب اقدام پیشدستانه توجیه کرد و آن را اقدام دفاعی اسرائیل دانست.کاملا قابل انتظار است که در موقعیت کنونی، جمهوری اسلامی ایران به ماجرای ترور سیدحسن نصرالله واکنش مستقیم نشان ندهد حتی در مورد ترور شهید هنیه که در خاک کشورمان و تحت حفاظت ایران انجام شد، مقامات نظامی- امنیتی ایرانی اگرچه دادن پاسخ تلافیجویانه را حتمی توصیف میکنند اما در همان حال توضیح میدهند که این پاسخ در زمان و با ابزار مناسب انجام خواهد گرفت. قابل درک است که این پاسخ در واقع اذعان میکند که زمان و موقعیت مشخصی برای دادن این پاسخ نهایی نشده است.
در رویداد حاضر اگرچه ممکن است ایران با توسل به ابزارهای گوناگون مانند همکارانش در سوریه، عراق و یمن و حتی در لبنان، برای دادن پاسخهای متناسب اقدام کند اما گمان نمیرود که خودش راسا در این منازعه دخالت کند. در واقع کارد اسرائیل اگرچه گوشت را بریده اما هنوز به استخوان نرسیده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد