24 - 11 - 2021
سفری برای آتشبس
حشمتالله فلاحتپیشه*
سفر آقای گروسی به ایران که در آستانه مذاکرات هشت آذر انجام شد، به نظر من سفری برای آتشبس است. بلافاصله بعد از اینکه او از ایران برود، نشست شورای حکام برگزار خواهد شد و بر اساس گزارش او تصمیم گرفته میشود که قطعنامهای علیه ایران صادر شود یا خیر. همچنین تصمیم گرفته میشود که بیانیهای برای زمینهسازی توافق موقت و همکاری بین ایران و آژانس و مقدمهچینی برای مذاکرات هشت آذر صادر شود یا خیر. این سفر به همین دلیل حائز اهمیت است. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جریان این سفر و در تهران مواضع خواهد گرفت که قطعا با مواضعی که او در بازگشت خواهد داشت، تفاوت دارد.
من اعتقاد دارم این سفر میتواند تلاشی برای آتشبس قبل از مذاکرات هشتم آذر باشد و مهم است چون هرچند که مذاکرات هستهای دو طرف اصلی به نام ایران و آمریکا دارد اما طرف واسطی به اسم آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم در این موضوع حضور دارد که مسوولیت راستیآزمایی همکاریهای ایران را بر عهده دارد.
در جریان این سفر ممکن است دو سناریو شکل بگیرد. سناریوی بدبینانه این است که اصلا توافقی صورت نگیرد و گروسی هم گزارشی مبنی بر عدم همکاری ایران ارائه کرده و با ابراز نگرانیهای خود زمینه صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام را ایجاد کند. این قطعنامه یعنی ایجاد دورنمایی به نام شورای امنیت برای ایران که موجب فشار تازهای شده و شاید هم ما را به سرنوشت سال ۲۰۰۶ گرفتار کند. سناریوی خوشبینانه اما این است که طرفین توافق کنند تا آژانس نظارتهای خود را ادامه دهد و ایران هم خوشبین باشد که این توافق موجب پذیرش یک سری از خطوط قرمز ایران در نشست هشت آذر باشد. یک احتمال دیگر و میانه هم وجود دارد. به این ترتیب که ایران و آژانس یکسری توافقات اجرایی محدود مثل بهروزرسانی برخی دوربینهای آژانس داشته باشند یا اینکه توافقی را صورت داده اما اجرای آن را به بعد از مذاکرات پیش رو موکول کنند. این راه حل میانهای است که سبب میشود طرفین درباره یک مکانیسم نظارتی به توافق برسند و آقای گروسی با این مکانیسم نظارتی در نشست شورای حکام شرکت کند و نشان دهد که شرایط اضطرار در برنامه هستهای ایران شکل نگرفته و مقدمات لازم برای نشست هشت آذر ایجاد شود. اگر گروسی با این توافق مشروط در نشست شورای حاکم شرکت کند طبیعتا قطعنامهای علیه ایران صادر نمیشود.اما این خیلی خوشبینانه است که تصور کنیم در هشت آذر بلافاصله توافق حاصل میشود. در نهایت خوشبینی به نظر من ممکن است یک توافق موقت شکل بگیرد که در آن بخشی از خواستههای ضدتحریمی ایران تامین شود و در مقابل ایران بپذیرد که نظارتهای آژانس به اجرا درآید. این توافق که بر مبنای واقع بینی است به نفع همگان است و طرفین زمان خواهند داشت درباره دغدغههای خود صحبت کرده و به سوی توافق نهایی که همان احیای برجام است، حرکت کنند.اینکه نتیجه سفر گروسی دقیقا چیست، بعد از خروج او از ایران مشخص خواهد شد. بعد از دیدار او و آقای اسلامی حرفهای خوشبینانهای زده شد که به نظر من بیشتر در قالب تعارفات دیپلماتیک قابل توجه است.تجربه نشان داده که روسای آژانس در تهران مواضعی را اتخاذ میکنند اما در گزارش خود حتما دغدغههایی را مطرح میکنند، مگر آنکه به یک توافق عملی که فقط بخشی از آن اجرایی است- بخش مربوط به دوربینهای آژانس- رسیده باشند.
به نظر من رسیدن به یک توافق موقت که میتواند عملا مانع شکلگیری قطعنامه شورای حکام علیه ایران شود، خیلی مهم است. چون اگر قطعنامه صادر شود تنها کاری که ایران انجام میدهد، محدودتر کردن بازرسیهای آژانس است و این در نهایت فضای منفی را تقویت میکند. ضمن اینکه به اندازه کافی این تاخیرها فضا را منفی کرده است. عوامل آشوبساز مثل رژیم صهیونیستی در این رابطه فعال شدهاند.
توصیه من به دو طرف این است که با دید حداکثری وارد مذاکرات هشت آذر نشوند، چراکه دید حداکثری فقط برای دو طرف مصرف داخلی دارد زیرا قرار نیست که یک طرف ساکت باشد و فقط خواستههای طرف مقابل را امضا کند. باید بپذیریم که ایران و آمریکا به عنوان دو طرف اصلی این ماجرا دشمن هستند. ضمن اینکه متاسفانه ایران بازیگران دیگری مثل کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه را ساخته است. اینها قبلا عضو ناظر بودند و بعدا واسط شدند؛ الان هم به عنوان اعضای دارای منافع، برای خود منفعت تعریف میکنند. به طوری که مسوولان وزارت امور خارجه در ایران ناچار هستند سفرهای دورهای را شکل داده و با این بازیگران ملاقات کنند. درحالی که واقعیت آن است که دو طرف اصلی ایران و آمریکا هستند. در گذشته هر وقت کسی این حرف را زده در یک فضای پوپولیستی متهم به ترس و یا سعی در مشروعیت دادن به آمریکا شده است اما واقعیت این است که ایران و امریکا دو طرف اصلی هستند و دیگران بازیگرانی هستند که ایران ساخته است. حتی الان شاهدیم که رژیم صهیونیستی برای خود نقش تعریف میکند.
بهتر بود که ایران تعلل نکرده و در دولت قبلی توافق موقتی میکرد، همه یا هیچ در این مذاکرات اثری ندارد و زمان را برای دو طرف میکشد. به هرحال همان طور که ایران این مساله را در قالب منافع ملی میبیند، آمریکا آن را در قالب هژمونی بینالمللی میبیند. آمریکاییها خیلی اصرار دارند که چالشهای خود را سرهم بندی کرده به چالش اصلی خود در خاور دور بپردازند. آنها از زمان اوباما نقش پدر خوب را کنار گذاشتهاند و به فکر منافع ملی خود هستند. ایران هم باید منافع ملی خود را مورد توجه قرار دهد و بپذیرد که در وین یک نشست دیپلماتیک داریم، نه رسانهای و باید به یک نتیجه دیپلماتیک برسیم و نه شعارهایی که اثری بر منافع کشور ندارد.
*کارشناس مسائل سیاست خارجی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد