19 - 09 - 2023
روز تاریک آموزش در ایران
نادر کریمیجونی- در حالی که دولت عربستان برای اعزام دانشجویان خود به دانشگاههای معتبر اروپایی و آمریکایشمالی برنامهریزی میکند و با تامین هزینههای تحصیلات تکمیلی این دانشجویان، آنان را به بازگشت به کشورشان و خدمت به میهن و هممیهنانشان تشویق میکند، در تهران فردی که از نمایندگان مردم در مجلس برای ورود به وزارت آموزشوپرورش رای اعتماد گرفته است، به مردم توصیه میکند که اگر آموزش بهتر میخواهند باید مانند خرید اتومبیل گرانقیمت، پول بیشتر بپردازند.
جای تعجب است که مسوول و راهبر سیستم آموزشی کودکان و نوجوانان کشورمان، پرورش آیندهسازان ایرانی را با خرید پراید یا بنز و پورشه مقایسه میکند. جای تعجب بیشتر آن است که نه ابراهیم رییسی به عنوان مسوول دولت و نه محمد مخبر به عنوان معاون اول، هیچیک به این وزیر تذکر نمیدهند و او را به خاطر بیان این مقایسه نادرست و تاسفبرانگیز مواخذه نمیکنند. وقتی سیدابراهیم رییسی یکشنبه گذشته در جمع معلمان سخن میگفت، حداقل انتظار آن بود که درباره این موضع و بیان نادرست هم صحبت کند یا این دیدگاه را مردود بشمارد یا دستکم در جهت رد اظهارات رضامراد صحرایی، سخنان اثباتی بگوید. اما نه رییسی و نه هیچیک از مقامات ذیربط و صاحبصلاحیت دولتی چیزی در اینباره بیان نکردند و درواقع ترجیح دادند با سکوت ماجرا را پشتسر بگذارند.
البته هواداران دولت ممکن است پاسخ دهند که در تمام دنیا، مدارس و دانشگاههایی که هزینه تحصیل را از دانشآموزان و خانوادههایشان دریافت میکنند از کیفیت بهتر و جایگاه آموزشی ارشدتری برخوردارند و از این بابت حرف «صحرایی»، نکتهای غیرمعمول یا دور از ذهن نیست، اما در همان کشورهایی که دانشگاههای معتبر و ارشد پولی دارند، دانشگاههای ملی و دولتی رایگان هم دارند و دانشآموزان از تحصیلات ابتدایی تا انتهای تحصیلات تکمیلی میتوانند مدارج علمی و تحصیلی را بگذرانند.
در همین روزهای گذشته آمارهای متفاوتی درباره مهاجرت دانشآموزان یا دانشجویان نخبه به کشورهای پیشرفته دنیا ارائه شده است. همزمان اخباری درباره برکناری، اخراج، قطع همکاری و عدمتمدید قرارداد برخی استادان دانشگاه و جایگزینی آنها با افراد کمتجربه یا بیتجربه منتشر شده است. در این اخبار، گفتهشده استادانی که به هر صورت از دانشگاه کنار گذاشته شدهاند همگی از جمله اساتید دانشمند و محقق بودهاند و در مقابل، کسانی جایگزین ایشان شدهاند که از لحاظ علمی و فنی صلاحیت کافی نداشتهاند. در مقابل این اخبار چه واکنشی از سوی نهادهای مسوول مشاهده شد؟ تقریبا واکنش قابلتوجهی دیده نشد جز اینکه توضیح داده شد که هر کسی احساس ظلم کرده به تظلمخواهی بیاید و رویه اعمالشده رویه متعارف همه دنیاست. البته این سوال مهم وجود دارد که آیا دانشجویان هم میتوانند درباره این ظلم که استادی صاحب سبک و دانشمند جای خود را به فردی کمسواد داده، به تظلمخواهی برخیزند و اگر چنین کنند چه کسی پاسخشان را خواهد داد؟ آیا شهروندان هم درباره اینکه اساتید دانشمند کنار گذاشته میشوند و افراد ضعیف ولی همسو جایگزین ایشان میشوند میتوانند اعتراض کنند؟! حتما این امکان وجود ندارد، چراکه اعتراض او به جایی نخواهد رسید. در حالی که ریشهکنی بیسوادی از اهداف اولیه و بدون تغییر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بوده و همواره بر رسیدن به آن تاکید شده است و علاوه بر آن، در حالی که دولت سیدابراهیم رییسی بهبود زندگی و کیفیت زندگی شهروندان ضعیف را فریاد میزند، در همین سالهای گذشته میزان بیسوادی و بیسوادیمطلق افزایش یافته و اقشار فقیر بیشتر فرزندان و کودکان خود را از رفتن به مدرسه منع کردهاند. دلیل این منع کردن، کاهش هزینههای زندگی و کمک گرفتن از فرزندان و کودکان در افزایش درآمدهای خانوار بوده است.
با این اوضاع آیا جمهوری اسلامی در ایران چشمانداز موفقی خواهد داشت؟ برخی مقامات اصرار میورزند که همین دانشآموزان و دانشجویان هوادار جمهوری اسلامی برای کشور و توسعه آن کافی هستند، اما این مقامات هم میتوانند از وضعیت کنونی آموزش در ایران دفاع یا به آن افتخار کنند؟