23 - 02 - 2025
روزهای بیثمر بازار
نوید خیرخواه- این روزها حال و روز اهالی بازار سرمایه بیشتر به حسرتی تلخ شبیه است؛ حسرت اعتمادهایی که بیپاسخ ماند، حسرت دلخوشیهای کوتاهمدتی که به سراب تبدیل شد و حسرت دیدن بازارهای دیگر که با خوشرقصی و رشدهای بیوقفه، تمسخرآمیز به حال این بازار مینگرند. بازار سرمایه، در حالی به روزهای پایانی سال نزدیک میشود که انگار هر امید تازهای، تنها مقدمهای برای ناامیدیهای بعدی است. آنچه به عنوان روزهای خونین بهمن شناخته میشد، به پایان رسیده اما اسفند با شروعی تلختر آغاز شده است. اکنون بار دیگر سهامداران باید نظارهگر رشد ارزش دلار و بازارهای موازی باشند، در حالی که بازار سرمایه تنها بهای ریسکهای سیاسی و اقتصادی را میپردازد. این روند طبیعی به نظر میرسد زیرا جریان پول از بازاری که هیچ سیگنال مثبتی ندارد بهراحتی به سمت بازارهای رقیب حرکت میکند. در این میان سیاستهای نادرست دولتها نیز در نابودی تولید، اقتصاد سالم و بازار سرمایه نقش موثری داشته است. بازار سرمایه در حالی وارد ماه پایانی سال شد که بسیاری با امید به بهبود شرایط به استقبال اسفند رفتهاند اما هفته آغازین این ماه نهتنها امیدها را زنده نکرد، بلکه فضا را از همیشه تلختر کرد. استیضاح وزیر اقتصاد که گمان میرفت بازار از سایه آن عبور کرده باشد، دوباره به مسالهای محوری تبدیل شد و بازار را به لاک دفاعی فرو برد. در شرایطی که سال ۱۴۰۳ بهسرعت به پایان خود نزدیک میشود، پیشبینی مسیر پیش روی بازار به امری پیچیده و دشوار تبدیل شده است. با این حال، بسیاری از فعالان بازار معتقدند که تحولات مهمی در این هفته و ماه آینده در راه است. اکنون دغدغه اصلی سهامداران این است که آیا بازار سرمایه میتواند از این وضعیت نابسامان عبور کند و به جایگاه شایستهتری برسد؟
بازار از نگاه آمار
دیروز شاخص کل بورس با افت ۱۸۱۰واحدی معادل 66/0درصد به ۲۷۱۴۱۲واحد رسید و شاخص هموزن نیز با کاهش ۶۸۷واحدی معادل 82/0درصد به ۸۲۶۷۸واحد رسید. روند کلی بازار نشاندهنده خروج نقدینگی از بیشتر بخشها بود و جریان معاملات نشانی از بهبود شرایط نداشت.
ارزش معاملات کل بازار دیروز به ۲۲۳۵۸میلیارد تومان رسید که از این میزان، ۸۶۳میلیارد تومان خروج نقدینگی ثبت شد. در بخش سهام و حقتقدم ارزش معاملات ۹۶۲۵میلیارد تومان بود که با خروج ۱۰۷۸میلیارد تومان پول همراه شد. صندوقهای سهامی و مختلط هم ارزش معاملاتی معادل ۴۵۲۷میلیارد تومان داشتند که با خروج ۷۸۳میلیارد تومان نقدینگی مواجه شدند.
در صندوقهای اهرمی ارزش معاملات ۱۵۸۹میلیارد تومان ثبت شد اما ۳۹۹میلیارد تومان خروج پول از این بخش انجام گرفت. در مقابل صندوقهای طلا با ارزش معاملاتی ۷۵۲۰میلیارد تومان، بیشترین جذب نقدینگی را تجربه کردند و ۱۲۷۹میلیارد تومان ورود پول به این بخش ثبت شد.
این دادهها نشان میدهد که تمرکز سرمایهگذاران بیشتر به سمت صندوقهای طلا حرکت کرده است و خروج نقدینگی از سایر بخشهای بازار همچنان ادامه دارد. افزایش ریسکهای سیاسی و اقتصادی از یکسو و نوسانات نرخ ارز از سوی دیگر عامل اصلی این تغییر جهت جریان پول به سمت داراییهای امنتر مانند طلا بوده است.
اتفاقات کلیدی هفته؛ سرما، سیاست و گزارشها
پیش از ورود به تحلیل دقیق بازار، نگاهی به رویدادهای پیشروی هفته ضروری است. پیشبینیها از ورود یک موج سرمای شدید به کشور خبر میدهد که احتمال تعطیلیهای گسترده را بالا برده است. اگرچه تصمیم فعلی بر این است که بازار سرمایه باز بماند اما این احتمال همچنان در فضای معاملات سنگینی میکند. در صحنه سیاسی، اظهارنظرهای اخیر مقامات و بازگشت پیشنهاد مذاکره توسط رئیسجمهور، فضای بازار را بیش از پیش مبهم کرده است. از سوی دیگر مساله استیضاح وزیر اقتصاد و نوسانات نرخ دلار در بازار آزاد و سامانه نیما نیز بر بازار سایه افکنده است.
مهمتر از همه انتشار گزارشهای ماهانه در سامانه کدال، یکی از رویدادهای کلیدی این هفته بهشمار میرود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازار سرمایه تا زمان مشخص شدن نتیجه استیضاح وزیر اقتصاد، تحرک خاصی نخواهد داشت و روزهای باقیمانده هفته در فضای رکود و بلاتکلیفی سپری خواهد شد. با این حال، یک سناریوی خوشبینانه نیز در میان برخی از فعالان بازار مطرح است: اگر سه عامل- ادامه اصلاح قیمتی، رشد نرخ دلار در سامانه نیما و انتشار گزارشهای مثبت ماهانه- به طور همزمان رخ دهند و از سوی دیگر خبری منفی از تحولات سیاسی به بازار نرسد، میتوان انتظار داشت که پس از ۱۲اسفند، شرایط برای یک بازگشت قدرتمند مهیا شود. در این صورت، فنر بازار که اکنون بهشدت فشرده شده است، میتواند با نیرویی تازه آزاد شود و مسیر صعودی جدیدی را آغاز کند.
بازار در آستانه تحولات کلیدی؛ فرصتی برای بازگشت؟
برای درک وضعیت فعلی بازار سرمایه، پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کرد که اصلاح قیمتی اخیر، بخش بزرگی از مسیر تعدیل بازار را پشت سر گذاشته است. اکنون، تنها محرکی که میتواند شرایط جدیدی برای رشد فراهم کند، وقوع رویدادهایی است که توانایی ایجاد جو مثبت و شوکهای امیدوارکننده را داشته باشند. دو عامل اصلی که میتوانند نقش محرک قوی را ایفا کنند، رشد نرخ دلار در بازار آزاد و به دنبال آن در سامانه نیماست. این تغییرات، شرایط مساعدی را برای بورس کالا و بسیاری از نمادهای بورسی به وجود خواهد آورد و در نهایت منجر به بهبود فضای کلی بازار میشود.
از سوی دیگر انتشار گزارشهای ماهانه بهمن که تاکنون نتایج نسبتا خوبی به همراه داشته، میتواند جریانی تازه از نقدینگی تحلیلی را در بازار به گردش درآورد. بررسی گزارشهای منتشر شده نشان میدهد که تاثیرات مثبت افزایش نرخها در بورس کالا و تغییرات در نرخ تسعیر ارز به وضوح در عملکرد فروش شرکتها دیده میشود. این روند میتواند انگیزه تازهای برای بازگشت سرمایهگذاران به بازار ایجاد کند و بهویژه در روزهای آینده با انتشار گزارشهای بیشتر، نقش مهمتری ایفا کند.
لیدرهای بازار و نقش خودرو در رهبری جریان نقدینگی
یکی از مهمترین عواملی که میتواند بازار را از رکود فعلی خارج کند، اخبار مثبت از گروههای لیدر است. بهویژه گروه خودرویی که همواره نقش محرکهای اصلی بازار را ایفا کردهاند. اگر اخبار مثبتی مانند تغییر فرمول نرخگذاری در صنایع پالایشی یا تحول در فرمول تسعیر ارز منتشر شود، میتواند به شکل محسوسی بر جریان نقدینگی تاثیر بگذارد و فضای کلی بازار را از حالت رکود به سمت رشد سوق دهد.
از سوی دیگر، تحولات در بخش بانکی نیز میتواند به عنوان یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر جو بازار عمل کند. اگر اخبار امیدوارکنندهای در این بخش منتشر شود، نهتنها ارزش سهام بانکیها رشد خواهد کرد، بلکه میتواند به عنوان یک سیگنال مثبت برای سایر گروههای بورسی نیز تلقی شود.
نقش آرامش سیاسی در بهبود فضای بازار
تمام این عوامل زمانی میتوانند به یک جریان موثر تبدیل شوند که بستر سیاسی کشور نیز ثبات لازم را داشته باشد. در شرایطی که تنشهای سیاسی کاهش یابد و اخبار منفی از عرصه سیاست منتشر نشود، احتمال وقوع یک روند مثبت در بازار سرمایه به ویژه از نیمهدوم اسفند به بعد، بهمراتب بیشتر خواهد بود. چنین فضایی میتواند انگیزههای تازهای برای سرمایهگذاران فراهم آورد و زمینهساز رشد دوباره شاخصها شود.
در نهایت باید گفت اگر این سه عامل- رشد نرخ دلار، گزارشهای مثبت شرکتها و اخبار امیدوارکننده از صنایع لیدر- همزمان و در فضایی آرام از نظر سیاسی اتفاق بیفتند، اسفند میتواند ماه بازگشت بازار باشد. بازگشتی که اگرچه بهدلیل فشار فروش و اصلاحهای اخیر با چالشهایی همراه است اما در صورت وقوع این تحولات، میتواند نقطه آغاز یک حرکت جدید برای بازار سرمایه در سال آینده باشد.
شوک درمانی؛ نسخه نهایی برای احیای بازار سرمایه
تمام آنچه تاکنون درباره وضعیت فعلی بازار سرمایه گفته شد، در نهایت به یک نتیجه مشخص میرسد: برای خروج از این وضعیت رکود و رکود انتظاری، بازار نیاز به یک شوک درمانی دارد. با تکیه بر فضای معمولی، امید بستن به روندهای کند اصلاح یا دلخوشی به تغییرات تدریجی نمیتوان بازار را به مسیر رشد بازگرداند. شرایط فعلی ایجاب میکند که اقداماتی سریع و قاطع صورت بگیرد. از طرفی، قیمتها اکنون در سطوحی قرار دارند که با کوچکترین خبر مثبت یا تغییری در سیاستهای اقتصادی میتوان جو منفی را شکست و جریان جدیدی از نقدینگی را وارد بازار کرد.
در این میان، رفتار دولت نیز بهنوعی زمین بازی را تغییر داده است. سیاستهای اخیر در خصوص مدیریت نقدینگی و کنترل جریان پول، جهتگیری سرمایهگذاران را تغییر داده و حالا صندوقهای طلا به محبوبترین ابزار سرمایهگذاری در میان اهالی بازار تبدیل شدهاند. افزایش حجم معاملات در این صندوقها بهقدری بوده که در برخی روزها همگام با کل بازار سهام حرکت میکنند و نشاندهنده تغییر ذائقه سرمایهگذاران به سمت ابزارهای کمریسکتر است.
صندوقهای طلا؛ محبوب قلبها یا نشانهای از بحران اعتماد؟
موضوع صندوقهای طلا حالا نهتنها به یکی از داغترین مباحث محافل اقتصادی تبدیل شده، بلکه به چالشی جدی برای بازار سرمایه نیز بدل شده است. ابتدا باید به این نکته مهم اشاره کرد که این ابزارهای مالی بهخودیخود نهتنها مشکلی ندارند، بلکه از نظر ساختاری و عملکردی، یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارهای موجود برای مدیریت ریسک و جذب نقدینگی به حساب میآیند. این صندوقها نهتنها باید گسترش پیدا کنند، بلکه لازم است سازمان بورس الزاماتی را برای گسترش اطلاعرسانی عمومی در این حوزه اعمال کند.
مشکلاتی که اخیرا درخصوص پلتفرمهای طلا و معاملات مشکوک آنها ایجاد شده است، بهروشنی نشان میدهد که اگر آموزش و آگاهیرسانی مناسبی در این زمینه انجام نشود، خطرات جدیتری در کمین بازار خواهد بود. بنابراین ضروری است که بخشی از درآمدهای این صندوقها، صرف تبلیغات و آگاهیرسانی به سرمایهگذاران خرد شود تا از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری شود.
چرا صندوقهای طلا رونق گرفتهاند؟
رونق صندوقهای طلا در شرایط فعلی چندان هم بیدلیل نیست. این مساله نه از ضعف این ابزارها ناشی میشود و نه از مشکلات ذاتی بازار سرمایه؛ بلکه ریشه اصلی آن در عدم ایجاد بسترهای مناسب توسط حاکمیت برای شکوفایی بازار سهام است. در فضایی که ریسکهای اقتصادی و سیاسی بهشدت افزایش یافته و سهامداران هر روز با تهدیدات جدیدی نظیر استیضاح وزرا، قطعی گاز و برق صنایع، ناترازی بانکها، سرکوبهای قیمتی و ارزی، رانتهای پنهان و حتی تهدیدات سیاسی مواجه هستند، طبیعی است که افراد بهدنبال پناهگاههای امنتری برای سرمایه خود بگردند.
در چنین شرایطی، صندوقهای طلا با ساختاری شفاف و کمریسک به پناهگاهی امن برای سرمایهگذاران تبدیل شدهاند. جذابیت این صندوقها در مقایسه با سهام شرکتهایی که تحت فشار انواع محدودیتها و مداخلات دولتی هستند، کاملا قابل درک است. وقتی سودآوری سهام شرکتها تحتتاثیر مداخلات دولت کاهش مییابد، سرمایهگذار ترجیح میدهد سرمایه خود را به جایی منتقل کند که حداقل بتواند ارزش واقعی داراییهایش را حفظ کند.
دولت و نقش پنهان در بازی طلا
نکته قابل توجه دیگر این است که خود دولت نیز به یکی از بازیگران اصلی این جریان تبدیل شده است. واردات بیش از ۸۰تن طلا توسط دولت نهتنها یک سیگنال آشکار به بازارها ارسال میکند، بلکه نشان میدهد دولت نیز چندان بدش نمیآید که بخشی از نقدینگی سرگردان به سمت بازار طلا هدایت شود. این اقدام میتواند از جهاتی برای دولت مفید باشد چراکه همزمان با جذب نقدینگی در صندوقهای طلا، فشار بر سایر بازارهای موازی کاهش مییابد و مدیریت جریان نقدینگی در اقتصاد سادهتر خواهد شد.
بازگشت اعتماد یا رقابت ناخواسته؟
واقعیت این است که هجوم سرمایه به سمت صندوقهای طلا، بیش از آنکه نشانه رونق این ابزارهای مالی باشد، علامتی از بحران عمیق بیاعتمادی به سیاستهای کلان اقتصادی است. سرمایهگذاران زمانی به این ابزارها روی میآورند که نسبت به آینده بازار سهام تردید دارند. اگر دولت و نهادهای نظارتی واقعا به دنبال جذب نقدینگی به بازار سرمایه هستند، باید بهجای سرکوب ابزارهای موفقی مانند صندوقهای طلا، بر افزایش جذابیت بازار سهام تمرکز کنند.
برای بازگشت اعتماد به بازار سرمایه، لازم است موانعی که امروزه سد راه رشد آن شدهاند از میان برداشته شوند. از ثبات در سیاستهای اقتصادی گرفته تا کاهش ریسکهای سیستماتیک همه و همه میتوانند به شکوفایی مجدد بازار سهام کمک کنند. تنها در این صورت است که سرمایهگذاران دوباره انگیزه پیدا خواهند کرد تا به جای پناه آوردن به طلا، سرمایههای خود را روانه تولید و توسعه اقتصادی کشور کنند.
اقتصاد شوخیبردار نیست؛ آچمز سیاستهای تکراری
حقیقت امر این است که بسیاری از فعالان بازار و تحلیلگران اقتصادی امیدوار بودند که با روی کار آمدن دولت جدید و اتخاذ تصمیمات منطقیتر، موجی از عقلانیت اقتصادی فضای کسبوکار را بهبود ببخشد و به رونق بازار سرمایه بینجامد اما روند تحولات اخیر نشان داد که این امید چندان هم دوام نخواهد آورد. سیاستهای تکراری و اشتباهاتی که از دولتهای پیشین به ارث رسیده بود، دوباره تکرار شد؛ سیاستهایی که بیش از آنکه به اصلاح اقتصادی منجر شوند، به سرکوب نرخ ارز، ایجاد رانتهای کلان برای واردکنندگان و افزایش نابرابریهای اقتصادی دامن زدهاند.
در چنین فضایی، سهامداران و جریانهای نقدینگی دیگر حاضر به ماندن و انتظار برای بهبود شرایط نخواهند بود. با درک این حقیقت تلخ که سیاستگذاران ارادهای برای تغییر در سیاستهای ارزی و اقتصادی ندارند، سرمایهگذاران بهسمت بازارهایی کوچ میکنند که حداقل بتوانند بخشی از سرمایههای خود را در برابر سقوط ارزش پول ملی و ریسکهای سیاسی بیمه کنند. این حرکت گسترده سرمایهها به سمت صندوقهای طلا و بازارهای سفتهبازانه، بیش از آنکه نشانهای از رفتار عقلانی سرمایهگذاران باشد، یک هشدار جدی به سیاستگذاران است که از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران ممکن است پیامدهای خطرناکتری از کاهش ارزش بازار سهام داشته باشد.
صندوقهای طلا؛ از راهحل تا زنگ خطر برای حاکمیت
گرایش سریع بخش بزرگی از نقدینگی به سمت صندوقهای طلا و حتی پلتفرمهای غیررسمی معاملات طلا نشان از این دارد که بیاعتمادی به نظام اقتصادی کشور در حال گسترش است. اگرچه در نگاه اول این رفتار به عنوان یک حرکت منطقی برای مقابله با ریسکهای موجود تفسیر میشود اما در حقیقت ریشه در ناامیدی از سیاستهای اقتصادی دولت و ناتوانی آن در کنترل ریسکهای سیستماتیک دارد. این روند نشاندهنده آن است که سرمایههای مردمی دیگر به بازارهای مولد اعتماد ندارند و ترجیح میدهند در فضای امنتری بهدور از مداخلات دولتی باقی بمانند.
این موضوع باید برای دولت و سیاستگذاران اقتصادی بهمثابه یک زنگ خطر جدی باشد. بیاعتمادی فعالان اقتصادی و فرار نقدینگی از بازارهای مولد بهزودی تاثیرات مخرب خود را در قالب کاهش تولید، رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری نشان خواهد داد. در کشوری که تحتفشار تحریمهای اقتصادی قرار دارد، گسترش این بیاعتمادی تنها به کاهش بیشتر سرمایهگذاری و تعمیق رکود خواهد انجامید.
آچمز اقتصادی دولت
این چرخش جریان نقدینگی بهسمت بازارهای طلا و سفتهبازی، بازتاب واضحی از افت شدید سرمایههای اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی به نظام اقتصادی است. اگر این روند ادامه پیدا کند، نتیجه آن چیزی جز خروج سرمایهها از بازارهای مولد و افزایش سفتهبازیهای مخرب نخواهد بود. در این شرایط، فشارهای اقتصادی بیشتر شده و نرخ تورم بهسرعت صعودی خواهد شد؛ وضعیتی که اقتصاد کشور را در یک مارپیچ تورمی گرفتار میکند و حتی کنترل آن از دستان دولت نیز خارج خواهد شد.
سیاستگذاران اقتصادی باید درک کنند که علم اقتصاد شوخیبردار نیست. ادامه دادن به سیاستهای ناکارآمد گذشته و امید بستن به راهحلهای تکراری، تنها موجب خواهد شد تا شرایط بهمرور از کنترل خارج شود. زمانی فرا خواهد رسید که حتی فرصت برای اصلاح نیز از دست میرود و اقتصاد کشور در نقطهای قرار میگیرد که نه با تغییر نرخ بهره، نه با اصلاح سیاستهای ارزی و نه حتی با بازگشت اعتماد عمومی، قابل ترمیم نخواهد بود.
هشداری برای آیندهای نزدیک
آنچه اکنون در بازار سرمایه، صندوقهای طلا و رفتار سرمایهگذاران مشاهده میشود، نه یک بحران لحظهای، بلکه نشانههای اولیه یک بحران عمیقتر اقتصادی است. اگر دولتها و سیاستگذاران همچنان بر ادامه دادن به مسیر فعلی اصرار بورزند و راهکارهای کوتاهمدت و مقطعی را در پیش بگیرند، دیر یا زود با آچمزی اقتصادی مواجه خواهند شد که حتی فرصت واکنش به آن از آنها سلب خواهد شد.
این همان نقطهای است که دیگر بازگشتی برای اصلاح باقی نمیماند و سیل تورم، بیثباتیهای سیاسی و خروج گسترده سرمایهها، زیرساختهای اقتصادی کشور را به نابودی خواهد کشاند. اکنون زمان آن است که سیاستگذاران تصمیمات شجاعانه بگیرند و بهجای ادامه مسیرهای ناکارآمد گذشته، زمینههای اعتمادسازی واقعی را فراهم کنند. در غیر این صورت، فرصتهای اصلاح بهسرعت از دست خواهد رفت و تنها چیزی که باقی میماند، حسرتبهدلی در باد خواهد بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد