9 - 12 - 2024
روابط تهران- دمشق در دوران پسا اسد
علیمحمد نمازی*
دولت مرکزی سوریه تنها چند روز پس از آغاز دور تازه حملات نظامی اسلامگرایان مخالف بشار اسد فرو پاشید و رییسجمهوری که از بیش از دو دهه پیش، پیوسته قدرت را در این کشور در اختیار داشت، شبانه به مکانی نامعلوم متواری شد. آن هم در حالی که در ماههای گذشته، شاهد تحولاتی بودیم که درپی آنها برخی گروههای منتسب به جریان مقاومت همچون حزبالله لبنان که عملا در صف همپیمانان اسد قرار میگرفتند، بهنحوی چشمگیر تضعیف شدهاند.
کمتر از دو دهه پیش، هنگامی که جنگ 33روزه به پایان رسید، حزبالله از اقتداری چشمگیر در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا برخوردار بود؛ جنگی که در پی آن، شکستی سنگین بر رژیمصهیونیستی تحمیل شد و اسرائیلیها ناگزیر به خروج از لبنان شدند و در نتیجه این تحولات، حزبالله لبنان به محبوبیتی گسترده درمیان مسلمانان و بهویژه شهروندان لبنان دست یافت. حال آنچه در این یکی،دو سال گذشته و البته در پی برخی اقدامات جریان مقاومت رقم خورد، آن شرایط مساعد را یکسر دگرگون کرد؛ زمانی که با طرح شعارهای بدون پشتوانه علیه رژیمصهیونیستی، وعدههایی مبنیبر پیروزی حتمی و قطعی انقلاب اسلامی در جهان اسلام مطرح شد و این باور نزد مسلمانان مظلوم فلسطینی ایجاد شد که برای مقابله با طرح موسوم به «ابراهیم» و اهدافی که ایالاتمتحده بدون استفاده از ابزار نظامی و صرفا با اتکا به ترفندهای دیپلماتیک و تبلیغاتی دنبال میکند، اقدامات و تحرکاتی نظامی و استفاده از قدرت تسلیحاتی است؛ اقداماتی که سرانجام منجر به اجرای عملیاتی شد که گروه حماس روز هفتم اکتبر سال 2023 میلادی علیه مواضع رژیمصهیونیستی انجام داد.
این در حالی بود که در ادامه وقتی برخی بازیگران و کشورهای منطقه همچون مصر، ایران، ترکیه، عربستان، قطر و… دست به کار شدند تا با ابتکارهای دیپلماتیک به نوعی میانجیگری میان حماس و اسرائیل بپردازند و از این طریق، زمینه آزادی گروگانها و اسیران اسرائیلی را فراهم کنند تا مگر از طریق این دست تمهیدات، مانع از گستردگی و شدتگیری جنگ میان اسرائیل و حماس شده و از شعلهور شدن بیش از پیش آتش جنگ غزه جلوگیری کند، درنهایت هیچیک از این میانجیها نتوانستند به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کنند. هرچند حال پس از بیش از یکسال از آغاز جنگ غزه و ماهها پس از گسترش دامنه این جنگ خونین به خاک لبنان، در شرایطی که بخش عمده دستاوردهای محور مقاومت از دست رفته، بالاخره شاهد شکلگیری آتشبس میان حزبالله و طرف اسرائیلی هستیم که البته بیراه نیست اگر بگوییم این آتشبس درعینحال منجر به آن شده که اسرائیلیها فرصت داشته باشند تا برنامههایشان را آنطور که میخواهند اجرا کنند!
این در حالی است که صرفنظر از آنچه در جریان این تنش شدید و نزاع خونینی که میان حزبالله لبنان و حماس از یکسو و نیروهای رژیمصهیونیستی از سوی دیگر شکل گرفته، بیتردید تحولات سوریه نیز نیازمند مداقه جدی و اتخاذ تصمیمهای کارشناسی و حساب شده است. فراموش نکنیم اگر میتوانستیم بهجای طرح شعارهای غیرعملی و بیپشتوانه -که عملا منجر به از دست رفتن فرصتها و البته متعاقبا سقوط دمشق و حکومت بشار اسد شد- در مقام میانجی ایفای نقش کرده و زمینهای را ایجاد میکردیم تا بشار اسد و مخالفانش میتوانستند از طریق گفتوگو و بهشیوه دموکراتیک برای رفع اختلافاتشان تلاش کنند، بیتردید نهتنها عایدی بسیاری حاصل میکردیم بلکه به احتمال قریب به یقین، اوضاع سوریه و منطقه نیز به شکل و شمایل کنونی نبود.
حال اما چنین نشده؛ با این همه بیتردید میتوانیم از این شرایطی که ایجاد شده، بسیار بیاموزیم. تجربه، آموزگاری است که آموزههایش را تنها به بهایی سنگین و پس از پرداخت هزینههای گزاف در اختیارمان میگذارد اما زیان واقعی وقتی است که از این آموزهها بهرهای را که باید و شاید نبریم!
آنچه در این شرایط باید مدنظر قرار دهیم، آن است که نباید به هیچ عنوان از کنار تجربههایی که به ازای پرداخت هزینههای سنگین کسب کردیم، بگذریم. تجاربی که آخرین نمونه آن، همین غائله سوریه است که سرنوشت یک ملت و یک مملکت را دگرگون کرده است؛ سرنوشتی که میتوان از آن بسیار آموخت و بر نظام جمهوری اسلامی است که از این تجربهای که البته به بهایی بس گزاف و سنگین حاصل شده، ساده نگذرد. آن هم در حالی که طی تمامی این سالها و دههها را دوشادوش حکومت ملحد و مستبد روسیه بهرهبری ولادیمیر پوتین، صرف حمایتی بیدریغ از رژیم بشار اسد کردیم! حمایتی که با صرف هزینههایی گزاف محقق شد و اگرچه حالا هر آنچه هزینه شده بود، به یکباره نابود شده اما آنطور که قدیمیترها گفتهاند «جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است!»
با این حساب لازم است با درسآموزی از آنچه درمجموع در غائله سوریه شاهد بودیم، اولا در داخل کشور، نسبت به ارزیابی دقیق روابط نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران اقدام کنیم و با پیش گرفتن شیوههای مملکتداری دموکراتیک، شرایطی را فراهم کنیم که با بازگشت حاکمان به دامان ملت، شکافی را که میان ملت و حاکمیت ایجاد شده، ترمیم کنیم و ثانیا با اتخاذ راهبرد سیاست خارجی منطقی و معقول و بهکارگیری یک دیپلماسی معتدل و مبتنیبر خردگرایی و عقلانیت، در راستای برقراری ارتباط با جبهه پیروز در سوریه گام برداریم و با استفاده از تمامی فرصتهای آتی برای برقراری روابط سازنده با حاکمان جدید دمشق، بهنحوی عمل کنیم که بیشترین منافع ملی را برای ایران و ایرانیان فراهم آوریم.
* عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد