2 - 11 - 2019
دیپلماسی معکوس ترامپ
سیدجلال ساداتیان*
در سالهای گذشته جمهوری اسلامی در مقابل کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل و آلمان نشست و مذاکراتی طولانی داشت. این اتفاق از این جهت بود که آژانس انرژی اتمی مذاکراتی با ایران انجام میداد اما کار به جایی رسید که مقامات این کشور به هشدارها و مسائل آنها بیتوجه بودند و آنها هم از خودشان رفع مسوولیت و ما را به شورای امنیت واگذار کردند به اعتبار اینکه اقدامات ایران برای صلح جهانی خطرساز است. بعد از آن شورای امنیت شش قطعنامه علیه ایران به تصویب رساند که این قطعنامهها بعضا اجرایی و ذیل هفتم منشور شورا قرار داشت. طی مواد ۴۱ و ۴۲ منشور اگر کشوری خطرساز برای امنیت جهانی تشخیص داده شود ابتدا با تحریم اقتصادی و سپس اگر افاقه نکرد با جنگ باید آن را سر جای خود نشاند و مراقبت شود که آن خطر به دنیا تسری پیدا نکند. طبیعتا آن شش قطعنامه و بیاعتنایی به آن ایران را به آستانه تحریمهای اقتصادی و حتی احتمال شروع جنگ همه جهان علیه کشور رساند. بعد از آن مذاکرات ۲۳ ماههای با حضور اروپا، آمریکا، چین و روسیه صورت گرفت و به تبع آن توافقاتی حاصل شد که برای تامین امنیت اجرایی آن، قطعنامه ۲۲۳۱ به تصویب شورای امنیت رسید و تمام قطعنامههای قبلی هم ملغی شد. طی این متن که به برجام موسوم شد همه کشورها موظف بودند وظایفی را به انجام برسانند. وقتی ترامپ سر کار آمد بدون آنکه به مفاد برجام عمل کند و بدون آنکه مشکلات و مسائلی که در ذهن داشت به کمیسیون و شورایی که پیشبینی شده بود ارجاع دهد یکطرفه از توافق هستهای خارج شد و تحریمهایی علیه ایران وضع کرد که با اعتراض ایران روبهرو شد.
اعتراض ایران این بود که چرا آمریکا از برجام خارج شد و اگر حرف و مشکلی از جانب این کشور وجود داشت باید در قالب برجام مسائل مطرح میشد اما ترامپ از سر رخوت و غرور به عنوان یک ابرقدرت جهانی به این فکر میکرد که چگونه ایران را پای میز مذاکره جدید بکشاند و خودش مفاد آن را دیکته کند و بگوید چه متن جدیدی تصویب شود. ترامپ اعلام کرد که توافق قبلی را قبول ندارد. ایران هم حرفش این بود که آمریکا به توافقی که کشورهای عضو در آن حضور داشتند و به تصویب شورای امنیت هم رسیده باید وفادار بماند و از آن خارج نشود. در این مسیر حتی اروپاییها که با آمریکا همراه بودند تلاش کردند ترامپ را از این تصمیم منصرف کنند. شخص مرکل، ماکرون و خانم می و جانسون به عنوان میانجی از آمریکا خواستند از برجام خارج نشود چراکه ایران به تعهداتش پایدار بوده است. ایران ۱۵بار گزارش مثبت آژانس را به همراه داشته و این برگ برنده ایران بود.
ایران معتقد بود تعهدی وجود ندارد که آمریکا به مذاکرت جدید هم پایبند بماند لذا حاضر به مذاکره نشد.بعد از یکسال که از این ماجرا گذاشت ایران از اروپا خواست به تعهدات خود عمل کند چراکه اروپا هم تعهد داشته که تحریمها را بردارد و به روابط اقتصادی و تجاری خود با ایران ادامه دهد. در این راستا اروپاییها هم وعده میدادند که به زودی مکانیسمی طراحی میکنند که در قالب آن روابط ایران و اروپا برقرار شود. پیشنهاد آنان در قالب اینستکس بود که وقتی ایران نفت خود را میفروشد پول را به حساب مشخص بریزند. آنوقت اروپا هم از محل این حساب مواد غذایی و دارو بدهد. طبیعی است که ایران این حرف را نپذیرفت چرا که تعهد اروپا بیش از اینها بود. در مقابل ایران طبق مواد ۲۶و ۲۶ کاهش تعهدات هستهای را شروع کرد و الان هم در تدارک گام چهارم است.اکنون آمریکا فکر میکند بهتر است وجهه حقوق بشری به خود بگیرد و بگوید من در زمینه غیرنظامی آمادگی همکاری لازم را دارم اما این ایران است که در راستای حرکتهای غیرصلحآمیز و غیرنظامی خود اقداماتی را انجام میدهد. لذا از این جهت میخواهد ایران را به منظور جلب نظر اروپا تحت فشار بگذارد. این در حالی است که تحریمها به نقاط آخرش رسیده و آمریکا دیگر نمیتواند گامهای خیلی قویتری بردارد.البته از آن طرف هم آمریکا به شدت دنبال این است که ایران کوتاه بیاید و از این کشور تمکین کند و امتیازی به ترامپ دهد که در قبال دریافت این امنیت بتواند موقعیت خود را در انتخابات آتی تثبیت کند و بگوید در زمینه سیاست خارجی توانسته به موفقیتی برسد. این در حالی است که در این زمینه سیاست خارجی ترامپ اقلا تاکنون موفقیتی نداشته؛ نه در کرهشمالی، نه در ارتباط تجارت خارجی با چین و روسیه و نه حتی در مهمترین مساله که با آن روبهرو است یعنی ایران و برجام. مضاف بر آن آمریکا از پیمانهای دیگری مثل آبوهوایی پاریس، حقوق بشر و یونسکو هم خارج شد و حتی با اروپاییها دچار مشکلاتی بر سر میزان تعهدات آنها در ناتو است.ترامپ همه این عدم موفقیتها را در گرو یک امر قرار داده تا با فشار ایران را وارد گفتوگو و مذاکره کند. در حقیقت یک دیپلماسی عکس در پیش گرفته و آن اینکه دنبال هیچ محتوایی نیست و تنها برایش کافی است که کنار ایران قرار گیرد و به دنیا بگوید که ایران را به تسلیم واداشته اما ایران این امر را نپذیرفت. شاهد این ماجرا تلاشهای زیادی بود که در اجلاس اخیر سازمان ملل با حضور آقای روحانی صورت گرفت و اینکه تا چه حد درخواست دیدار آقای روحانی و ترامپ صورت گرفت اما نتیجهای حاصل نشد.
اکنون آمریکا بر سر ادامه لجبازیهای خود تحریمهای جدیدی وضع میکند که عملا بیحاصل است. این بیتاثیری به این معنا نیست که برای مردم مشکلاتی ایجاد نشده بلکه بدین معناست که در راستای هدف آمریکا بیتاثیر بوده و موفق به این نشده که ایران مقاومت خود را بشکند و پای میز مذاکره بیاید. در این راستا آمریکا دست به اقدامات غیرعرف هم زد مثلا تحریم وزیر امور خارجه و رهبری را در دستور کار قرار داد. اینها از جمله کارهایی است که برای ایجاد فشار حداکثری بر ایران اعمال شد. لذا در راستای سیاستهای آمریکا هر تحریم جدیدی علیه ایران اعمال شود باز هم بیتاثیر خواهد بود اما ترامپ میخواهد افکار عمومی و اروپا را جلب و به آنان القا کند که از لحاظ حقوق بشری این تحریمها مشکلی ایجاد نمیکند و تنها میخواهد مقامات رسمی ایران را با فشار وادار به مذاکره کند. اما واقعیت آن است که تحریمها اثرش بر مردم بوده و بعد از این هم همین خواهد بود.
*کارشناس مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد