26 - 10 - 2019
دور باطل خشونت
گروه جامعه – تنبیه بدنی سالهاست که در سیستم آموزشی کشورهای توسعهیافته منسوخ شده. آموزش و پرورش کشور نیز بارها اعلام کرده تنبیه در مدارس کشور به طور کلی ممنوع است. گویا این روزها واژه ممنوعیت کاربرد لازم را ندارد. از همین رو است که همچنان دانشآموزان قربانی خشم خاموش اولیای مدرسه میشوند؛ خشمی که حاصل پارامترهای متفاوتی است. خشمی که نباید در مراکز آموزشی فوران کند، اما شعاع گسترده خشم، مدارس را هم تحت تاثیر قرار داده است. در جامعهای که آمار آسیبهای اجتماعی حاصل از خشونت رو به فزونی است، این پدیده نیز دور از ذهن نیست. مدارس نیز بخشی از همین جامعه هستند.
بنابراین نباید تعجب کرد چرا همچنان دانشآموزان سیلی میخورند. مساله اساسی در چنین شرایطی فقط سیلی و ترس و وحشتی که به دانشآموز صدمه میزند نیست. این بار باید این پدیده را از زاویهای دیگر به تماشا نشست. آیا بناست دانشآموز در مدرسه روش زیستن بیاموزد یا روش خشم ورزیدن؟ ما عادت کردهایم که همواره معلول را زیر ذرهبین قضاوت قرار دهیم. حالا بعد از بارها تحلیل و بررسی معلولهای شکستخورده و تنبیه شده، شاید باید با نگاهی متفاوت روند شکلگیری پدیده خشونت در مدارس را واکاوی کرد. کنترل خشونت عمومی در سطح جامعه روندی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
ماجرا از این قرار است که دانشآموز پایه هفتم یکی از مدارس آموزش و پرورش ناحیه یک یزد بعد از تحمل سیلی معاون مدرسه پرده گوشش پاره شد. در پی انتشار این خبر، محسن گلستانیفر، مدیر روابطعمومی اداره کل آموزش و پرورش استان یزد، ضمن تایید این خبر اظهار کرد: تنبیه بدنی دانشآموزان خط قرمز اداره کل و وزارت آموزش و پرورش است و حتما با فرد خاطی در این خصوص برخورد جدی میشود. در حال حاضر کارشناسان واحد ارزیابی عملکرد و بازرسی اداره کل آموزش و پرورش با حضور در این واحد آموزشی در حال بررسی دقیق موضوع بوده و بعد از نتیجهگیری نهایی با صدور رای قطعی با خاطی یا خاطیان برخورد قانونی خواهد شد.
بحران خشونت
تکرار خشونت پدیدهای خطرناک در جامعه است. تکرار دور باطل سیلیهایی که هر روز آغاز میشود و گاهی برای همیشه در زندگی قربانی باقی میماند. نگاهی عمیقتر به پدیده خشونت شاید ثابت کند حتی معاون مدرسهای که سیلی به گوش دانشآموزان زده خود قربانی گسترش نفوذ خشونت در جامعه است. خشونت باید از همه سطوح جامعه پاک شود. انتشار بخشنامههای متعدد در وزارتخانهها، قانونگذاریهای مکرر در مجلس شورای اسلامی نیز در شرایط فعلی راهگشای خشونتزدایی در جامعه نخواهند بود. هر روز تعداد قابل توجهی از زنان قربانی خشونت خانگی میشوند. مردان و زنان در محل کار خود مورد خشونت کارفرما قرار میگیرند. دانشآموزان در مدرسه قربانی خشونت کلامی و فیزیکی میشوند. این روند در خیابانها و خانهها ادامه پیدا میکند و جامعه هر روز عصبانیتر از قبل به انتقامگیری ادامه میدهد.
موسسه گالوپ از معتبرترین موسسات نظرسنجی در جهان است که هرازچندگاهی نظرسنجی درباره وضعیت مردم جهان منتشر میکند. این موسسه در گزارش سال ٢٠١٧ از احساسات جهانی از مردم ایران بهعنوان عصبانیترین مردم جهان یاد کرده بود. این گزارش با مطالعه از وضع ١۴٢ کشور جهان نتایج را اینطور منتشر کرد که مردم ایران با ۵٠درصد جمعیت عصبانی، عراق با ۴٩درصد و سودانجنوبی با ۴٧درصد عصبانیترین کشورهای دنیا معرفی شدهاند. کشور یونان هم در این گزارش با ۶٧ درصد پراسترسترین کشور دنیا معرفی شده است. ٧٠ درصد از مردم جهان هم در این نظرسنجی گفتهاند که لذت زیادی میبرند و لبخند زده و احساس آرامش و احترام میکنند.
چند سالی از این پژوهش جهانی گذشته اما کافی است چند ساعت در خیابانهای شهر قدم بزنید. اگر از اتوبوس، مترو و دیگر وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید حتما یک بار در روز با دعوای کلامی مواجه میشوید. عصبانیت در زندگی مردم رخنه کرده است. همین عصبانیت در مدرسه قربانی میگیرد. درست همین عصبانیت که راننده تاکسی وقتی پول خرد کافی برای مسافرهایش ندارد. یا حتی همان عصبانیتی که یک مسافر به دلیل شلوغی قطار مترو در ازدهام جمعیت از خود بروز میدهد. از همین رو است که راهکار عملیاتی یافتن دلایل عصبانیت در جامعه است. به نظر میرسد یکی از دلایل این موضوع بحرانهای اقتصادی چند سال اخیر باشد. اما گره زدن همه آسیبهای اجتماعی در تمامی سطوح به مشکلات معیشتی خود واقعیتی انکارناپذیر در شرایط فعلی جامعه است.
تیر خلاص فقر به اخلاق جامعه
زمانی که ما از خشونت صحبت میکنیم یعنی بین دو نفر یا بیشتر از دو نفر نوعی برخورد روانی، بیانی و یا برخورد فیزیکی صورت بگیرد. به هر روی یکی از ویژگیهای جامعه بشری خشونت است اما تفاوت خشونتورزی و خشونت کردن میان جامعه انسانی و حیوانی این است که خشونتورزی در میان حیوانات محدود به فضاهای ژنتیکی و ذاتی آنهاست در حالی که در مورد امور انسانی اظهار خشونت بسیار متنوعتر و گستردهتر میشود. در واقع اشکال مختلف خشونت در مواردی نظیر درگیریهای خیابانی خود را نشان میدهد.
نابسامانی اقتصادی و تاثیرش بر افزایش خشونت و درگیری، موضوعی است که مدیران و مسوولان کشور باید نگاهی جدیتر به آن داشته باشند. به طور عموم یکی از مواردی که خشونت را در جامعه انسانی بالا میبرد محدودیتها و کمبودهاست. از آنجایی که هنگام بحران اقتصادی مردم نسبت به قبل در رقابت بیشتری با یکدیگر قرار میگیرند.
این رقابتها تا سقفی مسالمتآمیز است و از آن حدود که فشار بیشتری به آنها بیاید خودبهخود خشونت بار میشود، در عین حال که میزان رشوهخواریها در ادارات و شرکتها بیشتر میشود و این امر در روحیه و رفتار افراد دیگر هم اثر خواهد گذاشت، در نتیجه این فشاری که به افراد وارد میشود از طریق درگیری با افراد دیگر جبران خواهد شد و خشونت مدام بازتولید میشود.
کنترل اجتماعی
البته یکی دیگر از علل بروز خشونت در جامعه ایران کاهش کنترل اجتماعی است. منظور از کنترل اجتماعی، پلیس نیست. زیاد بودن پلیس در جامعه به این معنا نیست که کنترل زیاد است و یا کم آن نشان این است که کنترل اجتماعی وجود ندارد. وقتی پلیس زیاد است دال بر وجود خشونت در جامعه است. کمااینکه در ایران مجازاتهایی که صورت میگیرد موجب کاهش جرایم نشده و از طرفی موجب افزایش خشونت هم شده و علت آن این است که کنترل اجتماعی کاهش پیدا کرده است.
جامعهشناسان معتقدند که باید رابطهای بین مجازات و کنترل اجتماعی وجود داشته باشد. وقتی کنترل اجتماعی افزایش پیدا میکند، جرائم و مجازاتها کاهش پیدا میکند. مجازاتها معطوف به جرائمی است که غیرقابل کنترل است. منظور از کنترل اجتماعی وقتی است که آدمها در جامعهای که زیست میکنند معطوف به شرایط پیرامونی خود حساسیت به خرج میدهند. در حال حاضر افراد جامعه ما حساسیت خود را نسبت به محیط پیرامونی خود از دست داده و از طرفی گروههای ذینفوذ و مرجع که در کنترل اجتماعی موثرند اثرات خود را از دست دادهاند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد