11 - 02 - 2025
دستورالعمل اجرایی ۵ فوریه ترامپ؛ موضع رسمی یا اعلامی؟
صلاحالدین هرسنی*
دونالد ترامپ یادداشت امنیت ملی ریاستجمهوری به شماره NSPM-2 را در تاریخ 5 فوریه امضا کرد. این دستورالعمل درباره چگونگی مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است. ادبیات به کار رفته در دستورالعمل اجرایی ترامپ، مبتنیبر جلوهها و نشانگانی چون «کنش پرشدت» و «دیپلماسی اجبار» علیه جمهوری اسلامی ایران است؛ رویکردی که در ادبیات راهبردی میتوان از آن با عنوان سیاست «چماق و هویج» یاد کرد. به این ترتیب ترامپ با امضای این دستورالعمل بهدنبال محدودسازی توان هستهای، موشکی و کاهش قدرت اثربخشی منطقهای ایران در قالب نیروهای نیابتی و کاهش قدرت اقتصادی ایران از رهگذر به صفر رساندن فروش نفت ایران در قالب کارزار فشار حداکثری است. هدف از اتخاذ چنین سیاستی نیز بسیار واضح و آشکار است. به واقع، هدف از اتخاذ کنش پرشدت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران قرار دادن
ایران در شرایط انعطافپذیری تاکتیکی است و ترامپ تلاش دارد که جمهوری اسلامی ایران را با محدودیتهای بیشتری روبهرو سازد یا اینکه از طریق «دیپلماسی اجبار و فشار» زمینه همکاریهای متنوع راهبردی با جمهوری اسلامی را امکانپذیر کند. در نگاه نخست اتخاذ این راهبرد ترامپ علیه ایران به معنی آن است که رویکرد ترامپ در قبال ایران در ادامه سیاست دوره اول خود کاربرد فشار حداکثری است. انتخاب و چینش کابینه ترامپ که اغلب آنها پراگماتیسم و متعلق به جبهه «بازهای» حزب جمهوریخواه محسوب میشوند، مهمترین گواه و شاهدی بر این ادعاست. اما با استناد به مجموعهای از شواهد و قرائن اینگونه به نظر میرسد که اتخاذ دیپلماسی «اجبار و فشار» قبل از آنکه موضع رسمی ترامپ باشد، بیشتر موضع اعلامی دارد و از ظواهر امر پیداست که برای مصرف داخلی به کار گرفته شده است. منطق این گمانه به چند جهت تقویت میشود: اول آنکه ترامپ برخلاف خوانشها و تفسیرهای غالب، ترامپ دوره اول نیست. ترامپ آنگونه که از 20ژانویه نشان داده، بر سر عقل آمده، چهره صلحطلبی از خود پرزنت میکند و به نمایش در آورده است. حتی گفته میشود که قرار است خود را نامزد جایزه «صلح نوبل» کند. ترامپ موفقیت خود را در پایان دادن به جنگ و وارد نشدن به جنگ دیگر میسنجد. او خود را معمار و مبدع پایاندادن به جنگهای بیپایان میداند و تلاش دارد از پارادایم «هابزی» عبور کند، به پارادایم «صلح جاودان کانتی» برسد. حتی ترامپ قبل از امضای دستورالعمل اجرایی در 5فوریه در کنفرانس مطبوعاتی از ادبیات احساسی و عاطفی بهره گرفت و قویا گفت: «من از اعمال سیاستهای پرمخاطره علیه ایران ناراحت هستم اما ناچارم برای صلح جهانی و امنیت ملی آمریکا اقداماتی را در جهت محدودسازی قدرت ایران
به انجام برسانم.» افزون بر همه این موارد، نوع مواجهه با جمهوری اسلامی ایران اولویت اصلی ترامپ نیست. اولویت اصلی ترامپ سیاست (اول آمریکا) است و مردم آمریکا به ترامپ نه «رژیم چنج» و براندازی و نه برای جنگ با ایران، بلکه برای کاهش هزینه جنگ و پایاندادن به سیاستهای بایدن به او رای دادهاند. دلیل پیروزی او و شکست «کاملا هریس» در انتخابات اخیر را باید در همین راستا تفسیر کرد بنابراین اولویت ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی رسیدن به توافقی بهتر برخلاف دوران اوباما و میراث او و سنت دموکراتهاست. به عبارت دیگر، هدف ترامپ تغییر رفتار ایران است تا بتواند ایران را از رفتن بهسمت پروژه هستهای منصرف کند؛ مسالهای که میتواند یک تهدید بالقوه وجودی برای آمریکا و متحدان منطقهای او بهویژه اروپا و مجموعههای عبری- عربی باشد. موفقیت ایران نیز در برابر چنین راهبردی، نیازمند تابآوری اجتماعی، اقتصادی و راهبردی خواهد بود.
*کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد