11 - 01 - 2025
درسهای نادیده از دوران کرونا آمادگی در برابر بحرانهای آینده
جهانصنعت – پنجسال پیش، ویروسی جدید به نام کووید-19 در دنیا بهآرامی از چین در حال گسترش بود و بهسرعت تبدیل به همهگیری جهانی شد که آسیبپذیریهای عمیق مدل اقتصادی غالب جهان را آشکار کرد. با این حال، بیشتر درسهایی که از آن دوران جهان و کشورها گرفتند، اکنون فراموش شدهاند و کشورها و جهان را در برابر بحران بعدی کاملا بیدفاع رها کرده است.
در اواخر سال2019، ویروسی جدید به آرامی در چین در حال گسترش بود که احتمالا از حیوانات به انسان در یک بازار سنتی در ووهان چین منتقل شده بود. بهسرعت، همهگیری کووید-19 جهان را به تعطیلی کشاند و میلیاردهانفر را مجبور به قرنطینههای بیسابقه و توقف فعالیتهای اقتصادی کرد.
پنجسال پس از آن، هنوز با پیامدهای آن- یک خطر با احتمال بالا که نادیده گرفته شد- دستوپنجه نرم میکنیم. سوال این است که دنیا و ایران از کووید- 19 چه آموخت.
نخست، این همهگیری نقصهای بنیادین در طراحی اقتصاد جهانی را آشکار کرد. در چنین دنیای بهشدت درهمتنیدهای، ویروس توانست تنها در چند هفته به سراسر جهان گسترش یابد و دولتها که بر اهداف کوتاهمدت اقتصادی متمرکز بودند، از انجام اقدامات لازم برای جلوگیری یا مهار آن سر باز زدند. درحالیکه سازمان بهداشت جهانی هشدارهایی صادر کرد اما منابع یا اختیارات کافی برای اقدام قاطع نداشت. با افزایش موارد بستری، مشخص شد که هیچ سیستم بهداشتی در جهان قادر به مقابله موثر با ویروس نیست.
علاوهبر این، نابرابری- چه بین کشورها و چه در داخل آنها- تنشهای اجتماعی را در طول دوران قرنطینه تشدید کرد و منجربه تشدید مبارزات طبقاتی و جنسیتی و تضاد بین کشورهای شمال و جنوب جهانی شد. پس از عرضه واکسن، کشورهای ثروتمند دوزها را انحصاری کردند، درحالیکه میلیاردها نفر در کشورهای فقیر باید ماهها یا حتی سالها منتظر دسترسی میماندند.
این «ملیگرایی واکسن» هم از نظر استراتژیک و هم از نظر اخلاقی یک شکست بود. گونههای جدید ویروس بهسرعت ظاهر شدند، همهگیری را طولانیتر و بهبود جهانی را مختل کردند. این همهگیری همچنین بیاعتمادی به نهادها را آشکار و تقویت کرد زیرا کارزارهای اطلاعات نادرست و گمراهکننده، نارضایتی عمومی از واکنشهای دولتی به همهگیری را افزایش دادند. اقدامات سادهای مانند فاصلهگذاری اجتماعی و استفاده از ماسک بهسرعت به موضوعاتی شدیدا سیاسی و بحثبرانگیز تبدیل شدند.
همهگیری کرونا فوریتی را به مباحثی بخشید که معمولا دور از عملکرد روزمره اقتصاد بهنظر میرسند. آیا باید اقتصاد را مستقل از جامعهای که در آن قرار دارد تصور کنیم؟ و آیا اصلا میتوان اقتصاد جهانی بدون نهادهای جهانی داشت؟برای لحظهای کوتاه، بهنظر میرسید که کووید-19 میتواند زنگ بیدارباشی برای تقویت همبستگی اقتصادی باشد. زمانی که شدت بحران آشکار شد، بسیاری از دولتها بهسرعت وارد عمل شدند، قرنطینهها را اجرا کردند، از جمعیتهای آسیبپذیر حمایت کردند و با اتخاذ سیاستهای مالی و پولی بیسابقه، از سقوط اقتصادی خود جلوگیری کردند.
این ویروس مفهوم «منابع مشترک» در اقتصاد را روشنتر و مرز بین منافع فردی و جمعی را محو کرد. مشکل نیازمند اقدام جمعی بود که تنها با هماهنگی میتوانست حل شود. بهطور موقت، مواجهه گسترده با مرگ جنبه مهربانتری از جامعه را نشان داد.
اما یک پیشرفت علمی به سرعت این وضعیت اخلاقی استثنایی را در جهان و کشورها پایان داد. واکسن mRNA بار دیگر به نحوه مدیریت اقتصاد جهانی اجازه داد تا از رویارویی با پیامدهای خود فرار کند. این همهگیری نشان داد که سیستمهای اقتصادی کنونی ما با تمرکز کوتاهمدتشان، اساسا برای مقابله با مشکلاتی همچون «تراژدی منابع مشترک» ناکارآمد هستند اما این شکنندگی ذاتی بهسرعت تحتالشعاع قرار گرفت.
با از دست رفتن انگیزه برای اصلاح، همچنان واضح است که ما به نهادهای بینالمللی نیاز داریم که بتوانند منافع بلندمدت جهانی را با مشوقهای کوتاهمدت هماهنگ کنند. واکسنها به ما اجازه دادند کووید را بهعنوان یک استثنا ببینیم اما نباید فراموش کنیم که این بیماری در واقع پیشنمایشی از چالشهای جهانی آینده بود. در مواجهه با بحرانهایی مانند تغییرات اقلیمی، هوشمصنوعی کنترلنشده و سایر تحولات، راهحلهای مشترک فرامرزی نه یک رویای دور، بلکه ضرورتی حیاتی هستند.
پس از پایان قرنطینهها، جهان تا حد زیادی به وضعیت پیشین بازگشته و ضعف زنجیرههای تامین جهانی که باعث کمبود کالاهای اساسی شد را نادیده گرفته است- پیامدی از تولید به روش «در لحظه» و وابستگی بیش از حد به مراکز تولید متمرکز به نام کارایی-. به جای بازآفرینی شبکههای تولید برای مقاومسازی و غیرمتمرکزسازی، دوباره در جستوجوی ارزانترین «کارخانه جهانی» در دنیا به ویژه توسط کشورهای پیشرفته دنیا هستیم. «کارگران» که زمانی با ضرب قابلمه و ماهیتابه تقدیر میشدند، همچنان در طبقهای بدون اتحادیه و امنیت اجتماعی محکم باقی ماندهاند. نابرابریهایی که محکوم میشد بدتر شدهاند؛ بهطوریکه طبق گزارش آکسفام، همهگیری 5میلیارد نفر را فقیرتر کرد، در حالی که ثروت پنج مرد ثروتمند جهان دوبرابر شد.
اعتراضات به بیعدالتی نژادی پس از قتل جورج فلوید که اکنون بهعنوان بخشی از «دستور کار بیداری» در آمریکا مطرح بود رد شده است که رایدهندگان آمریکایی در انتخابات اخیر خود آن را کنار گذاشتند. پیشنویس یک معاهده جهانی برای مقابله با همهگیری پس از دوسال مذاکره همچنان بدون امضا باقی مانده و 7میلیون نفری که مستقیما توسط این ویروس کشته شدند، به آمارهای فراموششده تبدیل شدهاند.
حقیقت هشداردهندهای که باید برای سال آتی به یاد داشته باشیم این است که تهدیدهایی مانند بحران اقلیمی، هوشمصنوعی غیرقابلکنترل، تنشهای ژئوپلیتیکی فزاینده و خطرات بهداشتی مانند آنفلوآنزای پرندگان و آبلهمیمون به آرامی در حال جمع شدن هستند- درست مانند ویروس کرونا که همین مسیر را طی کرد-. سوال مهم الان این است که علم تنها چند بار میتواند بشر را نجات دهد. وقتی این امکان فراهم نباشد، آیا نهادهای ما در جهان و کشور قادر به حفاظت از ما خواهند بود؟ در ایران آیا برای روبهرو شدن با یک اپیدمی جدید، کادر درمان از اپیدمی کرونا درس گرفته است و تجربه و نیروی انسانی و تجهیزات لازم را مهیا دارد؟ و بسیاری سوالهای جدی دیگر… . به خاطر داشته باشیم که کووید-19 تنها یک ویروس مسری بود و توانست اقتصاد جهان و کشور ما را فلج کند و بسیاری از مردم و هموطنان را از دست بدهیم. مجموعهای از ویروسها و حتی خطرات بحران اقلیمی، هوشمصنوعی غیرقابلکنترل و خطرات بهداشتی مانند آنفلوآنزای پرندگان و آبلهمیمون ممکن است دنیا یا کشور ما ایران را غافلگیر کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد