14 - 08 - 2024
درسهايي براي دولت چهاردهم
دکتر هاشم زارع*
دنگ شیائوپینگ در دوران مائو تسهتونگ نقش مهمی در حزب کمونیست چین ایفا کرد اما با فراز و نشیبهای زیادی مواجه شد. دنگ به عنوان یکی از تکنوکراتهای برجسته حزب، تلاشهای زیادی برای مدرنیزه کردن اقتصاد چین و افزایش بهرهوری انجام داد. با این حال، به دلیل اختلافنظرهای اساسی با سیاستهای مائو به ویژه در دوران انقلاب فرهنگی (1966-1976)، چندینبار از سمتهای خود برکنار و حتی به مناطق دورافتاده تبعید شد. انقلاب فرهنگی که به دنبال حذف «عناصر بورژوایی» و مخالفان سیاسی بود، دنگ را هدف قرار داد و او را به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در برابر سیاستهای رادیکال مائو معرفی کرد.
پس از مرگ مائو در سال 1976 و پایان انقلاب فرهنگی، دنگ به قدرت بازگشت. در آن سال، درآمد سرانه چین 138دلار و درآمد سرانه ایران حدود 1500دلار برآورد شد. دنگ شیائوپینگ نقش بسیار مهمی در تحول اقتصاد و توسعه چین ایفا کرد. سیاستها و اصلاحات او از اواخر دهه 1970 تا دهههای 1980 و 1990 تاثیر زیادی بر انتقال چین از یک اقتصاد برنامهریزی شده به یک اقتصاد بازارمحور داشت. دنگ به عنوان یک مدیر قوی و عملگرا، وظیفه دولت را رسیدن به اهداف مشخص میدانست و معتقد بود اصول تا جایی درست است که نتیجه موردنظر حاصل شود. به اعتقاد او وظیفه گربه گرفتن موش است و سیاه و سفید بودن گربه اصلا مهم نیست.
در سال 1978، دنگ شیائوپینگ سیاست «درهای باز» را مطرح کرد که هدف آن باز کردن چین به روی کسبوکارها و سرمایهگذاریهای خارجی بود. این سیاست آغازگر ادغام چین در اقتصاد جهانی بود. به منظور جذب سرمایهگذاریهای خارجی و ترویج رشد اقتصادی، دنگ مناطقی مانند شنژن، جوهای و شیامن را به عنوان مناطق ویژه اقتصادی تاسیس کرد. این مناطق به موتورهای رشد اقتصادی و نوآوری تبدیل شدند و به عنوان مدلهایی برای بقیه کشور عمل کردند. همچنین دنگ شیائوپینگ با تغییر اقتصاد از یک سیستم برنامهریزی مرکزی به یک سیستم بازارمحورتر، تمرکززدایی از تصمیمگیریهای اقتصادی و معرفی مکانیسمهای بازار در کشاورزی و صنعت را ممکن ساخت. در بخش کشاورزی، اصلاحاتی را انجام داد که منجر به افزایش بهرهوری و رشد قابل توجه درآمدهای روستاییان شد. علاوه بر این، دنگ بر نوسازی چهار بخش مهم چین تمرکز کرد که شامل کشاورزی، صنعت، دفاع ملی و علم و فناوری بود. این زمینهها به عنوان موارد حیاتی برای تبدیل چین به یک کشور مدرن و رقابتی در نظر گرفته میشدند.
اصلاحات اقتصادی دنگ منجر به بهبود قابل توجهی در استانداردهای زندگی بسیاری از شهروندان چینی شد. افزایش درآمد، دسترسی بهتر به کالاها و خدمات و به طور کلی ارتقای کیفیت زندگی مشاهده شد. رشد سریع اقتصادی موجب شهرنشینی گستردهای شد به طوری که میلیونها نفر از مناطق روستایی به شهرها مهاجرت کردند. این تغییر به گسترش بیشتر اقتصادی و توسعه کمک کرد. چین تقریبا سه دهه رشد بالاتر از 8درصد را تجربه کرد. با این حال، رشد سریع اقتصادی نیز با چالشهایی همراه بود. افزایش نابرابری درآمد بین مناطق و گروههای اجتماعی مختلف، یکی از مشکلات عمدهای بود که به وجود آمد. مناطق ساحلی بسیار سریعتر از مناطق داخلی توسعه یافتند که منجر به نابرابری قابل توجهی شد. همچنین رشد صنعتی با هزینههای زیستمحیطی قابل توجهی همراه بود، از جمله آلودگی و کاهش منابع که به چالشهای بزرگی برای چین تبدیل شدهاند. علاوه بر این، با وجود آزادسازی اقتصادی، اصلاحات سیاسی محدود بود و دولت کنترل شدیدی بر بیان سیاسی و مخالفتها حفظ کرد. نمونه بارز آن سرکوب اعتراضات میدان تیانآنمن در سال 1989 بود.
در عرصه روابط بینالملل، انزوای روسیه در دوران جنگ سرد، به ویژه در دهههای 1970 و 1980، فرصتهای استراتژیک مهمی برای چین فراهم کرد. پس از شکاف چین-شوروی، چین به دنبال تقویت روابط با غرب به ویژه ایالاتمتحده رفت. این تغییر در سیاست خارجی به چین امکان داد تا از کمکهای اقتصادی، سرمایهگذاریهای خارجی و تکنولوژیهای غربی بهرهبرداری کند. در حالی که روسیه در انزوا و مشکلات اقتصادی فرو رفته بود، چین از فرصت ایجاد شده برای اصلاحات اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی بهره برد که این عوامل نقشی کلیدی در رشد سریع اقتصادی چین در دوران دنگ شیائوپینگ ایفا کردند.
به طور کلی سیاستهای دنگ شیائوپینگ زمینهساز ظهور چین به عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی شد. رویکرد عملگرایانه و تمایل او به آزمایش با اصلاحات بازارمحور، چین را از یک جامعه عمدتا کشاورزی به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد. در حالی که میراث او پیچیده است و شامل دستاوردهای قابل توجه و چالشهای بزرگ میشود، دنگ شیائوپینگ به طور گسترده به عنوان معمار معجزه اقتصادی مدرن چین شناخته میشود. لی کوآن یو، معمار سنگاپور مدرن (1959 تا 1990)، در مورد دنگ شیائوپینگ میگوید: «او با شجاعت از ایدئولوژیهای سختگیرانه کمونیستی عبور کرد و با پذیرش عناصر اقتصاد بازار، پایههای رشد اقتصادی شگفتانگیز چین را بنا نهاد.» باید تاکید کرد که دنگ شیائوپینگ قدیس نبود و در دوران مائو کارنامه سیاه نیز داشت اما در 73سالگی که به قدرت رسید مانند بسیاری از سیاستمداران ایده تغییر داشت اما چیزی که او را از سایر سیاستمداران متمایز میکرد، خوب اجرا کردن ایدههای خوب بود. او همیشه گوش خود را برای شنیدن تمام نظرات باز نگه میداشت و از ایدههای افرادی چون میلتون فریدمن و بسیاری از نخبگان اقتصادی در سراسر جهان استقبال میکرد.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا ایران آماده است با سرعت به پیشرفت اقتصادی خیرهکنندهای مشابه کشورهای موفق همچون چین دست یابد؟ آیا ایران میتواند از این بحرانها عبور کند و به یک دوره جدید از شکوفایی برسد؟ ایران برای ایجاد یک تحول واقعی باید با جسارت به سمت اجرای سیاست «درهای باز» حرکت کند. این سیاست نیازمند استفاده هوشمندانه از ظرفیتهای داخلی و کاهش شدید بوروکراسی است. تنها با تضمین حقوق مالکیت و جذب سرمایهگذاریهای خارجی میتوانیم شاهد رشد چشمگیر اقتصادی بود. ایجاد مناطق ویژه اقتصادی با ارائه تسهیلات مالیاتی و زیرساختهای پیشرفته، گامی اساسی در این راستاست. تصور کنید ایران با پتانسیل بالای وجود خیل عظیم جوانان تحصیلکرده با سرمایهگذاری در صنایع دانشبنیان و حمایت از استارتاپها به یکی از قطبهای فناوری جهان تبدیل شود. نوسازی صنعتی و توجه به فناوری میتواند تحولی عظیم در اشتغال و رشد اقتصادی ایجاد و به کاهش نرخ بیکاری کمک شایانی کند. اصلاحات در نظام تولیدات صنعتی و کشاورزی با بهرهگیری از فناوریهای نوین نیز میتواند تولید و بهرهوری را به طرز چشمگیری افزایش دهد و به کاهش تورم کمک کند.
حمایت قاطع از بخشخصوصی و کارآفرینی از طریق کاهش مقررات دستوپاگیر دولتی و خصوصیسازی صنایع میتواند ایران را به سرزمین فرصتهای جدید تبدیل کند. توسعه پایدار و حفظ محیطزیست با استفاده از فناوریهای پاک و مدیریت بهینه منابع طبیعی نیز نباید از اولویتها خارج شود چراکه بحران محیطزیست تهدیدی جدی برای آینده کشور است. سرمایهگذاری در زیرساختها و حملونقل، پایههای محکمی برای رشد اقتصادی پایدار و جذب سرمایهگذاریهای بیشتر فراهم میکند اما در این میان، افزایش همدلی مردم برای اجرای بهتر سیاستها نقش کلیدی دارد. با افزایش شفافیت و مبارزه جدی با فساد از طریق تقویت نهادهای نظارتی و اجرای دقیق قوانین، اعتماد عمومی و سرمایهگذاران را جلب کرده و مسیر را برای یک جهش اقتصادی هموار میسازد. مقبولیت مردمی به دولت قدرت میدهد با انگیزه و ارادهای قویتر، تغییرات لازم را به سرانجام برساند.
نکته کلیدی دیگر در مسیر تحول اقتصادی ایران، اصلاح نهادهای اقتصادی و سیاسی است. نهادهای فراگیر که حقوق مالکیت را تضمین کرده و فرصتهای برابر برای همگان ایجاد میکنند، میتوانند نوآوری و سرمایهگذاری را تشویق کنند. در مقابل، نهادهای به اسارت گرفته شده در دست کارتلها و انحصارطلبان، مانع اصلی پیشرفت هستند بنابراین ایران باید به سمت نهادهای پویا و فراگیر حرکت کرده و از تجربههای موفق جهانی در این زمینه الهام بگیرد.
اینکه آیا ایران آماده است با الهام از سیاستهای کشورهای موفق، یک عصر جدید از رشد و توسعه را تجربه کند و اینکه آیا میتوانیم از این ابر بحرانهای موجود عبور کنیم و به شکوفایی اقتصادی برسیم را گذر تاریخ مشخص خواهد کرد. به نظر میرسد لحظه تاریخی عبور از چالشهای نفسگیر در پیشروی ماست. امروز ایران به یک تحول بزرگ توسط یک رییسجمهور عملگرا و حمایت و پشتیبانی مردم در چارچوب نهادهای پویا بیش از هر زمان دیگری نیازمند است. ای کاش تاریخ خاطره روزهای شکوفایی و توسعه کشور را به زودی ثبت کند.
*اقتصاددان و عضو هیات علمی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد