19 - 08 - 2024
داستان پر رمز و راز کورسک
عرفان ناظریه- دقیقا در اولین ساعات سهشنبه ۶ آگوست 2024 که وزارت دفاع روسیه مژده از یک خبر خوب پیروزی در شرق اوکراین را سر میداد، نیروهای نظامی اوکراین بزرگترین تهاجم به روسیه از زمان جنگ جهانی دوم را آغاز کرده و باعث شگفتی جهانیان و در راس آنها مسکو شدند. همچنین از سوی دیگر حدود دو هفته از شروع عملیات تهاجمی زمینی اوکراین در غرب روسیه میگذرد و باوجود هشدارها و وعدههای کرملین برای بازپسگیری و انتقام از کییف بابت این اقدام، هنوز که هنوز است رزم جامههای زردپوش در این مناطق دیده میشوند. در واقع برخلاف اینکه برخی رسانهها و مقامات روسی خبر از دفع حملات و جلوگیری از پیشروی نیروها و ادوات اوکراینی را میدهند اما واقعیتهای میدانی چیز دیگری را نشان میدهد.
در همین راستا جدای از چگونگی وقوع چنین عملیاتی، شاید بتوان گفت اصلیترین و مهمترین پرسشی که اذهان تحلیلگران، استراتژیستها و کارشناسان را در این خصوص به خود جلب کرده و به دنبال پاسخ به آن هستند، چرایی دست زدن به چنین اقدامی از سوی کییف است. پرسشی که با بررسی تحلیلها و آرای اشخاص و مراکز متخصص در این حوزه، میتوان آن را حداقل از سه جهت مورد ارزیابی قرار داد. البته باید توجه داشت که این سه تحلیل نیز از یکدیگر جدا نبوده و به نوعی مکمل و پوشاننده همدیگر هستند.
حمله به کورسک؛ غافلگیری
برای پوتین؟
همانطور که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد، مورخ 6 آگوست 2024، نیروهای نظامی اوکراینی با حمله به منطقه کورسک روسیه، فصل جدیدی را در تحولات منازعه دو ساله مسکو- کییف گشود. بنابر نظر متخصصان نظامی، اوکراین در این عملیات از کارآزمودهترین نیروهای خبره خود استفاده کرده است؛ آن هم در حالی که نیروهای روسی مستقر در این منطقه، اکثرا شامل سربازان صفر و تازهکار هستند. مسالهای که باعث شده تعداد زیادی اسیر جنگی از این مناطق، عاید اوکراین شود. به استناد صحبتهای یکی از مقامات سرویس امنیت داخلی اوکراین (SBU) که روز پنجشنبه گزارش داد، نیروهای ویژه این سازمان، تعداد ۱۰۲ سرباز روسی را از هنگ ۴۸۸ پیادهنظام موتوریزه و یگان آخمت چچنی در منطقه کورسک به اسارت گرفتهاند.
این موضوع که آیا اتفاق حادث شده شکستی اطلاعاتی بوده یا خیر نیز از دیگر پرسشهای مهم در این خصوص است. در همین راستا دو سناریو به طور کلی وجود دارد؛ نخست اینکه مسکو از وقوع چنین حملهای آگاهی و اطلاعاتی نداشته و با وقوع آن دچار غافلگیری شده است. به همین جهت یوهان میشل، کارشناس نظامی و پژوهشگر موسسه IESD میگوید در جریان این حمله، روسها دچار یک شکست اطلاعاتی کامل شدند. به گفته او، پس از عقبنشینی نیروهای اوکراین از مناطق شرقی که یکی از استراتژیکترین بخشهای خط مقدم محسوب میشد، مسکو احتمالا تصور نمیکرد که کییف چنین قمار پرخطری را انجام دهد؛ قماری که هنوز روشن نیست چه نتیجهای خواهد داشت. به همین دلیل میشل بر این باور است که برای روسها بسیار سخت بود که تصور کنند اتفاقی به این بزرگی روی دهد.
برخی گزارشها نیز حاکی از آن است که هشدارهای نهادهای اطلاعاتی مربوطه روسیه در این خصوص اعلام تهدید کرده بودند اما مقامات نظامی آنها را پشت گوش انداخته و حتی پوتین را نیز از دانستن آن محروم ساخته بودند. در همین راستا آندری گورولیوف، افسر پیشین ارتش روسیه و نماینده کنونی پارلمان این کشور، دو روز پس از حمله اوکراین به کورسک در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که حدود یک ماه قبل در گزارشی به رهبران نظامی روسیه هشدار داده شده بود که نشانههایی از برنامه اوکراین برای انجام این حمله وجود دارد اما به این گزارش توجهی
نشده بود.
ابعاد حمله به کورسک؛ تاکتیک یا سیاستی راهبردی؟
از طرفی دیگر جدای از چگونگی وقوع و حادث شدن این حمله، اصلیترین سوالی که فکر اهل فن را در خصوص عملیات زمینی اوکراین به کورسک به خود مشغول کرده است، چرایی اتخاذ و اجرای چنین برنامهای از سوی کییف است. در همین راستا برای پاسخ به این پرسش به نظر میرسد که میتوان به سه سناریوی احتمالی توجه کرد؛ نخست اینکه درگیریهای سنگین در استان دونتسک اوکراین و حضور نیروها و ادوات روسی در این منطقه، مقامات سیاسی و نظامی کییف را به این سمت سوق داده است، تا با اشغال خاک روسیه بتوانند توازن عملیاتی و میدانی ایجاد کرده و بدینترتیب هم بتوانند فشار و شدت حملات روسیه در شرق اوکراین را کاهش دهند و هم اینکه از این کارت به عنوان اهرمی برای عقبنشینی نظامیان مسکو از خاک خود استفاده کنند.
دومین سناریو مهمی که نیز در اینباره میتوان مطرح ساخت، ارسال این سیگنال از جانب زلنسکی به پوتین است که زین پس قواعد بازی تغییر کرده و نیروهای اوکراینی نیز توان حمله زمینی و اشغال خاک طرف مقابل را دارند؛ سناریویی که هدف آن کشاندن پای پوتین به میز مذاکره بوده تا اوکراین بتواند به وسیله آن به آتشبس و حتی صلح برسد. در واقع از ابتدای شروع تهاجم روسیه به اوکراین، پوتین و الیگارشهای سیاسی، نظامی و امنیتی کرملین بر آن بودند تا با نشان دادن مزیت عملیاتی خود در میدان، حالت گفتوگوها را با طرف اوکراینی و غربی (ناتو) از حالت مذاکره به معامله بکشانند و بدین طریق هرگونه که میخواهند پایان جنگ را رقم بزنند؛ معادلهای که به نظر میرسد زلنسکی و متحدانش درصدد برهم زدن آن بوده و میخواهند با این دست عملیاتها، آن را تغییر دهند.در نهایت سومین دیدگاه نیز که به نوعی سناریو دوم را از دریچهای دیگر مورد بررسی قرار میدهد، حاکی از نوعی اعمال سیاست جدید ژئوپلیتیکی از جانب واشنگتن برای اهداف راهبردی آن است. در همین راستا آرون وس میچل، دیپلمات سابق آمریکایی، این سیاست را «راهبرد توالی» مینامد و آن را بهترین اقدام برای مقابله ایالاتمتحده با رقبایش (چین، روسیه، ایران) به صورت همزمان بر میشمارد. در همین راستا، وی این راهبرد را اینگونه تشریح میکند که طی آن، واشنگتن با دادن ابزار مورد نیاز اوکراینیها برای تحکیم دستاوردهای اخیرشان، این فرصت را دارد که به کییف کمک کند تا مسکو را به پای میز مذاکره کشانده و بدین صورت زمان را برای تجهیز مجدد غرب خریداری کند و به ایالاتمتحده اجازه دهد توجه خود را به سمت هند و اقیانوسیه سوق بدهد. در واقع این دیدگاه، نگاهی کلان از جانب طرف آمریکایی را داشته که در آن زمین کارزار اوکراین را بخشی از کلان استراتژی ایالاتمتحده برای چالشهای پیشروی آن میداند.به هرحال باید در نهایت، مجددا این نکته را خاطر نشان ساخت که این عملیات، در نوع خود چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ نظامی، قابل توجه و مهم بوده و طبیعتا رفته رفته، ابعاد و زوایای بیشتری از آن آشکار میشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد