3 - 01 - 2022
خشونت عریان
«جهان صنعت»-اگر به داستان جنایی علاقه دارید یا شیفته ادبیات ژانر هستید، نباید خواندن آثار ژان پاتریک مانشت را از دست بدهید. این روزها رمان «عمارت وحشیان» تحسینبرانگیزترین اثر مانشت با ترجمه محمدعلی صادقی توسط نشر ثالث در ۱۸۸ صفحه و با قیمت ۵۸ هزار تومان در دسترس عموم قرار گرفته است. مترجم رمان را از زبان فرانسه برگردانده و با تسلط کامل توانسته سبک همینگویوار نویسنده را در نوشتن به فارسی برگرداند.
مانشت به رمان سیاه جان دوبارهای بخشید و با رمانهای کوتاه اما بسیار گزندهاش نام خود را در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان جاودانه کرد. در رمان «عمارت وحشیان»، مانشت به سراغ شخصیتهایی که در حاشیه اجتماع و در سایهها روزگار میگذرانند، میرود. دختری که از آسایشگاه روانی بیرون آمده و وارد منزل مرد ثروتمندی شده، مامور میشود که از پسربچهای محافظت کند، پسربچهای که قاتلی سخت به دنبال کشتن اوست.
رمانهای مانشت معمولا با شروعی تلخ و وحشتناک آغاز میشوند و با وقایعی جنونآمیز ادامه مییابند. رمان حاضر، با صحنه قتلی وحشیانه آغاز میشود. قاتل به طور مداوم از معده دردی شدید در عذاب است. انگار که گناه و مکافات او با هم گره خورده باشند.
شخصیتهای آثار مانشت اغلب قاتلان حرفهای، پلیسهای شکستخورده و یا شخصیتهایی هستند که در مرز باریک دیوانگی و عقلانیت قدم میزنند. آنها به طور کامل تسلط خود را بر اوضاع دیوانهوار اطرافشان از دست دادهاند و با هر تلاشی بیشتر در مردابی از وحشت، خشونت و پوچی بیامان دنیای اطرافشان فرو میروند.
مانشت از نثری خشک، خشن و تا حدود زیادی گزارشوار استفاده میکند. بدون هیچ ابایی صحنههای خشن و قتلهای فجیع را به تصویر میکشد. اصولا در دنیایی که او به تصویر میکشد نظم و قانون مدتهاست که از دست رفتهاند و گناه، شر مطلق و سرخوردگی بر تمامی اجتماع و سیاست تسلط یافتهاند.
یکی از سرآمدان و احیاگران ژانر نوآر در ادبیات و سینما، به شکل غیرمعمولی قصههایش را با حد نهایت عشق و نفرت پر میکرد و عواطف بیقاعده در کنار سنگدلی عجیب و غریب موجب میشد که مخاطبان همواره با لذتی سادومازوخیستی آنها را بخوانند یا تماشا کنند. رمانهای ژان پاتریک مانشت چه آنهایی که تا ابد در قالب رمان باقی ماندند، چه آنها که با حضور خودش در مقام فیلمنامهنویس یا همکار فیلمنامهنویس تبدیل به بهترین نمونههای نئونوآر فرانسوی در دهههای هفتاد و هشتاد قرن بیستم شدند، همگی با وجود جذابیت تنیده شده در رویه ابتداییشان، در لایههای مختلف داستان و لحظههای گوناگونشان به شکل غیرمعمولی پیچیده بودند. کتاب «عمارت وحشیان» کتابی است که در پاندولی معماوار نمیدانی عشق و میل درونی شخصیتهایش را با برونریزیهایشان باور کنی یا خشونتی که نسبت به هم روا میدارند. «عمارت وحشیان» را هم میشود با اقتباس روانشناختی ایوبویست به یاد آورد و هم با حسوحالی مانند کتاب و فیلم «نادا» خواند، آن هم با احضار آلن دلون و کاترین دونوویی که در فیلم «شوک» دیده بودیم!
جنایتها و خشونتهای بیپردهای که در آثار ژان پاتریک مانشت دیده میشوند، منتقدان را بر آن داشته که او را احیاگر و تقویتکننده ژانر جنایی و نوآر بدانند. او همزمان با روایتهای خشونت و وحشیگریها، به دل جامعه نقب میزند و مخاطب را با پلیدیها و زشتیهای آن نیز آشنا میکند، تا جایی که شاید بتوان گفت خواندن آن کار هر کسی نسیت.
رمان مانشت اگرچه در سرتاسر روایت خود حامل خشونت بیپردهای است، اما آن را به کمدی سیاه خاص خود آمیخته کرده است. چنان که میتوان در هولناکترین صحنههای کتاب نیز ظرفیت خندیدن را پیدا کرد. بزرگان زیادی او را ستودهاند. از آثارش فیلمهای زیادی ساخته شده و ایجاز قلم او مشهور است. رمان حاضر برای او جایزه بزرگ ادبیات پلیسی را به ارمغان آورد.ژان پاتریک مانشت (۱۹ دسامبر ۱۹۴۲، مارسی – ۳ ژوئن ۱۹۹۵، پاریس) رماننویس ژانر جنایی فرانسوی بود که با نوآوری و تجدید حیات در این ژانر شناخته شد. او ۱۰ رمان کوتاه را در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ نوشت و به عنوان مهمترین نویسنده داستان جنایی فرانسوی دهه ۱۹۸۰-۱۹۷۰ شناخته شده است. داستانهای او کاوشهای خشونتآمیز از وضعیت انسان و جامعه فرانسه است. مانشت از نظر سیاسی، جناح چپ بود و نوشتههای او از طریق تحلیل او در مورد مواضع و فرهنگ اجتماعی، این موضوع را منعکس میکند.از همان زمان نوجوانی و از سر شیفتگی به سینما بود که به نوشتن داشتان جنایی رو آورد، با این امید که کسی بیاید و از روی آن فیلم بسازد. اگرچه به آرزویش رسید و فیلمنامههای بسیاری نوشت، اما سه دهه بعد او را به عنوان مهمترین جنایینویس ادبیات فرانسه شناختند. در مقام «پدر معنوی جنبش نئوپولار» که الگوهای رمانهای پلیسی را دگرگون کرده بود، ژان پاتریک مانشت، نویسنده و مترجم و نظریهپرداز رمان نوآر بود. او توانست تعریف تازهای از ژانر به دست بدهد، اما تاثیر دستاوردهای ادبیاش به ادبیات جنایی و ژانر محبوبش محدود نشد.
نویسندهای با گرایش چپ که مواضع سیاسی خود را در قالب داستانهای جنایی بیان میکرد و در اغلب آثارش خشونت جامعه فرانسه را هدف میگرفت. آثار مانشت در مرز دو سنت تربیت و سرگرمی میایستند. از سویی میتوان آنها را بنا به قول ژرژباتای در سنت اخلاق خطرناک دستهبندی کرد و از دیگر سو چنان متن او سرگرمکننده است که سخت بتوان آن را به عنوان نقد جدی فرهنگی برشمرد.مانشت پس از درخشش در دهههای ۷۰ و ۸۰ تا چندین سال اگرچه همچنان سوژه مورد علاقه رسانهها بود، اما در برابر نوشتن مقاومت میکرد. او در پاسخ میگفت که به هرچه میخواسته رسیده است. اگرچه پس از مدتها در میانههای دهه ۹۰ دوباره مشغول نوشتن شده بود اما سرطان اجازه این کار را به او نداد.ذکر این نکته لازم است که مانشت در دوران پس از جنبش دانشجویی فرانسه مینوشت و برای نشان دادن سرخوردگی و پوچی بیامان دنیای اطرافش به رمان سیاه پناه برد. او با به تصویر کشیدن دنیایی دیوانهوار و شخصیتهایی رهاشده دست به نقد اجتماعی گستاخانه و طعنهزنی زد. او نویسندهای است که از دل وحشیگری بیپایان اطرافش، لایههای زیرین اجتماعش را به تصویر میکشد. ریتم آثار نویسنده و رمان حاضر تند و بدون لحظهای وقفه است. هیچ مهلتی برای نفس کشیدن نیست. نمیتوان کتاب را برای لحظهای زمین گذاشت.«عمارت وحشیان» یکی از تحسینشدهترین آثار مانشت، قصه تاجری را روایت میکند که با مرگ برادرش ثروت کلانی به کف آورده، اما میخواهد برادرزاده کوچکش را از سر راه بردارد، پس او را به زنی دیوانه میسپارد و قاتلی اجیر میکند تا…
در بخشی از این کتاب میخوانید: «پسرک را در آغوش و سلاح اتوماتیک را در دست گرفته بود. باور نمیکرد که دو نفر را کشته است. دخترک، خسته در سایه چند کاج ایستاد، به صخرهای تکیه داد و روی خاک نشست. از آنجا میتوانست تا دوردستها را ببیند. پسرک درازکش به پشت روی شنها خوابیده بود. ژولی با تکهای چوب یک قلب بزرگ روی شنها کشید و داخلش نوشت: ژولی، همان سگ هار، اینجا بود.»