8 - 08 - 2023
خبرنگاری و تجربههای تلخ
تعداد روزنامهنگارانی که عامدانه مورد هدف قرار گرفته و کشته شدهاند از تعداد روزنامهنگاران کشتهشده در مناطق جنگی بیشتر شده! ویکتوریا مارینوا هم خبرنگار جنگ نبود. یکی از خبرنگاران تلویزیونی بلغارستان بود که اندکی قبل از آنکه در شمال روسیه و در کنار دانوب کشته شود، در برنامهاش از فساد در صندوقهای اروپایی پرده برداشت. مرگ مارینوا جزو آخرین خشونت مرگبار علیه روزنامهنگاران سراسر دنیا به شمار میرود، اما بیتردید آخرین نخواهد ماند. بارومتر «گزارشگران بدون مرز» از آغاز سال جاری تاکنون مرگ دستکم ۵۶ روزنامهنگار حرفهای را به ثبت رسانده است. آماری که از کل قربانیان سال گذشته دنیای رسانه بیشتر است.
از سال ۱۹۹۲ تاکنون، از میان ۱۳۲۲ روزنامهنگار که مرگ آنها با شغلشان مرتبط بوده، ۸۴۸ مورد به قتل رسیدهاند و به ۲۹۸ نفر مستقیما شلیک شده است. البته آنگونه که «کمیته حفاظت از روزنامهنگاران» میگوید، قتل روزنامهنگاران در اتحادیه اروپا پدیدهای نادر است، اما مارینوا سومین موردی است که در یکسال گذشته در این منطقه مورد سوءقصد قرار گرفته است. در اکتبر ۲۰۱۷، دافنه کاروانا گالیتزیا روزنامهنگار تحقیقی اهل مالت در انفجار یک خودرو مقابل خانهاش کشته شد. در فوریه همان سال، یان کوچیاک گزارشگر اسلواک همراه با نامزدش در خانه خود به قتل رسید، در حالی که مشغول تهیه گزارشی درباره ارتباط ماموران دولتی اسلواک با جرائم سازمانیافته بود.
اروپا تنها قاره شاهد قربانی شدن روزنامهنگاران نیست. روزنامهنگار منتقد آلسعود و ستوننویس واشنگتنپست، جمال خاشقچی در سفارت عربستان سعودی در استانبول ناپدید شد و مقامات ترکیه میگویند او به قتل رسیده است. به نظر میرسد اتمسفر زندگی و فعالیت حرفهای روزنامهنگاران در سراسر جهان رو به وخامت گذاشته است. نهفقط در کشورهایی که ما تصور میکنیم، حتی در ایالاتمتحده نیز رسانهها متحمل فشارهای زیادی میشوند که اغلب از منابع قدرت سرچشمه میگیرد. کمیته حفاظت از روزنامهنگاران میگوید رهبران سراسر دنیا از سرکوب آزادی مطبوعات و تنگ کردن فضای کاری آنان خشنودند. آنها مانند ترامپ در دام «اخبار جعلی» گرفتار شدهاند و میکوشند با هوچیگری و نشر خبرهای فیک، صداهایی را که به نفعشان نیست و دوست ندارند خاموش کنند.
مایه تاسف آنکه، به ندرت مشخص میشود چه کسی این صداهای مخالف و منتقد را خاموش کرده است. گزارشها نشان میدهد از هر ۱۰ مورد، ۹ مورد از کسانی که دستور قتل روزنامهنگاران را صادر کردهاند، آزادانه مشغول گشتوگذارند. از زمان کشته شدن گالیتزیا در مالت، رسیدگی به پرونده قتل او تقریبا هیچ پیشرفت چشمگیری نداشته است و این واقعیت برای کسانی که پا در حیطه پرخطر افشاگری میگذارند یک پیام بسیار جدی دارد: کسی از جان شما محافظت نخواهد کرد!
در سال ۲۰۱۵ نیز وقتی خدیجه اسمایلوا روزنامهنگار تحقیقی در آذربایجان کشته شد، دهها تن از همکارانش تحت پروژه «گزارش فساد و جرائم سازمانیافته» تحقیقات او در زمینه فساد و مالیاتگریزی خانواده حاکم بر باکو را ادامه دادند. درست مانند روزنامهنگاران برزیلی در سازمان غیردولتی ABRAJI، که پس از کشته شدن «تیم لوپز» روزنامهنگار، با انگیزه و پشتکاری عجیب تحقیقات او را کامل کردند. تیم لوپز گزارشگری بود که در سال ۲۰۰۲ توسط قاچاقچیان مواد مخدر در ریودوژانیرو، زندهزنده سوزانده شد!
هنوز هم روزنامهنگاران به دلیل تحقیق روی پروندههای فساد ماموران دولتی، قاچاق زبالههای سمی، مالیاتگریزی، پولشویی و نقض حقوق بشر به قتل میرسند. این سانسور است که میلیونها شهروند جهان را از اطلاعات کلیدی و ضروری برای زندگی و آینده کشورهایشان محروم کرده است. لورن بارنت میگوید حالا نوبت روزنامهنگاران است که «اثر استرایسند» را در این تحقیقاتی که متوقف شده، احیا کنند. در سال ۲۰۰۲ باربارا استرایسند هنرپیشه هالیوود از سایتی که عکس خانه او را در مالیبو منتشر و آن را به تعرض به ساحل کالیفرنیا متهم کرده بود، به دادگاه شکایت کرد. شکایت استرایسند اشتباه بزرگی بود. نهتنها دادگاه به نفع سایت افشاگر رای داد، بلکه تمام فرآیندهای قضایی که استرایسند طی کرد از چشمان تیزبین مردم و رسانهها دور نماند. پس از شکایت، سایتی که زیر سوال رفته بود ۴۰۰ هزار بار بازدید شد در حالی که تا پیش از آن تنها شش بازدیدکننده داشت؛ دو نفر آنها وکلای استرایسند بودند! اثر استرایسند میتواند در قلب تمام فعالیتهای ژورنالیستیک قرار بگیرد که هدفی مشابه «گزارشهای ممنوعه» دارند: روزنامهنگاری باید از روزنامهنگاری دفاع کند. با این شکل از وحدت و همکاری میتوان تضمین کرد که تحقیقات افشاگرانه و روزنامهنگاری تحقیقی زنده خواهد ماند.