18 - 01 - 2025
حکمرانی هوشمصنوعی برای آینده ایران
اسفندیار جهانگرد*
یکی از موضوعاتی که در دنیا و ایران در حال حاضر بسیار مورد توجه است موضوع فناوری هوشمصنوعی است اما سوال مهم در اینباره نحوه حکمرانی بر
هوش مصنوعی (AI)است که بهدرستی باید در اولویت قانونگذاران و سیاستگذاران کشور قرار گیرد تا زمینه توسعه و پیشرفت کشور را فراهم کند. در حال حاضر پیشرفتها در توسعه مدلهای زبان بزر (LLMs)قدرتمندی مانندChatGPT/GPT-4، Claude، Gemini و Microsoft Copilot در دنیا تاثیر بالقوه تحولآفرین هوشمصنوعی بر جامعه را همراه با فرصتها و چالشهای آن نشان داده است. در همین حال آمریکا، اروپا و چین نیز گامهایی در راستای حکمرانی بر هوشمصنوعی برداشتهاند.
در ایالاتمتحده و سایر نقاط جهان تحلیلها و گمانهزنیهای عمومی درباره تاثیر بالقوه هوشمصنوعی بر طیفی قرار دارند که در یکسو دیدگاههای آرمانشهری قرار دارد- هوشمصنوعی بهعنوان ابزاری بهشدت سودمند برای جامعه- و در سوی دیگر دیدگاههای ویرانشهری- خطری وجودی که ممکن است به پایان بشریت منجر شود- و مواضع مختلف و پیچیدهای در این میان گرفته میشود.
مدلهای زبان بزرگ در سال 2023 توجه عمومی را به خود جلب کردند و نگرانیهایی درباره خطرات هوشمصنوعی برانگیختند اما سایر مدلها و کاربردها، مانند مدلهای پیشبینی ابزارهای پردازش زبان طبیعی (NLP) و سیستمهای ناوبری خودکار نیز میتوانند امروز منافع و آسیبهای بیشماری به همراه داشته باشند.
چالشها شامل خروجیهای تبعیضآمیز مدلها به دلیل دادههای ورودی نادرست یا جانبدارانه خطرات ناشی از سیستمهای تسلیحاتی مجهز به هوشمصنوعی و همچنین حوادث مرتبط با سیستمهای خودکار مبتنیبر هوشمصنوعی هستند. با توجه به قابلیتهای چندوجهی هوشمصنوعی، اتخاذ رویکردی انعطافپذیر در حکمرانی برای استفاده حداکثری دراینباره لازم است.
مسیرهای توسعه متفاوت، خطرات و آسیبهای ناشی از سیستمهای مختلف هوشمصنوعی، چشمانداز یک رویکرد نظارتی یکسان را غیرعملی – اگر نگوییم غیرممکن- میسازد. قانونگذاران و سیاستگذاران باید با پرداختن به چالشهای کنونی قدرت جامعه را تقویت کنند.
حتی اگر تلاشهای اولیه نظارتی نیاز به بازبینی مکرر داشته باشد، چرخه تکرار و بازخورد منجر به بهبود و کسب تجربه خواهد شد که برای حکمرانی بر سیستمهای پیشرفتهتر آینده که خطرات آنها هنوز به خوبی درک نشده است، حیاتی است. اخیرا در دستور اجرایی رییسجمهور آمریکا در اکتبر2023 برای اینکه تلاشهای آینده در حکمرانی بر هوشمصنوعی موثرتر واقع شوند، سهاصل برای سیاستگذاران پیشنهاد شده است. این اصول برگرفته از تحقیقات گسترده و عمیق مرکز امنیت و فناوریهای نوظهور- (CSET) اندیشکده تحقیقاتی مستقر در دانشگاه جورجتاون، در واشنگتن دیسی که در سال۲۰۱۹ تاسیس شده است- به همراه یافتههای جزئی و توصیههای خاص در جنبههای مختلف هوشمصنوعی هستند در این گزارش ذکر شدهاند:
نخست؛ شناخت خطرات و آسیبهای هوشمصنوعی: با استفاده از ردیابی رویدادها و بررسی افقهای پیشرو در صنعت، دانشگاه و دولت، میزان خطرات و آسیبهای هوشمصنوعی را درک کرده و دادههای پشتیبان برای اطلاعرسانی به تلاشهای حکمرانی و مدیریت ریسک جمعآوری کنید.
دوم؛ آمادگی انسانها برای بهرهبرداری از هوشمصنوعی: سواد هوشمصنوعی را در میان سیاستگذاران و عموم مردم توسعه دهید تا از فرصتها، خطرات و آسیبهای هوشمصنوعی آگاه شوند و از کاربردهای هوشمصنوعی به طور موثر، مسوولانه و قانونی بهرهبرداری کنند.
سوم؛ حفظ سازگاری و چابکی: سیاستهایی تدوین کنید که بتوانند با پیشرفت هوشمصنوعی بهروزرسانی و تطبیق یابند و از مقررات سنگین یا قوانینی که با پیشرفت فناوری منسوخ میشوند اجتناب کنید، همچنین مطمئن شوید که قوانین به شرکتهای هوشمصنوعی قدیمی اجازه نمیدهند از طریق تسلط نظارتی رقبا را از میدان خارج کنند. این اصول بر یکدیگر مرتبط و تقویتکننده هستند. بهروزرسانی مداوم درک از چشمانداز هوشمصنوعی به قانونگذاران کمک میکند تا نسبتبه پیشرفتهای جدید چابک و پاسخگو باشند و محاسبات و اجماع ریسک را به طور مداوم بهبود دهند.
یکی از مسائل و دغدغههای مهمی که برای کشور ما ایران ضمن رعایت این اصول سهگانه مهم است، تاثیر و پیامدهای توسعه این فناوری در اشتغال و بهویژه بهرهوری و رشد اقتصادی است که یکی از تنگناهای چند دهه اخیر کشور است. همه ما میدانیم که فناوری خودبهخود منجر به رشد و توسعه نمیشود و شرایط و بستر لازم برای این مهم باید فراهم شود .
در حالی که بسیاری از مفسران هشدار میدهند که هوشمصنوعی اشتغال را تضعیف کرده و دستاوردها تنها بهرهوری اندکی به همراه خواهد داشت، مطالعات تجربی فعلی دنیا همچنان خلاف این را نشان میدهند. با سیاستهای مناسب، این فناوری پتانسیل عظیمی برای تحریک رشد و اشتغال دارد. برخی اقتصاددانان برجسته معتقدند که انقلاب هوشمصنوعی- بهویژه توسعه سریع هوشمصنوعی مولد- تنها تاثیری متوسط بر رشد بهرهوری خواهد داشت و اثرات آن بر اشتغال به دلیل خودکارسازی بسیاری از وظایف و مشاغل بیچونوچرا منفی است. در این میان اقیون، اقتصاددان برجسته فرانسوی دانشگاه LSE با هر دو دیدگاه مخالف است.
در مورد رشد بهرهوری، تاثیر هوشمصنوعی میتواند از طریق دو کانال متمایز عمل کند: خودکارسازی وظایف در تولید کالاها و خدمات و خودکارسازی وظایف در تولید ایدههای جدید. زمانی که اریک براین جلفسون و همکارانش از دانشگاه امایتی، اخیرا تاثیر هوش مصنوعی مولد بر نمایندگان خدمات مشتری در یک شرکت نرمافزاری آمریکایی را بررسی کردند، دریافتند که بهرهوری کارکنانی که به یک دستیار هوشمصنوعی دسترسی داشتند، در ماه اول استفاده از آن نزدیک به 14درصد افزایش یافت و سپس پس از سه ماه به سطحی حدود 25درصد بالاتر تثبیت شد. مطالعه دیگری نیز به دستاوردهای بهرهوری مشابهی در میان گروهی متنوع از کارکنان دانشی اشاره میکند، به طوری که کارگران با بهرهوری کمتر تاثیرات اولیه قویتری را تجربه کردند که این امر نابرابری را در درون شرکتها کاهش داد.
از سطح خرد به کلان که حرکت کنیم، در مقالهای در سال2024 آقیون و بونل دو روش جایگزین را برای برآورد تاثیر هوشمصنوعی بر رشد بالقوه در دهه آینده را بررسی کردند؛ رویکرد اول از شباهت میان انقلاب هوشمصنوعی و انقلابهای فناوری گذشته استفاده میکند در حالی که رویکرد دوم چارچوب مبتنیبر وظیفه دارون عجماوغلو، برنده نوبل اقتصاد 2024 را با توجه به دادههای موجود از مطالعات تجربی در نظر میگیرد.
بر اساس رویکرد اول، آقیون و بونل تخمین زدند که انقلاب هوشمصنوعی باید رشد بهرهوری کل را سالانه 8/0-3/1درصد در دهه آینده افزایش دهد. بهطور مشابه با استفاده از فرمول مبتنیبر وظیفه عجماوغلو اما با تفسیر اقیون و همکاران از ادبیات تجربی اخیر، تخمین زدند که هوشمصنوعی باید رشد بهرهوری کل را سالانه بین 07/0 تا 24/1درصد افزایش دهد. با یک برآورد میانه 68/0در مقایسه، عجماوغلو تنها افزایش 07/0واحد درصدی را پیشبینی میکند.
علاوهبراین، برآورد میانه اقیون و بونل را باید بهعنوان یک حد پایین در نظر گرفت زیرا پتانسیل هوشمصنوعی برای خودکارسازی تولید ایدهها را در نظر نمیگیرد. از سوی دیگر برآوردهای این دو اقتصاددان موانع احتمالی برای رشد بهویژه نبود رقابت در بخشهای مختلف زنجیره ارزش هوشمصنوعی که اکنون توسط شرکتهای ستارهدار انقلاب دیجیتال کنترل میشود را نیز لحاظ نمیکند که یکی از اصول اشاره شده در فرمان اجرایی اخیر آمریکا هم بهعنوان دغدغه اشاره کرده است.
باید دید دغدغه تاثیرات هوشمصنوعی بر اشتغال چیست؟ این دو اقتصاددان در یک مطالعه جدید از دادههای سطح شرکتهای فرانسوی که بین سالهای 2018 و 2020 جمعآوری شده است، نشان دادهاند که پذیرش هوشمصنوعی با افزایش کل اشتغال و فروش در سطح شرکتها ارتباط مثبت دارد. این یافته با اکثر مطالعات اخیر درباره تاثیرات سطح شرکت اتوماسیون بر تقاضای نیروی کار سازگار است و دیدگاهی را تایید میکند که پذیرش هوشمصنوعی موجب دستاوردهای بهرهوری از طریق کمک به شرکتها برای گسترش حوزه فعالیتهایشان میشود.
به نظر میرسد که این اثر بهرهوری قویتر از اثرات جابهجایی بالقوه هوشمصنوعی است (که در آن هوشمصنوعی وظایف مرتبط با برخی از انواع مشاغل و کارگران را برعهده میگیرد و بدین ترتیب تقاضای نیروی کار را کاهش میدهد). آنها دریافتند که تاثیر هوشمصنوعی بر تقاضای نیروی کار حتی برای مشاغلی که اغلب آسیبپذیر در برابر اتوماسیون طبقهبندی میشوند، مانند حسابداری، بازاریابی تلفنی و کارهای دفتری مثبت است. البته برخی استفادههای خاص از هوشمصنوعی(مانند امنیت دیجیتال) به رشد مثبت اشتغال منجر میشوند در حالی که استفادههای دیگر(فرآیندهای اداری) گرایش به اثرات منفی جزئی دارند اما این تفاوتها به نظر میرسد از کاربردهای مختلف هوشمصنوعی ناشی شوند، نه از ویژگیهای ذاتی مشاغل تحتتاثیر.
در مجموع، خطر اصلی برای کارگران این است که توسط کارگران دیگر در شرکتهایی که از هوشمصنوعی استفاده میکنند، جابهجا شوند، نه مستقیما توسط خود هوشمصنوعی. کند کردن سرعت پذیرش هوشمصنوعی احتمالا برای اشتغال داخلی نتیجه معکوس خواهد داشت زیرا بسیاری از شرکتها با پذیرندگان هوشمصنوعی در سطح بینالمللی رقابت خواهند کرد در حالی که تفسیر از دادهها نشان میدهد که هوشمصنوعی میتواند هم رشد و هم اشتغال را تحریک کند. تحقق این پتانسیل مستلزم اصلاحات سیاستی مناسب است. برای مثال، سیاستهای رقابتی باید اطمینان حاصل کنند که شرکتهای ستارهدار که بر بخشهای بالای زنجیره ارزش تسلط دارند، مانع ورود نوآوران جدید نشوند. این به آن دلیل است که پذیرندگان هوشمصنوعی عمدتا بسیار بزرگتر و پربازدهتر از غیرپذیرندگان هستند و این نشان میدهد که کسانی که هماکنون در صدر قرار دارند در موقعیتی قرار گرفتهاند تا بزرگترین برندگان انقلاب هوشمصنوعی باشند.
برای جلوگیری از افزایش تمرکز بازار و قدرت بازار تثبیت شده باید پذیرش هوشمصنوعی توسط شرکتهای کوچکتر را تشویق کرد که این امر از طریق ترکیبی از سیاستهای رقابتی و صنعتی مناسب که دسترسی به دادهها و قدرت محاسباتی را بهبود میبخشد، قابل تحقق است. برای افزایش پتانسیل اشتغال هوشمصنوعی و به حداقل رساندن اثرات منفی آن بر کارگران، دسترسی گسترده به آموزش با کیفیت همراه با برنامههای آموزشی و سیاستهای فعال بازار کار بسیار حیاتی خواهد بود.
انقلاب فناورانه بعدی با هوشمصنوعی هماکنون در حال انجام است. آینده کشورها و اقتصادها به میزان آمادگی و توانایی آنها برای تطبیق با این فناوری بستگی خواهد داشت.بنابراین وظیفه قانونگذاران و سیاستگذاران در شوراها، مجلس شورای اسلامی و شورای رقابت ایران هم در این زمینه با توجه به نتایج تحقیقات بینالمللی این است که شرایط را برای رقابت در حوزه دارایهایی ناملموس یا نامشهود و هوشمصنوعی تنظیم و فراهم کند تا زمینه رشد متوازن در اقتصاد ایران در آینده فراهم شود.
*اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد