4 - 08 - 2024
تهران و واشنگتن؛ مسیر دشوار تنشزدایی
عرفان ناظریه – چهارشنبه مورخ 10 مرداد 1403، نشستی در محل خبرگزاری خبرآنلاین برگزار شد که طی آن، ضمن رونمایی از کتاب «رابطه ایران و ایالات متحد؛ آغازی برای یک گفتوگو»، درخصوص آسیبشناسی، چیستی و کیفیت رابطه تهران و واشنگتن گفت و گو شد. در همین راستا آقایان کیهان برزگر، دیاکو حسینی، عباس ملکی، مجید تختروانچی، محمدکاظم سجادپور و سیدحسین موسویان به ارائه نقطهنظرات خود در این زمینه پرداختند. در ابتدای امر ، مجید تختروانچی به بررسی و نقد کتاب مذکور پرداخت و پس از آن سایر کارشناسان نظرات خود را مطرح کردند؛ نظراتی که در پی آن بودند تا بتوانند هر کدام از دریچهای متفاوت، رابطه میان ایران و آمریکا را مورد واکاوی قرار دهند.
در همین رابطه، محمدکاظم سجادپور این موضوع را عنوان کرد که چگونه میتوان به لحاظ علمی رابطه میان ایران و ایالاتمتحده آمریکا را فهم و بررسی کرد. سپس کیهان برزگر، تضاد نقشها را به عنوان عامل اصلی درگیری میان تهران و واشنگتن مطرح کرد. از سویی دیگر سیدحسین موسویان دیدگاههای مقام معظم رهبری درخصوص رابطه ایران و آمریکا را مطرح کرده و دیاکو حسینی نیز چارچوبهای مختلف نظری برای تبیین و تفسیر تعاملات میان دو کشور را بررسی کرد.
منطقه؛ عامل تضاد میان ایران و آمریکا
در بخشی از این نشست کیهان برزگر، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل درخصوص چرایی تنش میان تهران و واشنگتن این ایده را مطرح کرد که برخلاف باور برخی کارشناسان که گمان میکنند، منطقه میتواند به عنوان محلی برای تضمین منافع مشترک و ایجاد توافق میان طرفین نقش بازی کند اما این خود منطقه است که باعث تنش و درگیری میان دو بازیگر شده است. در واقع ایران به عنوان یک بازیگر منطقهای و آمریکا به عنوان یک کنشگر سنتی بینالمللی، سعی در ایجاد و حفظ مناسبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی مطلوب خود را داشته و همین موضوع باعث شکلگیری تضاد در نقش هرکدام از آنها شده است. در همین راستا وی اینگونه ایده خود را بسط داد که اساسا منطقه به محلی تبدیل شده که باعث تضاد نقشها میان ایران و آمریکا شده و هرکدام از طرفین سعی میکنند نفوذ خود را در آن گسترش دهند. در واقع درست است که هر دو طرف بر سر برخی مسائل مانند ثبات و مبارزه با تروریسم با یکدیگر اشتراک نظر دارند اما هرکدام با پیگیری سیاستها و راهبردهای مدنظر خود به سوی برآورده کردن آنها حرکت میکنند که همین باعث تنش میشود. برای مثال، ایران به چشم یک برهم زننده ثبات و امنیت به اسرائیل نگاه میکند، در حالی که ایالاتمتحده، تلآویو را اصلیترین بازیگر ثباتآفرین منطقه قلمداد میکند. دکتر برزگر همچنین در بخش پایانی صحبتهای خود تاکید کرد: با وجود چنین تضادی میان تهران و واشنگتن اما طرفین به سطحی از عقلانیت و درک نسبت به یکدیگر رسیدهاند که بدانند چگونه این تضاد و تنش را مدیریت کنند تا رابطه آنها به یک درگیری و منازعه مستقیم کشیده نشود.
تنش میان ایران و آمریکا؛ دعوای ذاتی یا جبر ساختاری
از سویی دیگر دیاکو حسینی، کارشناس ارشد مسائل استراتژیک اظهار داشت که برای فهم رابطه میان ایران و آمریکا میتوان از چهار دیدگاه و چارچوب نظری بهره جست. نخست دیدگاههای مربوط به روانشناسی نخبگان و رهبران که به دنبال فهم این است که سران هرکدام از طرفین چه نگاهی به یکدیگر دارند. دوم، مساله روانشناسی جمعی یا فرهنگ استراتژیک که درصدد پاسخ دادن به این پرسش است که جوامع هرکدام از دو طرف نسبت به یکدیگر چه نظری دارند؛ دو نگرشی که وی از آنها با عنوان دیدگاههای ذاتگرایانه یاد کرد.همچنین سومین موضوع مطرح شده از جانب وی، مربوط به نگاههای ساختارگرایانه میشد، مبنی بر اینکه نظام بینالملل و ساختار منطقه، اساسا دو طرف را در مقابل یکدیگر قرار داده است. در نهایت چهارمین چارچوبی که به نظر حسینی میتوان از دریچه آن به روابط فیمابین نظر کرد، موضوع سیاست داخلی و بازیگران و کنشگران دخیل در آن است.
موضوعی که شامل لابیهای سیاسی و اقتصادی نیز میشود. در واقع در نگرش چهارم این ایده مطرح میشود که بازیگران داخلی هر کشور نقش مهمی در شکلگیری سیاست آنها نسبت به یکدیگر داشته و به نوعی سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی تعریف میشود.
در نهایت نیز برخی از حضار به مطرح کردن پرسشهایی پرداخته و هرکدام از کارشناسان سعی کردند تا با پاسخ به آنها، ابهامات و سوالات پیش آمده را پاسخ داده و برطرف کنند.
با کدام علم میتوان رابطه ایران و آمریکا را شناخت؟
در ادامه این نشست محمدکاظم سجادپور، استاد دانشگاه و دیپلمات سابق، در ابتدای صحبتهای خود اظهار داشت که سیاست خارجی، امری است با سه بعد. نخست، بعد سیاسی و مسائل مربوط به جریان قدرت. دوم، بعد مربوط به مسائل اجرایی و حقوقی و سوم نیز بعد علمی و شناختی. وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که اساسا برای فهم رابطه میان ایران و ایالاتمتحده آمریکا به صورت علمی، باید از چه دانشی بهره جست؟ او اینگونه به پرسش خود پاسخ داد که برای درک این موضوع باید از نگرش و چارچوب چندرشتهای استفاده کرده تا بتوان با تجزیه و تحلیل سه مساله به درکی مناسب از رابطه میان دو کشور دست پیدا کرد.
نخست اینکه باید فهمید به لحاظ مادی و معنایی، چه اساس و ساختاری بر رابطه میان طرفین برقرار است. دوم اینکه باید متوجه شد عوامل انسانی اعم از نخبگان و عامه مردم در دو طرف، چه نقش و برداشتی نسبت به کشور دیگر دارند. از سوی دیگر جنبههای سیاستگذارانه و عرصه عمل نیز سومین مسالهای است که میتوان با پاسخ به آن، این رابطه را بهتر فهم کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد