27 - 08 - 2024
تغییر تقویم انتخاباتی ایران وآمریکا
گروه سیاسی- دیپلماتها، تحلیلگران و ناظرانی که با مسائل حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی ایران آشنایی دارند و بهویژه بر آنچه در بحث روابط پرتنش تهران- واشنگتن در دهههای گذشته حاکم است، تسلط و آگاهی دارند، در این سالها، همیشه از نوعی بدبیاری یا حتی نوعی «جبر تاریخی» سخن میگفتند که مشخصا بهدلیل زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و تشکیل دولتها در این دو کشور ایجاد شده و از قضا، منجربه آن شده بود که سیاستمداران آمریکایی از این حیث دست بالاتر را در اختیار داشته باشند.
ناهمزمانی جبرآمیز علیه تهران
این وضعیت عجیب البته بخشی ناشی از شباهتهایی بود که میان رقابتهای جناحی و جناحبندیهای سیاسی در دوکشور دیده میشد و میشود؛ شباهتی که میتوان میان رقابت معمولا دوقطبی انتخابات در ایران و رقابت عمدتا دوقطبی انتخابات در آمریکا رویت کرد. بدین ترتیب که در ایران، دستکم در این چنددهه اخیر، انتخابات بهویژه انتخابات ریاستجمهوری، همواره محل رقابت طیفی از نیروهای سیاسی متمایل به جناح چپ و احزاب و چهرههای سیاسی بود که بیشتر به مذاکره و تعامل با جامعه جهانی گرایش دارند و طیفی از نیروهای سیاسی متمایل به جناح راست که همزمان با رویکردی محافظهکارانه در مسائل فرهنگی- مدنی، نوعی تندروی سیاسی را در مباحث دیپلماتیک و سیاست خارجی تشویق میکنند و درنتیجه چندان به مذاکره با بازیگران خارجی و بهخصوص دولتهای غربی روی خوش نشان نمیدهند. همزمان در ایالات متحده نیز شاهد چنین دوقطبیای در دو حزب مسلط در این کشور یعنی حزب دموکرات و جمهوریخواه هستیم؛ دموکراتهایی که دستکم در سطح اعلامی، بیشتر خود را طرفدار تعامل و مذاکره با تهران نشان میدهند و مدعی هستند که برای دستیابی به خواستههایشان، بهتر است با روی خوش به سراغ ایرانیان بیایند، در مقابل جمهوریخواهانی که فارغ از آنچه در سطح اعمالی در دستور کار دارند، مدعی این هستند که نباید به هیچوجه با خواستههای جمهوری اسلامی مماشات کرد.
آنچه اما در این میان و در این چنددهه گذشته باعث شده بود بهنحوی دست طیفهای متمایل به مذاکره و تفاهم در مقابل تحریمطلبان و جریانی که به مقاومت بیش از مذاکره گرایش دارند، ضعیفتر جلوه کند، این بود که انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده و جابهجایی دولتها در این کشور، اولا حدود چندماه پیش از این تغییرات تحولات مهم و موازی در ایران رقم میخورد و مهمتر از آن، دست روزگار چنین مقدر کرده بود که دولتهای متمایل به جناح اصلاحات در ایران بخش عمده دوران هشتساله دولتداری خود را در سالهایی سپری کنند که جمهوریخواهان صاحب کرسیهای اصلی کاخ سفید بودند و بالعکس، وقتی هم که دموکراتهای متمایل به انعطاف در مقابل تهران در واشنگتن به قدرت میرسیدند، در تهران نوبت به اصولگرایان میرسید و درنتیجه، آنچه تحت عنوان «جبر تاریخی» به آن اشاره کردیم، بهنحوی علیه طیفی از نیروهای سیاسی در دوکشور عمل میکرد که خواهان تعامل و گفتوگو بودند.
چند رویداد نامرتبط و یک تحول تاریخی
آنچه اما در این حدود 4، 5 سال گذشته در آمریکا و سپس در این 3، 4 ماه گذشته در ایران رقم خورد، اوضاع را یکسر تغییر داد. چه آنکه ابتدا پس از سالها، در حالی که نوبت به دولتداری جمهوریخواهان رسیده بود تا برای 8سال بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزنند، دونالد ترامپی به سر قدرت رسید که بیش از 4سال نتوانست کرسی ریاستجمهوری خود را حفظ کند و پس از آن نیز در شرایطی که چندماهی تا پایان کار ریاستجمهوری جو بایدن دموکرات در کاخ سفید نمانده بود، بالگرد رییسجمهور اصولگرای ایران دچار سانحه شد تا انتخاباتی زودهنگام در ایران برگزار شود و از قضا مسعود پزشکیان بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زد و جو بایدن 81ساله در حالی باید خود را برای انتخابات آماده میکرد که کهولت سن به او اجازه ظهور و بروز نمیداد. درنتیجه جایگاهش بهعنوان کاندیدای بالقوه دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری را به معاون اول بهمراتب جوانتر خود واگذار کرد و در حالی او را به رقابت با ترامپ فرستاد که به نظر میرسد حالا همین مساله کهولت سن به چشم اسفندیار ترامپ 79ساله تبدیل شده و بخت کامالا هریس را دوچندان ساخته است.
شاید نکته مهمتری که در این تغییر و تحولات میتواند درمجموع مسیر آنچه را که بهعنوان «جبر تاریخی» از آن یاد شد، تغییر دهد و از این پس، ابتکار عمل را در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهد و ایالات متحده را ناگزیر در مقام واکنشدهنده – و نه تصمیمگیرنده- قرار دهد، این است که اینبار به جای آنکه دولت ایالات متحده، حدود 6 ماه پس از استقرار دولت جمهوری اسلامی مستقر شود، این دولت ایران باشد که 6ماه پیش از استقرار دولت آمریکا، کارش را آغاز کرده باشد. بر این اساس، در حالی که تا پیش از این، انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا معمولا در آبانماه برگزار میشد و دولتهای این کشور نیز از نخستین روز بهمنماه کارشان را آغاز میکردند، در ایران، انتخابات در خردادماه سال بعد از استقرار دولتهای آمریکا برگزار میشد و نیمه مردادماه – یعنی حدود 6ماه پس از استقرار دولتهای آمریکا- در پاستور مستقر میشدند. حالا اوضاع کاملا تغییر کرده و در حالی انتخابات این دوره ریاستجمهوری ایران چندی پیش برگزار شد و دولت جدید نیز نیمه مردادماه امسال کارش را رسما آغاز کرد که در آمریکا، دو حزب اصلی تازه خود را برای رقابت انتخاباتی نیمه آبانماه پیشرو آماده میکنند تا هرکدام که پیروز شد، کارش را از بهمنماه سالجاری آغاز کند.
آژانس و هشدارهای همیشگی درباره ایران
فارغ از آنچه به لحاظ تقدم و تاخر تشکیل دولت در این دو کشور رقم خورده و میخورد، آنچه هماکنون در فضای دیپلماتیک در جریان است، لزوما به سود ایران نیست. چه آنکه همین دیروز مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر «درباره رقابتها در سطح جهانی برای گسترش سلاحهای هستهای» هشدار داده و بیتوجه به آنکه جمهوری اسلامی همواره بر ماهیت کاملا صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران تاکید کرده و میکند، ادعاهای همیشگی خود درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی را تکرار کرده است. رافائل گروسی در حالی در این رابطه با فایننشالتایمز به گفتوگو نشسته که این رسانه انگلیسی در بخشی از گزارش خود به نقل از یک استادیار کالج دارتموث، صراحتا اتهاماتی را علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی مطرح کرده است. نیکلاس میلر که در بخشی از سخنانش در این مصاحبه از «برنامه هستهای ایران» بهعنوان «خطری بالقوه» سخن گفته، تاکید کرده که این خطر درواقع ناشی از «محیطی است که رقابت ژئوپلیتیکی شدیدتری بین قدرتهای بزرگ در آن وجود دارد.»
آغاز تعامل اروپاییها با تهران برای کاهش تنش منطقهای
همزمان با این تحولات جهانی که طبیعتا میتواند بر بحث مذاکرات هستهای ایران و احیای برجام تاثیر بگذارد، تنش رو به افزایش در منطقه نیز عامل دیگری است که میتواند شرایط نقشآفرینی ایران در عرصه دیپلماتیک را با چالشهایی مواجه سازد. هرچند دیروز آنتونیو تایانی، وزیر امور خارجه ایتالیا در تماس تلفنی با عباس عراقچی در این رابطه گفتوگو کرده و خواستار نقشآفرینی موثر تهران برای کاهش تنش در منطقه شده است. تایانی در بخشی از این گفتوگو، با ابراز نگرانی از گسترش دامنه ناامنیها در منطقه، خواستار خویشتنداری تمامی طرفها و همچنین کمک جمهوری اسلامی ایران در مسیر کاهش تنش شده و عراقچی نیز با تاکید بر اینکه «پاسخ جمهوری اسلامی به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران حتمی، دقیق و حسابشده خواهد بود»، گفته: «برخلاف رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی به دنبال گسترش تنش نیست، اگرچه از آن هراسی ندارد.»
برجامی دیگر باید!
این در حالی است که دیروز یک تحلیلگر سیاست خارجی و روابط بینالملل نیز با اشاره به تشدید تنش در منطقه و سرنوشت توافق هستهای و تحریمهای ناشی از ناکام ماندن برجام گفته: «در حال حاضر دیگر برجام ۲۰۱۵ قابل اجرا نیست.» عبدالرضا فرجیراد که معتقد است «بسیاری از بندهای برجام دیگر قابل اجرا نیست» در این رابطه به ایلنا گفته: «اگر بخواهند برجام را اجرا کنند و حتی بخواهند همان اسم را بگذارند، باید گفتوگوهای جدیدتری نسبت به تحولاتی که در منطقه افتاده مانند اوکراین و خاورمیانه صورت گیرد؛ ضمن آنکه دولت جدیدی در ایران سر کار آمده و باید دید در آمریکا چه کسی سکاندار دولت جدید خواهد شد.»
او که معتقد است «ایران و غرب باید با رها کردن مساله غنیسازی به توافقی بر مبنای نداشتن سلاح هستهای برسند»، به ایلنا گفته است: «باید انعطافی از دوطرف صورت بگیرد و شاید بهتر باشد ایران با خود آمریکا گفتوگو کند.» پیشنهادی که حتی اگر عزمی هم بر تحقق و اجرای آن وجود داشته باشد، دستکم باید تا موعد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نیمه آبانماه پیشرو و حتی شاید تا زمان استقرار دولت جدید در کاخسفید در نخستین روز بهمنماه امسال دندان روی جگر بگذاریم!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد