3 - 04 - 2021
تجربه اشتباه حمایت از روحانی تکرار نشود
معصومه معظمی- در شرایطی به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم که جامعه شور و شوق انتخاباتی ندارد و ظاهرا قرار است مردم با نرفتن پای صندوقهای رای و قهر با انتخابات مثل سال ۹۸ و مشارکت حداقلی در انتخابات مجلس یازدهم، اعتراضاتشان را به گوش حاکمیت و مسوولان ردهبالای نظام برسانند چرا که معتقدند در این شرایط سخت اقتصادی و تحریمی و فشارهای داخلی و خارجی کسی به فکرشان نیست و تنها زمان انتخابات است که ارج و قرب پیدا میکنند و مسوولان به یادشان میافتند. هر چند مشارکت حداقلی برای آنهایی که در صورت حضور مردم در انتخابات، راه به جایی ندارند یک نعمت است و میکوشند این مشارکت در پایینترین سطح ممکن باشد اما دلسوزانی هم هستند که معتقدند برای حفظ شأن و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در دنیا و تاکید بر مشروعیت نظام و بالا بردن قدرت چانهزنی در برابر غرب، باید انتخاباتی پرشور برگزار کرد. به همین دلیل درصدد ایجاد راهی برای حضور بیشتر مردم در انتخابات پیشرو هستند.
البته هر دوره بنا بر شرایط خاص کشور کاندیداها روی شعارها و وعدههای انتخاباتی متمرکز میشوند و این دوره هم از محمدعلی ابطحی، مسوول دفتر رییس دولت اصلاحات سوال کردیم که با توجه به شرایط خاص کشور، این دوره کاندیداها برای موفقیت و جلب نظر مردم باید روی چه شعاری متمرکز شوند؟ پاسخ این فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره قابل توجه و جالب بود.
متن کامل گفتوگوی «جهانصنعت» با محمدعلی ابطحی را در زیر میخوانید.
با وجود سردی فضای انتخابات، به نظر شما این دوره چه موضوعاتی از اهمیت بیشتری برای مردم برخوردار است و کاندیداها میتوانند با تکیه بر آن شعارها مثل بحث سیاست خارجی، معیشت، آزادیهای سیاسی، مدنی، فرهنگی و… مثل دورههای قبل مردم را برای حضور پای صندوقهای رای ترغیب کنند؟
این دوره هم مثل دورههای قبل میتوان شعارهای زیبایی را لیست کرد و به مردم ارائه داد اما باید دید کاندیداهایی که در نهایت باقی میمانند با توجه به رزومه و فعالیتهای گذشتهای که داشتهاند، مدیریت، ظرفیت کشور، سیاستگذاری و سیاستهای کلان و … اجازه تحقق آن شعارها را دارند؟ به عنوان مثال آقای رییسجمهوری سابق (احمدینژاد) که کشور این همه خسارات و مشکلات را در سال ۸۸ برای او متحمل شد، در این انتخابات مدعیتر از همه شده است. این نوع حرف زدنها در آستانه انتخابات بیشتر اعتمادها را سلب میکند. اینطور نیست که با یکسری شعارهای جدید بتوان اعتماد عمومی را جلب کرد و سطح مشارکت را بالا برد. اتفاقا بیشتر ممکن است به ضدارزشی تبدیل شود که حتی کسانی که به یکسری ارزشها اعتقاد داشتهاند هم حرفهایشان دیگر خریدار نداشته باشد.
بنابراین معتقدم اگر هر جریانی در چارچوب خودش هر کاری را که قرار است انجام دهد، به طور واقعی اجرا کند، بهتر از این است که برای انتخابات شعارهای فریبندهای بدهد و توقعاتی برای جامعه ایجاد کند در حالی که امکان اجرای آن را ندارد.
پس اگر آن فرد در مسیر آن شعارها نباشد، این وعدهها برای جامعه وازدگی ایجاد میکند. مثلا یک جریانی که کشور را با شعارهای ارتجاعی و خرافی اداره میکرد، اگر این دوره مترقیترین شعارها را بدهد به این معناست که این شعارها برای بازی با جامعه است. حتی برعکس کسی که از جامعه مدنی حرف میزده، حالا برای اینکه شورای نگهبان او را تایید صلاحیت کند، از یک جامعه بسته دفاع کند، آن هم آسیب زدن به مبانی اعتقادی و شعارها و ارزشهای جامعه است.
این سوال که چه شعارهایی داده شود تا منجر به افزایش سطح مشارکت عمومی در انتخابات شود، مسیر درستی نیست و باید گفته شود چه شرایطی وجود دارد تا افرادی که مردم از آنها حرفشنوی دارند و سخنانشان را میپذیرند، دیدگاهشان را ارائه دهند. بنابراین اگر چنین زمینهای ایجاد شود که این افراد نظراتشان را بگویند، نتیجهبخش است در غیر این صورت اگر صرفا یکسری شعارهای فریبنده و زیبا را لیست کنیم و فرد بعد از موفقیت هیچ تعهدی برای اجرای آن شعارها نداشته باشد، مثل همین اتفاقی رقم میخورد که در دور دوم ریاستجمهوری آقای روحانی افتاد.
جای تاسف است که مردم به شعارها رای میدهند اما در دور دوم که فرد دیگر به رای مردم نیاز ندارد، به فکر تحقق آن وعدهها نیست.
چقدر معتقدید که یک کاندیدای انتخاباتی باید متناسب با شرح وظایف رییسجمهوری وعده بدهد و این شعارها امکان اجرا داشته باشند؟
قطعا شعارها باید قابلیت اجرا داشته باشند. بر اساس قانون اساسی فعلی محدوده عملکرد رییسجمهوری خیلی تعیینکننده است که چه شعارهایی بدهد.
این محدوده باید شفاف شود و کاندیدای انتخاباتی در چارچوب اختیارات قانونی رییسجمهوری باید وعده بدهد. بنابراین در این صورت افراد با انتظار و توقع متعادل و معقولی او را برای این مسوولیت انتخاب میکنند. جامعه بیش از ۲۰ سال این تجربه را دارد که شعارهایی از سوی کاندیداها داده شده و بعد از رایآوری، رییسجمهوری اعلام کرده است که قابلیت و توان اجرایی این وعده را ندارد! اتفاقا این موضوع برای جامعه مهم است که نامزد انتخاباتی شفاف بگوید فلان وعده در چارچوب اختیارات رییسجمهوری نیست و فرای از قانون و چارچوبها نمیتوانم کاری انجام دهم و بر اساس قوانین موجود ایدههایش را ارائه دهند.
با این تفاسیر چطور میتوان مردم را در این شرایط بیتوجهی به انتخابات، برای حضور پای صندوقهای رای ترغیب کرد؟
مردم باید نمایندههای فکری خودشان را که قابلیت اجرایی دارند در انتخابات ببینند و در این صورت برای مشارکت ترغیب میشوند. اما نکته اینجاست که در روزهای اول انقلاب نیستیم که کسی را نشناسیم و سابقه افراد را ندانیم. پس اگر مردم احساس کنند نمایندگان فکری آنها در انتخابات حضور دارند در انتخابات شرکت خواهند کرد. در غیر این صورت مشارکت پایین خواهد بود و این بستگی به عملکرد شورای نگهبان و خواست حاکمیت دارد. پس اگر حاکمیت تمایل داشته باشد که همه مردم در انتخابات شرکت کنند، باید زمینه این حضور را فراهم کند و راه را برای نمایندگی کردن عمده آرا و نظرات جامعه باز کند. هر چند چنین آمادگیای در حاکمیت نمیبینم.
یعنی معتقدید حاکمیت تمایلی به سطح بالای مشارکت در انتخابات پیشرو ندارد؟
نمیدانم، اما معتقدم اگر حاکمیت بخواهد سطح مشارکت در انتخابات بالا باشد، راهحل آن روشن است و اتفاقا اراده در این باره کارساز نیست، بلکه میزان آرا تعیینکننده است.
در حال حاضر شاهد تعدد کاندیدا در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا و حتی نظامیها هستیم. به نظر شما دلیل این تعدد نامزدها در جریانهای سیاسی فعلی چیست؟
این اتفاق به عدم وجود زیرساختهای مناسب سیاسی در کشور بازمیگردد. زیرساخت سیاسی به معنی تشکلها و احزاب است. چون حزب به معنای واقعی در ایران وجود ندارد هر کسی این ظرفیت را پیدا میکند که خودش را در معرض رای مردم قرار دهد.
البته قدرت هم در این موضوع موثر است. بنابراین معتقدم به دلیل چارچوب قانون اساسی، احزاب ما صرفا در حد تشریفاتی باقی میمانند چرا که یکسری اصول در قانون اساسی هستند که احزاب باید بتوانند به آنها پایبند باشند تا این حزب سیاسی شکل بگیرد. اگر آن چارچوبها زیرساخت باشند پس طبیعی است احزاب به معنای احزاب متنوع ایجاد نمیشوند که مثلا نماینده خرد جمعی باشند و همه به او رای بدهند. به همین دلیل افراد مختلف خود را کاندیدا میکنند تا شاید به نتیجه مطلوب برسند. برخی هم بر اساس مبانی آرمانی کاندیدا میشوند و برخی هم بر اساس قدرتخواهی میآیند. یک حزب هم ممکن است هر کسی را که شورای نگهبان تایید کرد مورد حمایت قرار میدهد. این رویکرد نشان دهد که این گردونه معیوب است و نمیشود از این گردونه توقع رقابت درونحزبی سالم داشت.
در آمریکا مرحله رقابت درونحزبی مرحله سختتری از رقابت برونحزبی است چراکه حزب به معنای واقعی در آمریکا وجود دارد و کسی که به عنوان کاندیدای نهایی و حزبی معرفی میشود آرای حزبی را به دست میآورد. پس میتواند نماینده دو جریان بزرگ در جامعه باشد. اما در ایران به دلیل نبود ساختار حزبی چنین امری محقق نمیشود. همچنین در چارچوب قانون فعلی مبتنی بر قانون اساسی، همانطور که گفتم حزب ظرفیت پاگرفتن به معنای واقعی را ندارد.
پیشبینی شما از آینده انتخابات چیست؟ به نظرتان جناحهای سیاسی در نهایت از بین این تعدد کاندیدا به یک نامزد واحد از هر جناح میرسند یا شاهد تعدد کاندیداها خواهیم بود؟
قطعا شاهد تعدد و تکثر کاندیداها در انتخابات پیش رو خواهیم بود. چون حزب ثابتی نداریم که بتواند احزاب همسو با خود را نمایندگی کند. اما طبق اخباری که از هر دو اردوگاه سیاسی و دو جریان رقابتی به گوش میرسد، این دو جریان سیاسی اصلی کشور در حال حاضر، نماینده اکثریت کشور نیستند و این موضوع بحران عجیبی است و این گپ، مشارکت مردم را کم میکند. اما تصور میکنم در نهایت مثل انتخابات گذشته دو کاندیدا از دیگران شاخصتر خواهند شد که به رقابت با یکدیگر بپردازند. در انتخابات گذشته هم مثلا آقای روحانی شاخص اصلاحطلبی نداشت اما در مقایسه با دیگران این تشخص را پیدا کرد.
آیا معتقد به کاندیدای ائتلافی مثل آقای ظریف که زمینه رایآوری بیشتری دارد، در جریان اصلاحات هستید یا تصور میکنید از بین کاندیدای اصلاحطلب از جمله آقایان عارف و پزشکیان یک گزینه کاملا اصلاحطلب معرفی خواهد شد؟
فعلا هر کسی میتواند فعالیت انتخاباتی داشته باشد اما وقتی از سد تایید صلاحیت شورای نگهبان عبور کنند، آن زمان است که باید بررسی شود کدام یک از این نامزدها رایآورترند. ضمن اینکه باید نامزد اصلاحطلبان حداقل ظرفیت اصلاحطلبی را داشته باشد. هر چند که معتقدم آسیبی که جریان اصلاحطلب در دولت دوم آقای روحانی خورد، باید هوشیارش کند که حتما حداقل کف مطالبات اصلاحطلبی در کاندیدای نهایی وجود داشته باشد. هرچند که نظر و خردجمعی در این باره تصمیم میگیرد، اما معتقدم اگر آن فرد کف معیارهای اصلاحطلبی را نداشته باشد نباید از او حمایت کرد.
همان اتفاقی که با حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی افتاد!
بله. معتقدم این بار لازم نیست چنین حمایتی از سوی اصلاحطلبان صورت بگیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد