27 - 08 - 2024
انتخابات در ایران، انتخابات در آمریکا
علیمحمد نمازی*
چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران یکسال زودتر و به استناد اصل یکصدوسیویکم قانون اساسی روز ۸ تیرماه ۱۴۰۳ برگزار شد و باتوجه به آنکه هیچیک از کاندیداها موفق به کسب حدنصاب آرای لازم نشدند، به مرحله دوم راه یافت که یک هفته بعد، در تاریخ 15 تیرماه 1403 برگزار شد.
انتخابات شصتمین دوره رياستجمهوری آمریکا نیز تا حدود دو ماه دیگر، در تاریخ ۱۵ آبانماه پیشرو برگزار خواهد شد.
با عنایت به اینکه هر دو نظام ریاستی است، اصولا انتظار است شیوه برگزاری این دو انتخابات از وجوه اشتراک بیشتری برخوردار باشند؛ حال آنکه وجوه تمایز این دو انتخابات است که خودنمایی میکند.
با این همه اما میان دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری ایران (دوره چهاردهم) و دوره پیشروی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا (دوره شصتم) دستکم یک وجه اشتراک مهم به چشم میآید که لازم است بیش از این موردتوجه قرار گیرد!
پس از حذف اکثر کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری و ابقای شماری از آنان با نظر نهاد انتخابگر اصلی کاندیداهای انتخابات در ایران- که همان شورای نگهبان باشد- مسعود پزشکیان بهعنوان سومین کاندیدای جبهه اصلاحات ایران، با پشتوانه حمایت شخصیتهای تراز اول کشور ازجمله جناب آقایان سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی، علیاکبر ناطق نوری و بسیاری از دیگران، تاییدصلاحیت شد! آن هم در حالی که تنها چندماه پیشتر در جریان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم که اسفندماه سال گذشته برگزار شد، بدوا با حکم ردصلاحیت شورای نگهبان، در عبور از فیلتر تنگ نظارت استصوابی ناکام مانده بود و صرفا پس از اعتراض به حکم اولیه این نهاد، ظاهرا با توصیه صریح و دستور برخی مقامهای ارشد نظام تاییدصلاحیت و در رقابت انتخابات مجلس ابقا شده بود. به هر تفسیر وقتی پزشکیان بالاخره وارد گود انتخابات ریاستجمهوری شد، در بازه زمانی ۴۰روزه تا موعد برگزاری انتخابات، بارها و بارها اعلام کرد که برنامهاش سیاستهای کلی و سند چشمانداز ابلاغی توسط رهبری و برنامه هفتم توسعه است و درنهایت نیز در صدر شش کاندیدای آن انتخابات ایستاد!
اگرچه پزشکیان در جریان کارزار انتخاباتی خود، برنامهای ارائه نداد اما شعارش، شعار «تغییر» بود و درباره «لغو تحريمها»، «عضویت در FATF»، «ارتقای سطح روابط با کشورها و حل اختلافات و معضلات ازطریق گفتوگو حتی با آمریکا»، «برچیدن فیلترینگ» و «مخالفت با گشت ارشاد و طرح نور» وعده داد و همین شعارها هم مورد توجه احزاب و حدود ۱۳میلیون رایدهنده دور نخست انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفت و در نهایت با حمایت جانانه اصلاحطلبان در مرحله دوم انتخابات، رای او به ۱۷میلیون و نرخ کلی مشارکت نیز از حدود 40درصد به حدود ۵۰درصد افزایش یافت و پزشکیان به ریاستجمهوری ایران رسید؛ رویدادی بهواقع فوقالعاده!
از آنسو کامالا هریس نیز پس از انصراف بایدن از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، وارد کارزار انتخاباتی حزب دموکرات شد و با عنایت به شخصیت اجتماعی، سوابق روشن و روحیه مردمی خود، با استقبال چشمگیری مواجه شده و بهویژه باتوجه به حمایت شهروندان آمریکایی در تامین بودجه موردنیاز ستاد انتخاباتیاش نشان داد که میزان اعتماد رایدهندگان آمریکایی به او در حال افزایش است.
برگزاری کنگره چهار روزه سراسری حزب دموکرات در هفته گذشته، حضور و سخنرانی روسایجمهور و رییس پیشین مجلس نمایندگان و حتی یکی از چهرههای شاخص حزب جمهوریخواه در دفاع و حمایت از هریس، جو را به شدت به نفع او تغییر داده و اکنون به نظر میرسد کامالا هریس بهعنوان نامزد حزب دموکرات شانس نخست انتخابات ۱۵آبانماه ایالاتمتحده باشد، به این ترتیب به نظر میرسد همین اوجگیری اقبال کامالا هریس به فاصله تنها چندماه از آنچه مسعود پزشکیان در ایران تجربه کرد را باید وجه اشتراک مهم انتخابات ریاستجمهوری ایران و آمریکا دانست.
اما وجوه تمایز این دو انتخابات بهمراتب فراتر از این است که در ادامه به برخی از آنها خواهیم پرداخت:
1- در انتخابات آمریکا نقش دولت ناچیز بوده و صرفا برگزارکننده انتخابات است ولی در ایران، حاکمیت تقریبا همهکاره انتخابات است و شهروندان عملا تنها در یک مورد از اختیار تام و تمام برخوردارند و آن هم حضور پای صندوقهای رای و انتخاب یکی از کاندیداهایی است که از صافی شورای نگهبان عبور کرده است.
2- انتخابات در ایران، دستکم بهزعم برخی ناظران، امر بهواقع ضروری و الزامی نیست بلکه از جهاتی امری تشریفاتی است اما در آمریکا انتخابات ابزار چرخش قدرت براساس خواست و اراده ملت است.
3- در انتخابات آمریکا، کارکرد حزبی حاکم است و گزینش منتخبان در رقابتی ضابطهمند و شفاف صورت میگیرد ولی در ایران عوامل متعددی در گزینش فرد منتخب دخیل است و دستکم در برخی ادوار، رقابت حداکثری شکل نمیگیرد!
4- در آمریکا ابتدا رقابت بین کاندیداهای درونحزبی و از حدود یکسال پیش از موعد رسمی برگزاری انتخابات، در ایالتها آغاز میشود و پس از آنکه کاندیدای اصلی دو حزب موثر و قدرتمند دموکرات و جمهوریخواه مشخص شد، آنها حدود شش ماه فرصت دارند با شرکت در مراسم گوناگون سخنرانی، پرسش و پاسخ، مناظره و…، خود و برنامه حزب متبوعشان را در معرض داوری رایدهندگان قرار دهند اما در ایران کاندیداهای مجلس، تنها هفت روز و کاندیداهای ریاستجمهوری نیز- به استناد ماده ۶۶ از زمان اعلام اسامی کاندیداها تا ۲۴ ساعت مانده به آغاز فرآیند رایگیری- حداکثر ۲۰روز فرصت دارند تا ضمن معرفی خود به رایدهندگان، از اهداف، شعارها و برنامههایشان سخن بگویند؛ آن هم در حالی که این بهاصطلاح برنامهها، برنامههایی فردی است و معمولا احزاب نقشی در تهیه و تدوینشان ندارند.
5- در ایران آغاز رایگیری، ساعت ۸ صبح روز برگزاری انتخابات خواهد بود و مدت اخذ آرای شهروندان، با اختیار وزارت کشور، درصورت تایید شورای نگهبان، تا ساعت 24 همان روز قابل تمدید است اما در آمریکا چون کاندیداها از ماهها پیش از روز رایگیری مشخص شدهاند، رایدهندگان پیشاپیش در شعب اخذ رای حاضر شده و پس از نامنویسی و دریافت برگه رای خود، در فاصله چند روز، با حوصله و آرامش، نام کاندیدای موردنظرشان را روی برگه رای مینویسند و این برگه رای را در روز انتخابات بهصورت حضوری یا از طریق پست، به صندوق میاندازند و درنتیجه مدت زمان رایگیری قابل تمدید نیست.
6- تعداد کاندیداها در آمریکا معمولا دو برابر کرسیهاست اما در ایران نامنویسی داوطلبان عملا نامحدود است و تعداد کاندیداهای نهایی نیز با نظر استصوابی شورای نگهبان مشخص خواهد شد؛ شرایطی که هم انتخاب را برای رایدهندگان دشوار میکند، هم شمارش آرا را با مشکلاتی مواجه میسازد و درنهایت نیز هم آرای منتخب یا منتخبان را کم و هزینه انتخابات را افزایش میدهد.
7- آنجا رایگیری و شمارش آرا کاملا الکترونیکی انجام میشود و اینجا، کماکان بهروش سنتی!
۸- آنجا پس از انتخابات و بیرون از حزب پیروز، هیچ گفتوگو، سهمخواهی و بحثی برای تصدی پستها و مسئولیتها وجود ندارد اما اینجا پس از برگزاری انتخابات و مشخص شدن کاندیدای پیروز است که تازه چانهزنیها، دعواها و سفارشها آغاز میشود و حکایتمان میشود، حکایت مجاهدین روز شنبه!
9- در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا حزب پیروز باید پاسخگوی عملکرد خود باشد و هزینه اشتباهاتش را در جریان انتخابات بعدی میپردازد اما در ایران منتخبان نهتنها برای عملکردشان به جایی پاسخگو نیستند بلکه میتوانند با تغییراتی سطحی و ظاهری، در دور بعد انتخابات هم اعلام کاندیداتوری کنند و همان مسیر پیشین را پی بگیرند!
10- در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بنابر بیستودومین متمم قانون اساسی ایالاتمتحده که سرانجام در سال 1951 تایید شد، روسایجمهور پس از دو دوره حضور در این مقام، دیگر حق کاندیداتوری ندارند. هرچند اغلب روسای جمهور ایالاتمتحده بنابر عرف حاکم بر فضای سیاسی این کشور، اصولا برای سومین دور ریاستجمهوری تلاش نکرده و نمیکنند اما در ایران، ظاهرا نهتنها قانون منعی برای افراد درنظر گرفته بلکه عرف سیاسی نیز محدودیتی برای افراد
ایجاد نمیکند.
* عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد