7 - 07 - 2021
امیدواری مردم به آینده سینما
نشریه انگلیسی «فار اوت» به مناسبت پنجمین سالمرگ «عباس کیارستمی» در مطلبی به کارنامه هنری درخشان او پرداخت و نوشت: درگذشت کیارستمی، مرگ یک نماد ملی و بینالمللی بود؛ فردی که مردم را نسبت به آینده سینما امیدوار کرد.
مجله انگلیسی فار اوت نوشت: آثار عباس کیارستمی فیلمساز ایرانی که به عقیده بسیاری بهترین کارگردانی است که جهان تاکنون به خود دیده، الهامبخش چند نسل از دانشجویان جوان و کارگردانان بلندپرواز بوده است. کیارستمی به واسطه شاهکارهای شاعرانه خود، موجودیت و هستی را با چنان مهارت خیرهکنندهای به بوته آزمایش گذاشت که از محدودیتهای سینما فراتر رفت. به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت تراژیک کیارستمی، با مرور زندگی و کارنامه هنری او، به ردپای ماندگارش بر تاریخ ادای احترام میکنیم:
کیارستمی در سال ۱۹۴۰ میلادی در تهران چشم به جهان گشود و از همان سنین پایین به هنر علاقه نشان داد. او یک نقاش مستعد بود، وقتی تنها ۱۸ سال داشت در یک مسابقه نقاشی مقام اول را به دست آورد و در نهایت در رشته طراحی گرافیک دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد. کیارستمی کارش را با ورود به دنیای تبلیغات، طراحی پوسترهای تبلیغاتی و ساخت آگهیهای بازرگانی آغاز کرد. در سال ۱۹۶۹ وقتی موج نو در سینمای ایران به راه افتاد، با ابراهیم فروزش همکاری کرد تا یک شاخه سینمایی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راهاندازی کند.
کیارستمی به کمک این موسسه، اولین فیلم سینمایی خود را که یک فیلم کوتاه ۱۰دقیقهای به نام نان و کوچه بود، ساخت. این فیلم که در سال ۱۹۷۰ به نمایش درآمد، برداشتی فوقالعاده از روانشناسی کودک بود با شاخصهایی از سبک نئورئالیسم که از لحاظ هنری با آنچه آن زمان عرف سینما بود تفاوتهایی داشت. کیارستمی درباره این فیلم گفت: نان و کوچه اولین تجربه من در سینما بود و باید بگویم خیلی تجربه سختی بود. باید با بچههای خیلی کوچک، یک سگ و تیم تولیدی ناشی و تازهکار همکاری میکردم به استثنای فیلمبردار که آن هم تمام مدت شکایت میکرد و غر میزد چون من عرفهای فیلمسازی را که او به آنها عادت کرده بود، رعایت نمیکردم.
این فیلمساز مطرح کمی بعد در سال ۱۹۷۴ اولین فیلم بلند و تحسین شده خود، به نام مسافر را ساخت که حتی پس از پایان فعالیت هنریش هم یکی از بهترین آثارش محسوب میشد. این فیلم روایتگر داستان پسر جوانی است که با فرار به فانتزی فوتبال با خفقانی که در خانه با آن روبهرو است کنار میآید. کیارستمی تا قبل از آنکه شاهکار سال ۱۹۷۷ خود به نام گزارش را بسازد، چند فیلم کوتاه مثل من هم میتوانم و رنگها را ساخت. گزارش با روایت داستان زندگی آشفته یک کارمند اداره دارایی، سوالاتی را درباره فساد شغلی و مشکلات شخصی مطرح کرد. این آثار هنرمندانه چون مدرکی غیرقابل انکار از رسیدن این فیلمساز جوان و آیندهدار به قلههای موفقیت خبر میدادند.
دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی بدونشک درخشانترین دوران حرفه کیارستمی به عنوان یک کارگردان بود: سهگانه کروکر شامل فیلمهای خانه دوست کجاست؟ (۱۹۸۷)، زندگی و دیگر هیچ (۱۹۹۲) و زیر درختان زیتون (۱۹۹۴) سرشار است از دستاوردهای هنری خارقالعاده. تصویری که کیارستمی در فیلم خانه دوست کجاست از معصومیت کودکانه ترسیم میکند و تبدیل مسالهای پیشپاافتاده به مقولهای عمیق در این فیلم آنقدر خاص است که تا زمانی که به یاد داشته باشیم دوستی به چه معناست کهنه نخواهد شد. در دو قسمت بعدی این سهگانه، کیارستمی مرزهای بین داستان و واقعیت را از بین میبرد تا حقایق اساسی درباره روند فیلمسازی را مورد ارزیابی ماوراءالطبیعی قرار دهد.
اگر کارنامه فیلمشناسی کیارستمی را به صورت کلی در نظر بگیریم، دهه ۱۹۹۰ میلادی به دلیل ساخت سه شاهکار سینمایی فوقالعاده (به استثنای سهگانه کروکر) از اهمیت ویژهای برخوردار است. این فیلمساز ایرانی با ساخت فیلم کلوز-آپ در سال ۱۹۹۰ میلادی به شهرت جهانی رسید و تحسین فیلمسازان پیشگام از جمله ژان لوک گدار، مارتین اسکورسیزی و ورنر هرستوک را برانگیخت. کیارستمی در این فیلم به موانعی که حقیقت را از دنیای واقعی فیلتر میکنند حمله کرد و خطرات سینمادوستی نفسگرایانه را در یک قاب انسانی به تصویر درآورد. یکی دیگر از فیلمهای جذاب از آن دوره فیلم طعم گیلاس است که با انتقاد تند راجر ایبرت خبرنگار و فیلمنامهنویس مشهور آمریکایی روبهرو شد اما نخل طلای جشنواره کن را برد. زمان نشان داد ایبرت اشتباه میکرد چون مخاطبان جدید همچنان با داستان ساده کیارستمی درباره مردی که در جستوجوی مرگ است، ارتباط برقرار میکنند.
ایبرت گفته بود: «سبک کیارستمی متظاهرانه است. طعم گیلاس ارزش دیدن ندارد؛ این فیلم مثل یک سخنرانی یکنواخت و بیروح است که ما فقط میتوانیم آن را به عنوان یک فیلم تجربه کنیم نه چیزی بیشتر.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد