5 - 09 - 2023
افول علم در دانشگاه
دکتر احمد بخارایی*
براساس اخباری که در رسانهها دست به دست میشوند، گویا آقای سعید حدادیان، مداح معروف کشور، استاد دانشگاه تهران شده است. ایشان استاد تحلیل متون نظم پایداری در مقطع کارشناسی ارشد شدند. البته این موضوع واقعه جدیدی نیست که متعجب شویم، چراکه طی سالهای گذشتهافرادی که در حوزه علمیه درس خواندند با معادلسازی، مدارک بالاتری حتی تا دکتری را کسب کردند و موفق شدند استاد دانشگاه شوند.
افرادی که در حوزه علمیه درس میخوانند دروسی مانند زبان عربی و متون فقه را پشت سر میگذارند و بنابراین دروس آنها چارچوبی مشخص دارد و اینگونه نیست که همهدان باشند. در هر صورت این روزها دهها روحانی عضو هیات علمی فقط یک دانشگاه یعنی پیامنور شدهاند، بنابراین این موضوع بحث جدیدی نیست.
چنین رخدادی درخصوص آقای حدادیان نباید چندان مورد توجه قرار گیرد، زیرا این موضوع طی سالهای گذشته نیز به انواع مختلف در کشور رخ داده است. برخی از مسوولان مربوطه بر این عقیدهاند که دانشگاه باید با یک ایدئولوژی پیوند بخورد. این در حالی است که گام نخست در هر علمی از علوم پایه تا علوم انسانی این است که ارزشهای شخصی، اعتقادات و باورهای هر استاد و محقق و دانشجویی پشت درب اتاق تحقیق گذاشته شود، چراکه آنها باید واقعیت را فراتر از دانشهای خود بررسی کنند.
از طرفی در این سالها تلاش شده هر رشتهای با یک صفت اسلامی مانند روانشناسی اسلامی، جامعهشناسی اسلامی، توسعه اسلامی و غیره به علوم متصف شود. همواره بحث پیوند ایدئولوژی در دانشگاه وجود داشته، اما در عمل این ماجرا قابلیت اجرا ندارد، زیرا ایدئولوژی یک انتخاب فردی و معطوف به نیازهای فرد است، اما واقعیت علمی در بیرون وجود خارجی دارد و افراد برای کشف آن انگیزه بیشتری دارند.
وقتی از مسبوق به سابقه بودن این رخدادها سخن میگوییم نباید استخدام گزینشی را فراموش کرد. در این گزینشها افراد به قولی باید متعهد باشند، اما متعهد به آن چیزی که دستور دارند، نه متعهد به تخصص. یک پزشک در جهان باید به رعایت اخلاق حرفهای متعهد باشد. بنابراین تعهد و تخصص دو روی یک سکه هستند، اما برخی مسوولان مربوطه تعهد را به آن چیزی قلمداد کردند که خودشان میخواهند. بنابراین این روزها معنای تعهد نیز از محتوا تهی شده است. چنین موضوعاتی در استخدام اساتید نقش پررنگی داشته است.
در هر صورت یکی از مهمترین تبعات اخراج اساتید خبره و جایگزینیهای اینچنینی منجر به افول بیشتر علم در دانشگاهها میشود، به طوری که در آینده نهچندان دور یک دانشجو برای ارائه پایاننامه خود تلاشی نمیکند و مانند بسیاری دیگر راهی میدان انقلاب برای خرید انواع و اقسام پایاننامه میشود. دانشگاه و علم از محتوا تهی و عملا توسعه و رشد با یک تهدید جدی مواجه شده است.
پیامدهای استخدامهای اینچنینی در دانشگاهها باید به تفکیک رشتهها هم بررسی شود، چراکه رشتههای علوم انسانی و اجتماعی مدتهاست از علم تهی و به حاشیه رانده شده است. در رشتههای پایه و فنی و مهندسی کمتر این اتفاق رخ داده، اما در این رشتهها هم اخلاق حرفهای در دانشگاه کمتر رعایت میشود، زیرا در جامعهای که انگیزه وجود نداشته باشد و افراد سر جای خودشان نباشند و در جامعهای که در مقابل اعتماد، یک علامت سوال جدی وجود داشته باشد افراد فاقد کارکرد قابل مشاهده هستند. چهبسا همکاران ما در دانشکدههای فنی و مهندسی به همان میزان که جامعه تهی از انگیزه شده است، آنها نیز بیانگیزه شده باشند، اما در کل برخی از آنها براساس شخصیتهایی که داشتند در برابر فضای کماعتمادی کنونی جامعه تقابل میکردند و از جدیت اخلاق حرفهای برخوردار بودند، اما متاسفانه وقتی تخصص در اولویت نباشد و همنوایی و تظاهر و بلهقربانگویی در دانشگاه شیوع پیدا کند، هویت دانشگاه نیز متزلزل میشود.
بحث اخراج اساتید خبره و جایگزینی آنها هر ساله اتفاق افتاده و باز هم تکرار میشود، چراکه این موضوع در نظام جمهوری اسلامی ایران امری طبیعی است. نظام سیاسی در هر جامعهای تصمیمگیرنده است. امید است که مسوولان مربوطه درخصوص این موضوع تصمیمات جدیدی بگیرند، زیرا این مسیر اساسا انحرافی است و نه همبستگی اجتماعی ایجاد میکند و نه دفاع از دین است.
* مدیر گروه جامعهشناسی سیاسی در انجمن جامعهشناسی ایران