26 - 08 - 2024
ارتباط با افکار عمومی و مشارکت مدنی
زهرا نژادبهرام*
دستیابی به افکار عمومی راهی سخت و دشوار است اما امروزه با رویکردهای نوین شاید بتوان دسترسی به آنها را با تکیه بر ابزارهای الکترونیک تسهیل کرد. افکار عمومی آن بخش از رضایت یا عدمرضایت یا خواست یا تقاضای جمعی از شهروندان یک جامعه است که به دلایل گوناگون نسبتبه مساله یا مسائلی نظرات متفاوت یا شاید همسویی داشته باشند.سنجش افکار عمومی از طرق مختلف این امکان را به سیاستگذاران و برنامهریزان میدهد تا با رویکردی جمعنگر فارغ از تعلقات سیاسی با دیدگاههای شهروندان ارتباط برقرار کنند. این مهم گذشته از آنکه قادر است بخشی از مطالبات را به صورت مدنی در اختیار سیاستگذاران و برنامهریزان قرار بدهد، فرصتی برای تمرین رفتارهای دموکراتیک عاری از خشونت و جمعگرایی منطبق با رفتارهای مشارکت مدنی برای مشارکتکنندگان را نیز فراهم میکند. به عبارت دیگر شهروندان با جستوجوی راههایی برای بیان دیدگاههای خود به صورتی عاری از خشونت قادر خواهند بود، دیدگاهها و نظراتشان را در عرصه گفتوگو و تعامل اعلام کنند. سیاستورزان و مدیران نیز قادرند به دور از هیاهو با نگاهی به جمع تقاضامند یا معترض تصویری از اقداماتشان را بهدست آورند تا رویکردی اصلاحی یا بهبود را طی کنند.
این مهم دو اثر معین و قابل پیشبینی دارد؛ نخست آنکه اعتماد اجتماعی را ارتقا میدهد و دوم آنکه فضای گفتوگویی درون جامعه را تسهیل میکند اما آثار دیگری نیز دارد که شاید کمتر در منظر عمومی آشکار شود و آن ایجاد فرصت برای بهبود و دوم توسعه مشارکت شهروندان در برنامهریزی و اصلاح است.
این عناصر بستری برای اتصال بخشهای مختلف جامعه فارغ از هر نوع تفاوت است چراکه مسالههای محوری میتواند صدای افکار عمومی را طنینانداز کند تا راه اصلاح فراهم آید و انسجام اجتماعی را تقویت نماید.
در واقع شاید با این تعبیر بهتر بتوان کارکرد جمعگرایی نظرات شهروندان و به عبارتی افکار عمومی را تبیین کرد چرا که اصول انسجام اجتماعی هر جامعهای که سنگ زیرین بقا و دوام آن جامعه محسوب میشود، فعالسازی حساسیتهای فردی جامعه نسبت به مسائل مختلف موجود است.
افراد جامعه فارغ از هر طبقه یا هر گرایش فردی و اجتماعی، اگر ضریب حساسیت آنها نسبتبه مسائل مختلف کافی نباشد یا حداقلی باشد، شیرازه انسجام و پیوستگی اجتماعی با چالش جدی روبهرو میشود. تقویت کانونهای حساسیتبخشی به شهروندان با ایجاد فرصتهای گفتوگو و بیان نظرات در قالبهای گوناگون تحتعناوینی چون کارزارها شاید بتواند این دغدغه را کاهش دهد. اصولا اگر شهروندان نسبت به مسائل مختلف با کنشگری ورود پیدا کنند، پیوستگی و همگرایی آنها با جامعه تقویت و فرصت دستیابی به انسجام بیشتر اجتماعی مهیا میشود.
در این میان مباحثی چون «سِر»شدگی یا بیتفاوتی رنگ میبازد و رویکردهای کنشگری گسترده فعالتر میشود چراکه با بیان نظرات در قالب بخشی از افکار عمومی صدایی بلند میشود که میتواند تصمیمسازان و تصمیمگیران را وادار به شنیدن کند و این مهمترین بخش از حرکتهای درونزا برای شکلدهی به افکار عمومی و انعکاس در درون جامعه است. این مهم همچنین قادر است همزمان افراد جامعه را به اقدام جمعی و همگرایی تشویق و در عین حال فرصت شنیده شدن صدای آنها را ایجاد کند!
به تعبیر دیگر، اگر افکار عمومی را پدیدهای روانی-اجتماعی و خصلتی جمعی بدانیم که عبارت از ارزیابی موضوعات، گزینش روش و نظر مشترك گروهی از افراد جامعه در مسالهای كه همگان یا بخشی از همگان به آن توجه و علاقه دارند، میتوان آن را فرصتی برای بهبود و امکانی برای کنشگری تعریف کرد که میتواند در لحظهای معین، میان عده بسیاری از افراد، اقشار، طبقات یا سراسر اجتماع عمومیت نسبی بیابد.
این به معنی آن است که این امکان فراهم شده تا ظرفیتهای مختلفی را برای جستوجوی افکار عمومی فراهم کنیم که بخشی از آن در رسانهها، بخشی دیگر در نظرسنجیها و قسمتی هم در کارزارها قابلدسترسی است. این مهم نهتنها در مسائل اجتماعی و فرهنگی بلکه در مسائل سیاسی و اقتصادی نیز قابلتامل است و راهکاری برای برونرفت از نوعی انفعال ناشی از ناامیدی یا کماثری بهسوی جامعهای که تکتک افراد نسبتبه اتفاقات و مسائل جامعه از حساسیت لازم برخوردار هستند و مسیر بهبود و رفع مسائل را در سکوت و عقبنشینی تعریف نمیکنند بلکه گامهای کوتاه یا حتی محدود را راهی برای اصلاح میدانند و پر توان در آن مسیر گام برمیدارند.
در اینجا کارکرد رسانه یا نهادهایی از این دست که قادرند با نگاهی دوباره به کنشگری شهروندان، فضا را برای مشارکت آنها ایجاد کنند، قابل تامل و تاکید است. نهادهای واسط چون رسانهها بستری انکارناپذیر برای تجمیع افکار عمومی و نشر آن است؛ این نهادها در فضای کنونی که شبکههای اجتماعی تصویری دیگر از ارتباط و افکار عمومی را ایجاد کردهاند، فرصتی دیگر است! فرصتی از جنس همگرایی با کنشگران و امکان ایجاد و بروز و ظهور نظرات گروههای مختلف در عرصه عمومی! ظرفیت شبکههای اجتماعی در این عصر امکانی بینظیر برای بیان نظرات و ایجاد فضای مشارکت شهروندی فارغ از همه تفاوتهاست و این مهم دیگر متولی خاص ندارد بلکه میتواند به گستردگی همه راههای ارتباطی مجازی و عینی شکل بگیرد.
ذکر این نکته ضروری است که نقش نهادهای واسط یا برخاسته از عمق جامعه نظیر رسانهها از انواع مجازی و غیرمجازی امری اساسی و جدی است اما نقش دولتها برای ایجاد فرصتهای بروز و ظهور و باورپذیری به ضرورت کنشگری شهروندان امری دیگر است که دولت چهاردهم باید به آن با نگاهی دیگر از جنس فرصت تعامل با شهروندان روبهرو شود.
*فعال سیاسی اصلاحطلب
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد