شناسه خبر : 388833
15 - 08 - 2023
15 - 08 - 2023
ارتباطات جهانی و شفافیت اقتصادی
ابراهیم رحیمپور معاون پیشین وزارت خارجه: واژه دیپلماسی، فشار خون برخی را بالا میبرد!
گروه سیاسی- اوضاع خوب نیست. مشکلات کشور در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و جامعه هر روز، هم بیشتر میشوند و بر شمارشان افزوده میشود و هم پیچیدهتر میشوند و علاجشان، دشوارتر. اوضاعی که در رابطهای مستقیم با گذر ایام، رو به وخامت مضاعف میگذارد و درنتیجه، ورق خوردن ناگزیر صفحات تقویم، تنها فاصلهای را که هر یک از این مصائب با شرایط بحرانی دارند، کوتاه و کوتاهتر میکند.
انتهای هفتهای که گذشت، بالاخره بعد از دو سال و دو ماه، توافقی میان ایران و آمریکا درگرفت و قرار شد از اینسو چند زندانی دوتابعیتی آزاد شوند و از آنسو، چند میلیارد دلار از پولهایی که باید چند سال پیش، در ازای نفتی که فروخته بودیم، به حسابمان واریز میشد. هرچند وزیر امور خارجه ایران اصرار دارد که این دو مساله، هیچ ارتباطی به هم ندارند؛ موضوعی که البته پیش از این هم از سوی برخی از دیگر مقامهای مربوط اعلام شده بود، اما تکرار آن از زبان حسین امیرعبداللهیان بهواسطه سمت و مسوولیتش در دستگاه دیپلماسی مملکت، حائز اهمیت بود. رییس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی که روز گذشته با حدود یک هفته تاخیر، در مراسمی بهمناسبت روز خبرنگار حاضر شده بود، در جمع خبرنگارانی که به این مناسبت در محل وزارت امور خارجه گرد هم آمده بودند، گفت: «ما هیچ ارتباطی بین موضوع زندانیان به عنوان یک موضوع انسانی با آزادسازی منابع خود قائل نیستیم. ما یک صورتجلسه درخصوص چگونگی تبادل زندانیان داریم و یک صورتجلسه دیگر با موضوع آزادسازی منابع مالی.»
فارغ از ارتباط این دو مساله یا به بیان دقیقتر فراتر از اینکه ارتباط این دو مساله به یکدیگر را بپذیریم یا نه، در این چند روز نه پولی به حسابهای بانکی کشور واریز شده و نه البته آن چند زندانی دوتابعیتی، از کشور خارج شدهاند، آن هم در حالی که مقامهای ارشد دولت کرهجنوبی صرفا ابراز امیدواری میکنند که مشکل پولهای بلوکهشده ایران «به آرامی» حل شود؛ پولهایی که البته بنابر آنچه کاخ سفید گفته و میگوید، حتی اگر بالاخره آزاد شوند، باز بهطور مستقیم در اختیار ایران قرار نمیگیرد؛ بلکه از بانکهای کرهجنوبی به بانکهای قطر منتقل میشوند تا صرف خرید غذا و دارو شوند. روایتی که البته تهران حاضر به پذیرش آن، بهطور تام و تمام نیست، اما حتی اگر تنها بخشی از آن نیز صحیح باشد، باز دستکم از دو جنبه کلیدی حائز اهمیت خواهد بود؛ یکی اینکه تا اطلاع ثانوی، نباید منتظر تزریق منابع مالی به اقتصاد ضعیف و بدحال مملکت باشیم و دوم اینکه اساسا چرا باید بپذیریم که درآمد حاصل از فروش نفتمان، با این همه تاخیر و در چارچوب طرحهایی همچون نفت در برابر غذا در اختیارمان قرار گیرد؟!
جالب آنکه روز گذشته هم یک دیپلمات پیشین به پرسشهایی در این رابطه پاسخ گفته و هم یک استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل؛ تحلیلهایی که البته فراتر از این بحث خاص آزادسازی پولهای بلوکهشده در کرهجنوبی یا آزادی چند زندانی ایرانی-آمریکایی، بعضی از مشکلات و مصائب اساسی و بنیادین کشور را آسیبشناسی کرده و راهکارهایی را برای برونرفت از بحرانهای گوناگون مملکت- از بحرانهای سیاست و اقتصاد گرفته تا مسائل پیچیده جامعه و فرهنگ- بهدست میدهند. این در حالی است که پیش از ورود به این مباحث پیچیده و کلان، یکی از این دو تحلیلگر، از اهمیت «تناسب انتظارات و امکانات» در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل و لزوم تنظیم و تطبیق این دو با یکدیگر سخن میگوید. ابراهیم رحیمپور که تا همین چند سال پیش، در قامت معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه، از مردان اصلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بود، گفته است: «نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کرهجنوبی در تنظیم رابطهاش با ایران، فقط ملاحظه یک کشور را بکند و از جای دیگری خط نگیرد. پدیدههای بینالمللی، همگی بر یکدیگر اثر دارند.» او که «سیاستخارجی» را «عرصهای پیچیده و درهم تنیده» میشناسد، با تاکید بر اینکه «کرهجنوبی نمیتواند خلاف نظر آمریکا عمل کند» و «اصلا در سابقه سیاسی این کشور، قلدری و درگیری با دیگران دیده نمیشود»، معتقد است: «راه باز شدن این گره را باید در واشنگتن جست، نه در سئول!»
ابراهیم رحیمپور که سازوکار «نفت در برابر غذا» و همچنین سازوکاری را که مشخصا در بحث خاص آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی پیشبینی شده، «سازوکاری معمول و قدیمی» و البته درعینحال «ظالمانه» میداند، با اشاره به پروندهها و تجربههای مشابهی که حتی شورای امنیت و سازمان ملل متحد نیز در آنها حاضر و ناظر بودند و باز هم شاهد اعمال و اجرای این دست سازوکارها بودیم، به نکته مهمی اشاره میکند که بهتعبیری سهل ممتنع است. او که معتقد است «مثل روز روشن است که این سازوکار ظالمانه و مصداق حرف زور است»، میگوید: «مسوولان کشور برای ما توجیه میکنند که آنها زورگویی میکنند و ظالم هستند، اما این مسائل که روشن است و نیازی به روشنسازی ندارد. دولت باید با فن دیپلماسی و سیاستخارجی پویا بتواند این مسائل کشور را حل کند، وگرنه زورگویی در روابط بینالملل که نیازی به تبیین و توجیه ندارد!»
معاون پیشین وزارت امور خارجه حتی به برخی راهکارهای مقابله با ایندست سازوکارهای ظالمانه اشاره میکند، اما در ادامه میگوید: «در کل سیاست خارجی باید بتواند با بازی و به کارگیری همین ابزارها و امکانات مساله را حل کند. برخی برادران هم چند بار خواستند با به کارگیری اهرمهای فشار مثل گروگان گرفتن چند کشتی در ازای آزادسازی پولهایمان به نتیجه برسند، اما نمیشود تا ابد با بگیر و ببند مدیریت کرد!» وی طرح دعوای حقوقی و شکایت به دادگاه لاهه را نیز راهکاری بهنسبت موثر برای جلوگیری از تضییع حقوق ملت و مملکت میداند، اما صرفنظر از اینکه روشهایی همچون شکایت حقوقی، «زمانبر» است، به مشکلی مهمتر اشاره میکند و میگوید: «کشوری که افایتیاف را قبول نمیکند، چطور میتواند به باقی کشورها انتقاد کند که شما چرا اینطور با ما رفتار میکنید. همین چینیها در خیلی از مسائل به خاطر امضا نکردن افایتیاف با ما همکاری نمیکنند!»
ابراهیم رحیمپور درنهایت مشکل اساسی را حساسیت نامعقول و مخرب برخی نیروها و جریانهای سیاسی نسبت به اصل مساله «دیپلماسی» عنوان کرده و میگوید:
«بعضی کلمات، فشار خون برخی از آقایان را بالا میبرد، مثل کلمه دیپلماسی! باید با دیپلماسی اهداف کشور را پیش ببریم و منافع ملی را حفظ کنیم. خیلی وقتها یک حرکت دیپلماتیک، تاریخ کشوری را نجات میدهد.» او میگوید: «یک زمانی همین آقایانی که الان نسبت به واژه دیپلماسی سرخ و سفید میشوند، میگفتند هرکس حرف قطعنامه ۵۹۸ را بزند، خائن است، اما دیدیم که امام این قطعنامه را پذیرفت و کشور را نجات داد.» او با تاکید بر اینکه «دیپلماسی خیانت نیست»، میگوید: «خیانت این است که انسان کشور و مردم آن را به خاک سیاه بنشاند.» رحیمپور با انتقاد نسبت به اینکه «میدان و دیپلماسی به رقیب یکدیگر تبدیل شدهاند» و پیوسته در حال «رقابتی کاملا غیرموجه» با یکدیگر هستند، میگوید: «در همه دنیا سیاست و دیپلماسی، محور اصلی و میدان، مکمل است اما میخواهیم فقط بر میدان تمرکز کنیم. شوروی نمونه کشوری است که فقط بر میدان تمرکز کرد. تکیه بر اسلحه و قوای نظامی لازم است، اما نجاتبخش نیست!»
در حالی که این مقام مسوول پیشین در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در گفتوگوی خود با خبرآنلاین، برخی آفات و آسیبهای عرصه دیپلماسی را مورد تاکید قرار داده و حل برخی مشکلات در این حوزه را نیازمند تغییر نگرش به مساله دیپلماسی میداند، یک استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل در گفتوگویی با همین پایگاه خبری- تحلیلی و از زاویه دیدی گستردهتر و عمیقتر، به بررسی راههای پیشروی ایران برای خروج از وضعیت کنونی و برونرفت از بحرانهای گوناگون پرداخته و جالب آنکه او نیز معتقد است «راه برونرفت از این وضعیت، دست یافتن به شناخت دقیقتر از نظام بینالملل است».
محمود سریعالقلم که تاکید دارد «باید تا آنجا که میتوانیم شناخت بهتری از اقتصاد و سیاست بینالملل به دست بیاوریم»، میگوید: «در صورت چنین شناختی شاید مکانیسمهایی شناسایی شود تا افراد مصونیت داشته باشند و بتوانند سیاستگذاریها را تغییر بدهند.»
این استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل با تاکید بر اینکه «حکمرانی تابع زمان و واقعیت است»، میگوید: «در حکمرانی، ما اصلی ثابت نداریم تا همیشه پیرو یک روش، یک سیاست و یک اندیشه باشیم، بلکه با تغییر شرایط، اندیشهها و روشها هم میتوانند تغییر کنند.» او که با اشاره به اینکه «در ۱۳۴ کشور، انتخابات بدون اهمیت وجود دارد»، همسو با مباحث هانتینگتون در کتاب
«موج سوم دموکراسی» معتقد است «روند دموکراسی در دنیا رو به نزول گذاشته»، «تلاش برای افزایش ثروت ملی» را مهمترین کارویژه کنونی و آینده دولتها میداند. سریعالقلم که «منطق انتخابات» را این میداند که «اگر دولت مستقر نتوانست چالشهای کشور را حل کند، باید کنار برود»، در ادامه نهتنها تاکید میکند که نهاد انتخابات در ایران فاقد توانایی کافی است، بلکه فراتر از آن، اساسا قدرت دولتها را نیز زیرسوال میبرد و میگوید: «دولتها در ایران نقش کلیدی در اداره کشور ندارند. دولت در ایران حداقل در سیاست خارجی و امنیت ملی دارای نقش حداقلی است.» حال آنکه به باور او «اگر در شرایط کنونی بخواهیم بهبودی ایجاد کنیم، ثقل آن باید ایجاد بهبود در سیاست خارجی باشد.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه «اقتصاد ایران دارای یکسری مشکلات ساختاری و تاریخی است که حل آنها از طریق ارتباطات جهانی میسر خواهد بود»، بر «شفافیت» به عنوان یکی از مهمترین عوامل حل این مشکلات تاکید کرده و گفته است: «اگر ما در ارتباط با دنیا با ایجاد شفافیت در حوزههای بانکی، حسابداری، صنعتی و سرمایهگذاری کار کنیم، این موضوع بهطور خودبهخودی سیستم اقتصادی ما را شفاف و رقابتپذیر میکند. این یک پروسه است. مادامی که در حوزه اقتصادی با اقتصاد دنیا کار نکنیم، کار در یک دایره بسته داخلی نیازی به شفافیت ندارد.» سریعالقلم با اشاره به روشهای توسعه در جهان جدید میگوید: «ویتنامِ کمونیستی، اماراتِ پادشاهی، اندونزیِ نیمهدموکراتیک و سنگاپورِ اقتدارگرا، همه دارند پیشرفت میکنند. این موضوع از نظر علمی یک نکته را نشان میدهد؛ اینکه رشد و توسعه اقتصادی چندان ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد. ماهیت نظام سیاسی میتواند هرچیزی باشد، آنچه مهم است، تصمیمگیریهای نخبگان یک کشور بهویژه درون حاکمیت است. اینکه آیا در راستای ثروتیابی آن کشور حرکت میکنند یا خیر. حال اگر در یک کشور انتخابات باشد، چه بهتر و به ویژه اگر انتخابات معنادار باشد؛ دیگر خیلی بهتر است.» او که در پایان بار دیگر تاکید کرده «روش کوتاهمدت برونرفت از وضعیت موجود، بیتردید ایجاد ارتباطات جهانی و ایجاد شفافیت اقتصادی در کشور است»، میگوید: «به میزانی که یک کشور در اقتصاد شفافتر باشد، راحتتر رشد میکند و دنیا او را بیشتر میپذیرد. در این شرایط سیاست هم باید با گذشت زمان باید شفاف شود. ]چراکه[ اگر نشود، رشد و توسعه اقتصادی متوقف میشود.»
انتهای هفتهای که گذشت، بالاخره بعد از دو سال و دو ماه، توافقی میان ایران و آمریکا درگرفت و قرار شد از اینسو چند زندانی دوتابعیتی آزاد شوند و از آنسو، چند میلیارد دلار از پولهایی که باید چند سال پیش، در ازای نفتی که فروخته بودیم، به حسابمان واریز میشد. هرچند وزیر امور خارجه ایران اصرار دارد که این دو مساله، هیچ ارتباطی به هم ندارند؛ موضوعی که البته پیش از این هم از سوی برخی از دیگر مقامهای مربوط اعلام شده بود، اما تکرار آن از زبان حسین امیرعبداللهیان بهواسطه سمت و مسوولیتش در دستگاه دیپلماسی مملکت، حائز اهمیت بود. رییس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی که روز گذشته با حدود یک هفته تاخیر، در مراسمی بهمناسبت روز خبرنگار حاضر شده بود، در جمع خبرنگارانی که به این مناسبت در محل وزارت امور خارجه گرد هم آمده بودند، گفت: «ما هیچ ارتباطی بین موضوع زندانیان به عنوان یک موضوع انسانی با آزادسازی منابع خود قائل نیستیم. ما یک صورتجلسه درخصوص چگونگی تبادل زندانیان داریم و یک صورتجلسه دیگر با موضوع آزادسازی منابع مالی.»
فارغ از ارتباط این دو مساله یا به بیان دقیقتر فراتر از اینکه ارتباط این دو مساله به یکدیگر را بپذیریم یا نه، در این چند روز نه پولی به حسابهای بانکی کشور واریز شده و نه البته آن چند زندانی دوتابعیتی، از کشور خارج شدهاند، آن هم در حالی که مقامهای ارشد دولت کرهجنوبی صرفا ابراز امیدواری میکنند که مشکل پولهای بلوکهشده ایران «به آرامی» حل شود؛ پولهایی که البته بنابر آنچه کاخ سفید گفته و میگوید، حتی اگر بالاخره آزاد شوند، باز بهطور مستقیم در اختیار ایران قرار نمیگیرد؛ بلکه از بانکهای کرهجنوبی به بانکهای قطر منتقل میشوند تا صرف خرید غذا و دارو شوند. روایتی که البته تهران حاضر به پذیرش آن، بهطور تام و تمام نیست، اما حتی اگر تنها بخشی از آن نیز صحیح باشد، باز دستکم از دو جنبه کلیدی حائز اهمیت خواهد بود؛ یکی اینکه تا اطلاع ثانوی، نباید منتظر تزریق منابع مالی به اقتصاد ضعیف و بدحال مملکت باشیم و دوم اینکه اساسا چرا باید بپذیریم که درآمد حاصل از فروش نفتمان، با این همه تاخیر و در چارچوب طرحهایی همچون نفت در برابر غذا در اختیارمان قرار گیرد؟!
جالب آنکه روز گذشته هم یک دیپلمات پیشین به پرسشهایی در این رابطه پاسخ گفته و هم یک استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل؛ تحلیلهایی که البته فراتر از این بحث خاص آزادسازی پولهای بلوکهشده در کرهجنوبی یا آزادی چند زندانی ایرانی-آمریکایی، بعضی از مشکلات و مصائب اساسی و بنیادین کشور را آسیبشناسی کرده و راهکارهایی را برای برونرفت از بحرانهای گوناگون مملکت- از بحرانهای سیاست و اقتصاد گرفته تا مسائل پیچیده جامعه و فرهنگ- بهدست میدهند. این در حالی است که پیش از ورود به این مباحث پیچیده و کلان، یکی از این دو تحلیلگر، از اهمیت «تناسب انتظارات و امکانات» در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل و لزوم تنظیم و تطبیق این دو با یکدیگر سخن میگوید. ابراهیم رحیمپور که تا همین چند سال پیش، در قامت معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه، از مردان اصلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بود، گفته است: «نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کرهجنوبی در تنظیم رابطهاش با ایران، فقط ملاحظه یک کشور را بکند و از جای دیگری خط نگیرد. پدیدههای بینالمللی، همگی بر یکدیگر اثر دارند.» او که «سیاستخارجی» را «عرصهای پیچیده و درهم تنیده» میشناسد، با تاکید بر اینکه «کرهجنوبی نمیتواند خلاف نظر آمریکا عمل کند» و «اصلا در سابقه سیاسی این کشور، قلدری و درگیری با دیگران دیده نمیشود»، معتقد است: «راه باز شدن این گره را باید در واشنگتن جست، نه در سئول!»
ابراهیم رحیمپور که سازوکار «نفت در برابر غذا» و همچنین سازوکاری را که مشخصا در بحث خاص آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی پیشبینی شده، «سازوکاری معمول و قدیمی» و البته درعینحال «ظالمانه» میداند، با اشاره به پروندهها و تجربههای مشابهی که حتی شورای امنیت و سازمان ملل متحد نیز در آنها حاضر و ناظر بودند و باز هم شاهد اعمال و اجرای این دست سازوکارها بودیم، به نکته مهمی اشاره میکند که بهتعبیری سهل ممتنع است. او که معتقد است «مثل روز روشن است که این سازوکار ظالمانه و مصداق حرف زور است»، میگوید: «مسوولان کشور برای ما توجیه میکنند که آنها زورگویی میکنند و ظالم هستند، اما این مسائل که روشن است و نیازی به روشنسازی ندارد. دولت باید با فن دیپلماسی و سیاستخارجی پویا بتواند این مسائل کشور را حل کند، وگرنه زورگویی در روابط بینالملل که نیازی به تبیین و توجیه ندارد!»
معاون پیشین وزارت امور خارجه حتی به برخی راهکارهای مقابله با ایندست سازوکارهای ظالمانه اشاره میکند، اما در ادامه میگوید: «در کل سیاست خارجی باید بتواند با بازی و به کارگیری همین ابزارها و امکانات مساله را حل کند. برخی برادران هم چند بار خواستند با به کارگیری اهرمهای فشار مثل گروگان گرفتن چند کشتی در ازای آزادسازی پولهایمان به نتیجه برسند، اما نمیشود تا ابد با بگیر و ببند مدیریت کرد!» وی طرح دعوای حقوقی و شکایت به دادگاه لاهه را نیز راهکاری بهنسبت موثر برای جلوگیری از تضییع حقوق ملت و مملکت میداند، اما صرفنظر از اینکه روشهایی همچون شکایت حقوقی، «زمانبر» است، به مشکلی مهمتر اشاره میکند و میگوید: «کشوری که افایتیاف را قبول نمیکند، چطور میتواند به باقی کشورها انتقاد کند که شما چرا اینطور با ما رفتار میکنید. همین چینیها در خیلی از مسائل به خاطر امضا نکردن افایتیاف با ما همکاری نمیکنند!»
ابراهیم رحیمپور درنهایت مشکل اساسی را حساسیت نامعقول و مخرب برخی نیروها و جریانهای سیاسی نسبت به اصل مساله «دیپلماسی» عنوان کرده و میگوید:
«بعضی کلمات، فشار خون برخی از آقایان را بالا میبرد، مثل کلمه دیپلماسی! باید با دیپلماسی اهداف کشور را پیش ببریم و منافع ملی را حفظ کنیم. خیلی وقتها یک حرکت دیپلماتیک، تاریخ کشوری را نجات میدهد.» او میگوید: «یک زمانی همین آقایانی که الان نسبت به واژه دیپلماسی سرخ و سفید میشوند، میگفتند هرکس حرف قطعنامه ۵۹۸ را بزند، خائن است، اما دیدیم که امام این قطعنامه را پذیرفت و کشور را نجات داد.» او با تاکید بر اینکه «دیپلماسی خیانت نیست»، میگوید: «خیانت این است که انسان کشور و مردم آن را به خاک سیاه بنشاند.» رحیمپور با انتقاد نسبت به اینکه «میدان و دیپلماسی به رقیب یکدیگر تبدیل شدهاند» و پیوسته در حال «رقابتی کاملا غیرموجه» با یکدیگر هستند، میگوید: «در همه دنیا سیاست و دیپلماسی، محور اصلی و میدان، مکمل است اما میخواهیم فقط بر میدان تمرکز کنیم. شوروی نمونه کشوری است که فقط بر میدان تمرکز کرد. تکیه بر اسلحه و قوای نظامی لازم است، اما نجاتبخش نیست!»
در حالی که این مقام مسوول پیشین در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در گفتوگوی خود با خبرآنلاین، برخی آفات و آسیبهای عرصه دیپلماسی را مورد تاکید قرار داده و حل برخی مشکلات در این حوزه را نیازمند تغییر نگرش به مساله دیپلماسی میداند، یک استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل در گفتوگویی با همین پایگاه خبری- تحلیلی و از زاویه دیدی گستردهتر و عمیقتر، به بررسی راههای پیشروی ایران برای خروج از وضعیت کنونی و برونرفت از بحرانهای گوناگون پرداخته و جالب آنکه او نیز معتقد است «راه برونرفت از این وضعیت، دست یافتن به شناخت دقیقتر از نظام بینالملل است».
محمود سریعالقلم که تاکید دارد «باید تا آنجا که میتوانیم شناخت بهتری از اقتصاد و سیاست بینالملل به دست بیاوریم»، میگوید: «در صورت چنین شناختی شاید مکانیسمهایی شناسایی شود تا افراد مصونیت داشته باشند و بتوانند سیاستگذاریها را تغییر بدهند.»
این استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل با تاکید بر اینکه «حکمرانی تابع زمان و واقعیت است»، میگوید: «در حکمرانی، ما اصلی ثابت نداریم تا همیشه پیرو یک روش، یک سیاست و یک اندیشه باشیم، بلکه با تغییر شرایط، اندیشهها و روشها هم میتوانند تغییر کنند.» او که با اشاره به اینکه «در ۱۳۴ کشور، انتخابات بدون اهمیت وجود دارد»، همسو با مباحث هانتینگتون در کتاب
«موج سوم دموکراسی» معتقد است «روند دموکراسی در دنیا رو به نزول گذاشته»، «تلاش برای افزایش ثروت ملی» را مهمترین کارویژه کنونی و آینده دولتها میداند. سریعالقلم که «منطق انتخابات» را این میداند که «اگر دولت مستقر نتوانست چالشهای کشور را حل کند، باید کنار برود»، در ادامه نهتنها تاکید میکند که نهاد انتخابات در ایران فاقد توانایی کافی است، بلکه فراتر از آن، اساسا قدرت دولتها را نیز زیرسوال میبرد و میگوید: «دولتها در ایران نقش کلیدی در اداره کشور ندارند. دولت در ایران حداقل در سیاست خارجی و امنیت ملی دارای نقش حداقلی است.» حال آنکه به باور او «اگر در شرایط کنونی بخواهیم بهبودی ایجاد کنیم، ثقل آن باید ایجاد بهبود در سیاست خارجی باشد.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه «اقتصاد ایران دارای یکسری مشکلات ساختاری و تاریخی است که حل آنها از طریق ارتباطات جهانی میسر خواهد بود»، بر «شفافیت» به عنوان یکی از مهمترین عوامل حل این مشکلات تاکید کرده و گفته است: «اگر ما در ارتباط با دنیا با ایجاد شفافیت در حوزههای بانکی، حسابداری، صنعتی و سرمایهگذاری کار کنیم، این موضوع بهطور خودبهخودی سیستم اقتصادی ما را شفاف و رقابتپذیر میکند. این یک پروسه است. مادامی که در حوزه اقتصادی با اقتصاد دنیا کار نکنیم، کار در یک دایره بسته داخلی نیازی به شفافیت ندارد.» سریعالقلم با اشاره به روشهای توسعه در جهان جدید میگوید: «ویتنامِ کمونیستی، اماراتِ پادشاهی، اندونزیِ نیمهدموکراتیک و سنگاپورِ اقتدارگرا، همه دارند پیشرفت میکنند. این موضوع از نظر علمی یک نکته را نشان میدهد؛ اینکه رشد و توسعه اقتصادی چندان ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد. ماهیت نظام سیاسی میتواند هرچیزی باشد، آنچه مهم است، تصمیمگیریهای نخبگان یک کشور بهویژه درون حاکمیت است. اینکه آیا در راستای ثروتیابی آن کشور حرکت میکنند یا خیر. حال اگر در یک کشور انتخابات باشد، چه بهتر و به ویژه اگر انتخابات معنادار باشد؛ دیگر خیلی بهتر است.» او که در پایان بار دیگر تاکید کرده «روش کوتاهمدت برونرفت از وضعیت موجود، بیتردید ایجاد ارتباطات جهانی و ایجاد شفافیت اقتصادی در کشور است»، میگوید: «به میزانی که یک کشور در اقتصاد شفافتر باشد، راحتتر رشد میکند و دنیا او را بیشتر میپذیرد. در این شرایط سیاست هم باید با گذشت زمان باید شفاف شود. ]چراکه[ اگر نشود، رشد و توسعه اقتصادی متوقف میشود.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد