28 - 10 - 2019
آسیبهای یک انحصار ۱۰ ساله
جامجهانی والیبال تمام شد و حاصل کار هفت باخت و تنها چهار پیروزی برای ایران بود و جایگاه هشتمی میان دوازده تیم. آیا نتایج تیم ملی به ویژه باخت تحقیرآمیز مقابل ژاپن ـ ست سوم ۲۵ بر ۱۳ به سود ژاپن ـ کارشناسان را متحیر یا شگفتزده کرد؟ خیر. پیش از جامجهانی تقریبا تمام رسانهها از شرایط ناگوار مدیریتی، خستگی بازیکنان و بیبرنامگی حاکم بر والیبال نوشته بودند.
ایران جامجهانی را با دو باخت به روسیه و مصر شروع کرد. شرایط بدتر از چیزی بود که کادرفنی فکرش را میکرد؛ به یکباره جواد کریمی، اسفندیار و جوانان دیگر را به میدان فرستادند و گفتند آمدهایم به جوانها میدان بدهیم. وقتی فرهاد قائمی در میانه مسابقات مصدوم شد، خرابکاری سرپرست و کادرفنی نمایانتر شد.
تیم با ۱۳ بازیکن به جای ۱۴نفر یا بیشتر، به ژاپن رفته بود به این دلیل که سرپرست تیم نمیدانست دو بازیکن جوان یعنی توخته و فیض به دلیل حضور در مسابقات ردههای سنی دیگر نمیتوانند به جامجهانی بروند، اما قبل از اعزام دعوت شده بودند. اما آیا از فدراسیونی که رییس ندارد، لیگ ندارد، کمیته مربیان ندارد، کمیته داوران و آموزش هم ندارد میتوان انتظار داشت سرپرستی که به طور انحصاری بیش از ۱۰ سال است تیم را در اختیار دارد به خاطر خطایی تا این اندازه بزرگ و در مقابل تمام سکهها و پاداشهای قبلی مواخذه کند؟ پاسخ این سوال هم «نه.»
تیمی خسته و کمانگیز و مهتر بیبرنامه به ژاپن و نتیجهای بیش از این انتظار نبود؛ سرمربی مونتهنگرویی تیم را با اصطلاحی انگلیسی میتوان چنین صدا «اوت هم لیگ» و به فارسی چیزی شبیه «در باغ نیست». چون برنامهای برای استفاده از ظرفیتهای والیبال ندارد که اگر جز این بود در سالی چنین پر ترافیک و شلوغ تیم ب را تشکیل میداد و بازیکنان بیشتری را برای مسابقات آماده نگه میداشت.
شرایط کنونی والیبال به نفع بازگشت محمدرضا داورزنی رییس اسبق فدراسیون جلو میرود. عدم نتیجهگیری تیمهای زنان و مردان ایران و بیبرنامگی بیسابقه موجود، راه را برای بازگشت رییسی باز میکند که هنوز صلاحیتش برای حضور در انتخابات فدراسیون والیبال تایید نشده است.
داورزنی درگیر پروندههایی است که انحصارگران معتمد او برایش ساختند. انحصارگرایانی که برخی از آنها همین چند روز پیش از سوی سرپرست فدراسیون کنار گذاشته شدند و برخی هم همچنان کارشان را ادامه میدهند.
امروز تصمیمگیریها براساس منافع والیبال پیش نمیرود. شاید برخی به محمد موسوی حق بدهند که تیم ملی را رها کند و برای ثبت قرارداد به لهستان برود یا کسی پیدا نشود خطای سرپرست تیم ملی در اعزام تیم را بررسی و نتیجه را به مردم اعلام کند، اما واضح و مبرهن است که قلب آنها که گوشهای از کار را گرفتهاند برای والیبال نمیزند بلکه برای جیبشان میتپد، چون بسیاری از بخشهای دیگر ورزش.
تافته جدا بافته
در شرایطی که همه در انتظار برقراری شرایطی یکسان برای برگزاری انتخابات فدراسیون والیبال هستند، نوع برخورد وزیر ورزش نشاندهنده این است که برخی افراد از جایگاه ویژهتری نزد سلطانیفر برخوردارند.
برخی از فدراسیونهای ورزشی اوضاع نابسامانی به لحاظ مدیریتی دارند. دوومیدانی، ورزشهای همگانی و تنیس در زمره این فدراسیونها هستند، اما قطعا هیچکدام از آنها به گرد پای والیبال نمیرسند، فدراسیونی که ماههاست با سرپرست اداره میشود و شرایط خوبی هم ندارد.
زمان ثبتنام از نامزدهای ریاست این فدراسیون در شهریور ماه و همزمان با مسابقات قهرمانی آسیا در تهران آغاز شد. در حالی که تیم ملی ایران به دنبال کسب مقام نخست بود، به یکباره خبر ثبتنام افشین داوری سرپرست فدراسیون و استعفای او منتشر شد، هر چند وزارت ورزش و جوانان با این اقدام مخالفت کرد تا داوری عطای ریاست را به لقایش ببخشد.
خبر مهمتر اما مربوط به ۲۴ شهریور بود، روزی که محمدرضا داورزنی معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش وارد عرصه انتخاباتی این فدراسیون شد تا گمانهزنیها درباره تمایل او برای ریاست فدراسیون والیبال محقق شود.
داورزنی ثبتنام کرد، اما همچنان به عنوان معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش مشغول فعالیت است. این در حالی است که او چند هفته قبل از ثبتنامش از استعفا در زمان ثبتنام صحبت کرده بود، اما این کار را نکرد و البته بعدا موضعش را هم تغییر داد.
همین موضوع شائبههای بسیاری به وجود آورد، شائبههایی که وزارت ورزش را مجبور به ارائه توضیحاتی کرد. سخنگوی وزارت ورزش و جوانان در این باره گفت: ثبتنام داورزنی در انتخابات خللی در ادامه مسوولیت داورزنی بهعنوان معاون قهرمانی ایجاد نمیکند. او میتواند بهعنوان نامزد در انتخابات ریاست والیبال حضور یابد و در صورتی که رای بیاورد، با توجه به اینکه نمیتواند همزمان دو شغل را داشته باشد یا بهعنوان سرپرست معاونت قهرمانی ادامه فعالیت میدهد یا وزیر ورزش فرد دیگری را بهعنوان معاون قهرمانی وزارت ورزش و جوانان تعیین خواهد کرد.
این اتفاق در حالی رخ داد که امیررضا خادم برای ورود به انتخابات کشتی از مسوولیتش در وزارت ورزش کنارهگیری کرد اما مشخص نیست چرا چنین شرایطی برای داورزنی صدق نمیکند و چرا با وجودی که وی ابتدا حرف دیگری زده بود در ادامه ۱۸۰ درجه تغییر موضع داد و این موضوع با سکوت و البته همراهی وزیر ورزش مواجه شد.
شاید همه نزد سلطانیفر برابرند اما داورزنی برابرتر است!
هر چه هست اینکه امروز وزارت ورزش و شخص سلطانیفر در آزمون دشوار برقراری عدالت و برگزاری مجمع فدراسیون والیبال بدون دخالت و مهندسی قرار گرفتهاند؛ آزمونی که تاکنون در آن نمره قبولی کسب نکردهاند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد