16 - 09 - 2021
پیام انتصاب معاون سیاسی وزارت خارجه
آرزو فرشید – برخی تحلیلگران معتقدند که مهم نیست چه کسی مذاکره میکند چون او تصمیمگیرنده نیست و تنها مجری سیاستهای کلانی است که در جایی دیگر و در سطح عالی مشخص میشود. تفاوت مذاکرات و مسیر و نتیجه آن در دورانی که ظریف و همکارانش در وزارت خارجه دولت روحانی عدهدار مسوولیت بودند با مذاکرات در دورانی که سعید جلیلی و اطرافیانش ایران را نمایندگی میکردند؛ مثال نقضی است که جای حرف باقی نمیگذارد.
تیم مذاکرهکننده طرف ایرانی تصمیم نهایی را نمیگیرد، چنانچه مذاکرهکنندگان سایر طرفها نیز بدون هماهنگی با دولتهایشان تصمیم نمیگیرند. تیم ایرانی اما به اندازه همتایان غربی، روسی و چینی خود در نشستهای برجامی اثرگذار است. تجربه، نگاه و تفکر سیاسی، شناختی که از طرفهای مقابل دارد و شناختی که طرفهای مقابل از نمایندگان ایران دارند؛ همه به نوبه خود در پیشرفت امر مذاکرات اثرگذار است.علی باقریکنی که دست راست سعید جلیلی است، حالا دیگر با حکم وزیر خارجه، معاون سیاسی و مذاکرهکننده ارشد ایران شده است.
انتخاب او برای آن جایگاه البته کاملا قابلپیشبینی بود زیرا نامش را بلافاصله بعد از انتخابات و حتی قبل از آن در گمانهزنیها میدیدیم.
یک روز حرف از وزیر شدن او بود و روز دیگر حرف دستیاری وی. یک روز مامور تحویل گرفتن زیر و بم مذاکرات از تیم مذاکرهکننده پیشین بود و روز دیگر گفته میشد که زور طیف حامی او به گروهی که خواستار ادامه کار تحت مدیریت عراقچی هستند، نچربیده است.
خلاصه بعد از کلی اما و اگر به این جایگاه رسیده و حضورش نیز در روند مذاکرات نقش ویژهای خواهد داشت.
علی باقریکنی متولد سال ۴۶ است و در دانشگاه امام صادق اقتصاد و معارف اسلامی خوانده است. همان دانشگاهی که مدیریت آن را عمویش به عهده داشت. او از سال ۷۳ در وزارت خارجه و کنار جلیلی کار کرده و در فاصله سالهایی ۷۸ تا ۹۲ که جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران بود، به عنوان معاون وی در مذاکرات شرکت داشت. ضمن اینکه در انتخابات سال ۹۲ رییس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی بوده است.
در چنین شرایطی برخی کارشناسها معتقدند سپردن فرمان مذاکرات برجامی به دست او نتیجه چندان مطلوبی ندارد. رییسی تاکنون سعی کرده از خود چهرهای ضدمذاکره و ضدتعامل با دنیا ارائه ندهد. سخنان او در روز تحلیف و بعد از آن این امید را ایجاد کرده که بنا دارد در همان ریلی حرکت کند که دولت قبل میرفت. حتی پذیرش حضور گروسی در تهران و توافق با آژانس نیز این امیدها را بیشتر کرد. حالا اما تردیدهایی ایجاد شده است. سوال اینجاست که رییسی حتی اگر بخواهد، با نیروهایی مثل امیرعبداللهیان و باقریکنی میتواند چه قدر به توافق و احیای برجام نزدیک شود؟
کار دشوار رییسی
علی مطهرنیا*-پرونده هستهای ایران در یک موقعیت بسیار خطرناک قرار دارد و دولت انقلابی رییسی نیز دارای سابقه معناداری است. رییسی از یک سو نزدیکترین رییسجمهوری به شخص رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر فکری و تبعیت ایشان در ساختار قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. چراکه او از قوهقضاییه به قوهمجریه آمده و منصوب رهبری در قوهقضاییه بوده است. از طرفی قبل از آن در یکی از مهمترین پستهای منصبی یعنی تولیت آستان قدس رضوی بوده، یعنی از سوی ایشان جایگاه تعریف شدهای را به خود اختصاص میدهد.تفکر انقلابی رییسجمهور رییسی نیز متوجه تقابل تمام قد در برابر ایالاتمتحده آمریکا است و پاسخ «خیر» او به سوالی در اولین مصاحبه خبری مبنی بر اینکه اگر آمریکا همه شروط ایران را بپذیرد حاضر به ملاقات با رییسجمهوری آمریکا هستید یا خیر؛ نشاندهنده موضع وی در برابر آمریکاست.از طرف دیگر طرفداران نئوانقلابی رییسجمهوری رییسی از مخالفان موسوم به دلواپسان در برابر برجام بودهاند و مجلس نئوانقلابی ۱۳۹۸ که از وی برای کاندیداتوری ریاستجمهوری به صورت تمامقد حمایت کرد نیز همان مجلسی است که قانون خروج ایران از پروتکل الحاقی را به تصویب رساند. فلذا اکنون دولت روحانی نه بلکه دولت رییسی بر سر کار است. عاملیتهایی که انتخاب میشوند، از جمله وزیرخارجه، مذاکرهکننده ارشد وزارت خارجی و همه اینها طیف فکری خاصی را نمایندگی میکنند که رویکردهای انقلابی رادیکالی را در ارتباط با سیاست خارجی دنبال میکردند و اکنون یک دو راهی را در برابر رییسجمهور رییسی قرار میدهند.او میتواند پذیرای مذاکره با آمریکا و بازگشت به برجامی شود که در دوره اول ریاست جمهوری روحانی پذیرفته شده است، این اما همان برجامی است که بسیاری از طرفداران دولت ایشان آن را ترکمانچای خواندهاند. آنها هم اکنون در پی محاکمه حسن روحانی و همکاران او در ارتباط با برجام و پیامدهای ناشی از آن در حوزه اقتصاد، مسائل سیاسی و امنیتی نیز هستند.دولت رییسی اگر هم برجام را نپذیرد، باید رودروییهای بیشتری با ایالاتمتحده آمریکا، اروپای متحد و حتی پکن و مسکو را پذیرا باشد. به این خاطر که عدم همراهی ایران در جهت حل و فصل پرونده هستهای در مذاکرات ۱+۵ لبههای تیغ حرکت در ارتباط با ایران را تند خواهند کرد.اکنون ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی مذاکراتی را به انجام رساندهاند که به نوعی بالاتر و گستردهتر و بالاتر از تفاهمی است که با دولت روحانی پس از مصوبه مجلس صورت گرفته بود. اما شاهدیم که اکنون هیچکسی دولت رییسی را دولت سازشکار و تحت تاثیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای آمریکازده نمیداند.به هر ترتیب این پرسش از سوی مردم مطرح میشود که آیا جنگهای سیاسی زمینه مخالفت با پروندههای ملی و انتقال هزینههای ناشی از این کشاکشهای سیاسی بر سر قدرت به جامعه و مردمی که در یک وضعیت بد زندگی به سر میبردند، بوده است؟ همانگونه که در ماجرای واکسنها خود را به نمایش گذاشته است. به گونهای که خبرگزاری فارس مخابره میکند واکسنها در زمان حسن روحانی خریداری شده و اکنون وارد ایران میشود چراکه مردم این فشار را میآوردند که اگر قرار بود واکسن از خارج وارد شود چرا در زمان دولت حسن روحانی ورود واکسن به ایران ممنوع شد یا خرید واکسنهای مشخصی جزو خطوط قرمز قرار گرفت. اکنون نیز مردم به قدرت تحلیل بالا دست یافتهاند.در این راستا باید گفت که در وضعیت کنونی انتخاب نیروها میتوانست تا حدودی مساله میان ایران و نظام بینالملل با مرکزیت آمریکا را تنشزدایی کند. آنها اکنون میخواهند با آمریکایی مذاکره کنند که تنها به برجام بسنده نکرده، بلکه خواهان برجام پلاس است. اگر آنها بپذیرند، سابقه انقلابی خود را به تاراج خواهند گذاشت و اگر نپذیرند، با فشارهای بسیار بالای ایالاتمتحده آمریکا و کشورهای همسو با آن مواجه خواهند شد. لذا باید گفت که کار، کار مشکلی است و انتخاب چنین افرادی میتواند این وضعیت را تشدید کند.
به تبع باید منتظر بود تا ببینیم که آیا ایران میتواند با حلوفصل مسائل منطقهای و سیاست نزدیکی به کشورهای منطقه، تحریمها را بلااثر کند و با مکانیسمهایی مثل دورزدن تحریم زمینه کاهش فشار تحریم را فراهم آورد و تنفسی برای خود حاصل کند.
در منطقه نیز فعلوانفعالات موجود نشان دهنده آن است که هماکنون اندیشهای در ارتباط با تقابل با این حرکت ایران در حال شکل گرفتن است. ماجرای افغانستان و خروج نیروهای ایالاتمتحده آمریکا از این کشور، خروج آمریکا از عربستان و احتمالا کاهش نیروهای آمریکا در عراق بهرغم پیام ظاهری آن که همواره به شکست آمریکا و میل به ترک منطقه تعبیر میشود، میتواند در پی آن باشد که آمریکا میخواهد حضور خود را در منطقه چابکسازی کند و شاید اتفاقات دیگری هم در راه است که میتواند در زمینههای بالا بردن سطح اصطحکاک با ایران، افزایش نیروهای آمریکایی و چابکسازی آنان در همکاری با کشورهای منطقهای و رژیم حاکم بر تلآویو، زمینه رویکردهای دیگری را برای فشار بر ایران در دولت ابراهیم رییسی فراهم کند.
*تحلیلگر مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد