17 - 03 - 2020
منابع پیشبینیشده بلندپروازانه و غیرمنطقی است
نسیم سوران- لایحه بودجه ۹۹ را لایحهای خالی از واقعگرایی میدانند. به اعتقاد بسیاری دولت در تدوین اهداف بودجهای خود بلندپروازی کرده و غیرممکن است بتواند درآمدهایی را که پیشبینی کرده به طور کامل محقق سازد. خیالپردازی در ردیفهای مختلف بودجه، از فروش یک میلیون بشکه نفت در روز گرفته تا ۱۰برابر شدن فروش اموال دولتی قابل رویت است. به گفته محمود جامساز، خانواده بزرگ دولت آنقدر هزینهبر است که حتی در پرداخت دستمزد کارمندان و پرسنل خودش نیز با مشکل مواجه میشود، از این رو دولت مجبور است اقداماتی برای کسری بودجه حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومانیاش انجام دهد. این اقتصاددان میگوید عدمتحقق درآمدهای بودجهای، یقینا دولت را به استقراض از بانک مرکزی میکشاند که نتیجهای جز افزایش پایه پولی، نقدینگی و تورم نخواهد داشت.
یکی از مهمترین بندهای بودجه در تمام دولتها مربوط به درآمدهای نفتی بوده که اعمال تحریمها از اهمیت آن در این سالها کاسته است. شدت اثر تحریمهایی که از سال ۹۷ اعمال شد دولت را ناچار کرد سهم درآمدهای نفتی در لایحه بودجه ۹۹ را تا ۶۸ درصد نسبت به لایحه بودجه ۹۸ کاهش دهد. با این حال دولت پیشبینی کرده که در سال آینده روزانه یک میلیون بشکه نفت با قیمت ۵۰ دلار به فروش برساند. فکر میکنید پیشبینی دولت از میزان فروش نفت تا چه اندازه قابل تحقق باشد؟
عموم دولتها براساس سیاستهای کلی نظام و در قالب برنامههای پنجساله توسعه اقتصادی هدف کلی کاهش وابستگی بودجه به نفت را دنبال کردهاند. این فرآیند اما هیچگاه اجرایی نشده و دولتها در جهت عکس این هدف حرکت کردهاند، به طوری که وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی در طول زمان بیشتر شده است. روشن است وابستگی یک کشور به یک محصول صادراتی آسیبپذیری کشور را در برابر شوکها و ناملایمات بینالمللی بیشتر میکند. با وجودی که ایران همواره صادرکننده نفت بوده، اما هیچگاه نتوانسته قیمت جهانی نفت را به طور منطقی پیشبینی کند و دولتها همواره قیمت نفت را با دید خوشبینی تخمین زده و در این خصوص خیالپردازی کردهاند. در عین حال دولتها همواره تولید و صادرات نفت را نیز بیش از آنچه که در توان و ظرفیت کشور بوده پیشبینی کردهاند به ویژه آنکه در زمان دولت آقای محمود احمدینژاد که درآمدهای سرشار نفتی که مورد اتلاف قرار گرفت، اعمال شش تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل موجب شد در اواخر دوران ریاستجمهوری ایشان درآمدهای نفتی و تولید نفت به میزان زیادی کاهش یابد.
زمانی که براساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل توافقنامه برجام امضا شد، میزان تولید نفت ایران در مدت زمان کوتاهی به دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید که از این میزان، یک میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه خوراک داخلی بود و بقیه آن به خارج از کشور صادر میشد. اما بعد از خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای شدید نفتی در دو مرحله، دچار افت شدید صادرات نفت شدیم. با وجود اینکه مقامات رسمی دولت از فروش حدود نیممیلیون بشکه نفت در روز خبر میدهند، اما گزارشهای مختلف بینالمللی حداکثر میزان فروش نفت ایران را ۲۰۰ هزار بشکه در روز پیشبینی کردهاند.
ما علاوه بر تحریمها، در لیست سیاه FATF نیز قرار گرفتهایم. لیست سیاه FATF پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل میبرد. در آنجا هیچیک از شرکتهایی که برجام را امضا کرده بودند حق مخالفت ندارند و هر کشوری میتواند به تنهایی شکایت کند و پرونده ایران را به جریان بیندازد تا علیه کشورمان قطعنامه صادر شود. از سوی دیگر بر شدت تحریمهای آمریکا افزوده شده و باید منتظر بازگشت تحریمهای اتحادیه اروپا نیز باشیم که این مسائل ایران را در تنگنای اقتصادی و انزوای سیاسی قرار میدهد.
ایران دو مدل صادرات نفت دارد؛ اول اینکه نفتخام را از طریق راههای غیرقانونی یعنی از طریق دور زدن تحریمها صادر میکند که مقدار آن بسیار ناچیز است. دوم اینکه نفتخام را در مقابل دریافت کالا از کشورهایی چون روسیه و چین تهاتر میکند. در وضعیت فعلی و با توجه به اقتصاد شکنندهای که داریم و با وجود کاهش شدید صادرات نفت، باید پرسید سیاستمداران و بودجهنویسان براساس چه منطق عقلایی میزان فروش نفت در سال آینده را یک میلیون بشکه در روز با قیمت ۵۰ دلار تعیین کردهاند. این موضوع به معنای خوشخیالی، بلندپروازی و ناآگاهی نسبت به سیاستهای جهانی و دیپلماسی بسیار ضعیف سیاستمداران ایران است. یکی از اهداف اصلی دیپلماسی خارجی بهبود و تعالی تجارت خارجی یک کشور است. به هر میزان که تجارت خارجی بیشتر شود، به نفع تولیدات داخلی یک کشور خواهد بود، به طوری که ارتباط با دیگر کشورها بیشتر میشود، کالاهای با کیفیت بالا، با هزینه کمتر و رقابتیتر تولید میشود و میزان صادرات کشور افزایش مییابد.
براساس آمارهای رسمی که چندان قابل اتکا نیست، در ده ماهه سال ۹۸، حجم تجارت خارجی ایران نزدیک به ۷۲ میلیارد دلار بوده که از این مقدار ۵/۳۵ میلیارد دلار سهم صادرات و ۳۶ میلیارد دلار سهم واردات کشور است. از کل صادرات ایران، حدود ۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار آن به کشور چین انجام شده است. بنابراین میتوان گفت که یکچهارم حجم تجارت ایران با جهان متعلق به چین است. اما این مقدار حجم مبادلات برای ایران با سطح نیازها و وسعتی که دارد کافی نیست. با توجه به شیوع ویروس کرونا، بازرگانان چینی و همسایگان ما که با ایران معاملات تهاتری داشتند، خریدهای خود از ایران را کم کردند و مرزهای هوایی و زمینی خود را به روی ایران بستند تا از ورود این ویروس به کشورشان جلوگیری کنند.
بنابراین فروش یک میلیون بشکه نفت قطعا امکانپذیر نیست؟
بله. اینکه ایران در این شرایط خطیر که کرونا آن را وخیمتر کرده بتواند یک میلیون بشکه نفت در روز صادر کند جزو محالات است، چون ایران پیشرفتی در دیپلماسیاش با اروپا نداشته، گام پنجم خود را در برجام برداشته، سانتریفیوژهایش را افزایش داده و تولید هستهایاش را بالا برده است. چنین مسائلی برجام را از ذهنیت جهان خارج کرده و کشورها بدون صلاحدید و مشورت آمریکا کاری از پیش نخواهند برد. چه آنکه همه این کشورها وابستگیهای زیادی به لحاظ اقتصادی و سیاسی با آمریکا دارند و میلیاردها دلار حجم تجارت خارجیشان را فدای تبادلات اندک خود با ایران نخواهند کرد.
تبادلات بانکی ایران نیز تقریبا به صفر رسیده و تمام بانکهای جهان با ایران قطع رابطه کردهاند. قبل از برجام بانکهای معروفی چون HSBC و STANDARD CHARTERED که از طریق دلالها با ایران مراوده داشتند حدود ۱۸ میلیارد دلار جریمه شدند و در وضعیت فعلی هیچ بانکی حاضر نیست خود را با این ریسک مواجه کند. بنابراین ایران از نظر تبادلات مالی با دنیا نیز در انزوای کامل قرار گرفته است.
علاوه بر پیشبینی دولت از فروش یک میلیون بشکه نفت در روز، قیمت ۵۰ دلار تعیین شده برای فروش نفت نیز با اما و اگر همراه است. شیوع ویروس کرونا تاثیر عظیمی بر بازارهای جهانی گذاشته، به طوری که برخی از شرکتها همچون جنرالموتورز که در شهر ووهان چین قرار دارد تعطیل شده و حدود ۷۵۰ میلیون دلار از ارزش این شرکت کاسته شده است. شرکت بزرگ والتدیزنی در چین نیز حدود سه میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار در بازار سرمایه دچار زیان شده است. همچنین گفته میشود بورسهای جهانی ریزش حدود سه تریلیون دلاری را تجربه کردهاند. به همین دلیل قیمت جهانی نفت نیز به دلیل کاهش پیشبینیها از رشد اقتصادی جهان سقوط کرده چه آنکه با کاهش رشد اقتصادی تقاضا برای انرژی نیز کاهش پیدا کرده و تنزل تقاضا باعث شده قیمت نفت ریزش داشته باشد.
اگرچه صادرات نفت ایران به سایر کشورها چندان زیاد نیست و شاید کاهش قیمت نفت تاثیر چندانی روی درآمدهای نفتی کشورمان نداشته باشد، با این حال همان مقدار ارزی که از بابت صادرات نفت به دست میآوردیم در این شرایط رو به کاهش میگذارد و از آنجا که فروش نفت ایران در شرایط تحریمی با اعمال تخفیفهای ۲۰ تا ۳۰ درصدی انجام میشود، دولت از محل فروش نفت دچار زیان بسیاری نیز خواهد شد.
راهکار کوتاهمدتی برای جایگزینی درآمدهای نفتی وجود دارد؟
از آنجا که کاهش توان کشور در صادرات نفتی و غیرنفتی دولت را در تنگنای شدید ارزی قرار داده، کاهش قیمت نفت بر درآمدهای ارزی دولت تاثیرگذار خواهد بود، اما در کل نمیتواند بر اقتصاد ایران تاثیرگذار باشد چون اقتصاد ایران آنقدر شکننده و ضعیف شده که هیچ چیزی جز تحرک و پویایی در داخل کشور به لحاظ تحریک بخش خصوصی مولد و کمکهای دولت و حاکمیت به افزایش رشد اقتصادی، کشور را نجات نمیدهد. در موقعیت خطیر کنونی هم دولت امکانات لازم برای حمایت از اقتصاد را ندارد، به دلیل اینکه دولت خود بدهکار بزرگ سیستم بانکی، بانک مرکزی، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای تامین اجتماعی و پیمانکاران و طلبکاران بخش خصوصی است ضمن آنکه به گفته مسوولین، ۵۲ درصد شرکتهای دولتی نیز زیانده هستند. بنابراین بزرگترین منبع درآمدی دولت در وضعیت کنونی مالیاتهاست که حدود ۱۹۵ هزار میلیارد تومان درآمد از این محل برای سال آینده پیشبینی شده است. درآمدهای دیگری چون فروش خدمات دولتی، افزایش عوارض، افزایش مالیاتها در حوزههای جدید چون مالیات بر ثروت و مالیات بر خانههای خالی و یا سایر درآمدها از جمله درآمد گردشگری (که در سال آینده منفی خواهد شد) نیز میتوانند منابع درآمدی دیگری برای دولت باشند.
اما حتی اگر دولت همه این درآمدها را جمع کند تنها به رقمی در حدود ۳۳۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید که کفاف هزینههایش را نمیدهد. دیوانسالاری دولت آنقدر هزینهبر است که حتی در پرداخت دستمزد کارمندان و پرسنل خودش نیز با مشکل مواجه میشود. دولت هم باید حقوق پرسنل را پرداخت کند و هم حقوق بازنشستگان کشوری را تامین کند که رقم بزرگی است. هزینههای جاری دولت آنقدر زیاد است که درآمدهای واقعی و قابل تحقق دولت نمیتواند پاسخ این هزینهها را بدهد. دولت مجبور است اقداماتی برای کسری بودجه که حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده انجام دهد که به نظر میرسد چارهای جز استقراض از بانک مرکزی که با افزایش پایه پولی، افزایش نقدینگی و تحریک تورم همراه است، ندارد. راه برای استقراض خارجی نیز به دلیل کاهش اعتبار اقتصاد ایران در جهان بسته شده است.
از آنجا که فاصله دولت و مردم بیشتر شده، شدت فقر در حال گسترش است، فاصله طبقاتی بیشتر شده و رفاه اجتماعی نیز کاهش یافته، معلوم نیست دولت تا چه اندازه بتواند از محل فروش اوراق مشارکت و اوراق مالی اسلامی درآمد به دست آورد.
ما در زمینههای درمان و بیمه نیز مشکلات زیادی داریم. اغلب داروها مشمول بیمه خدمات اجتماعی نیستند و ۷۰ درصد هزینههای تامین دارو باید توسط بیمار پرداخت شود. بیمههای تکمیلی نیز که ماهها زمان میبرد تا هزینههای بیمار را به آنها برگرداند. ما از نظر نظام مالیاتی نیز بسیار عقبافتاده هستیم و مالیاتدهندگان ما طیفهای ضعیفی هستند. شاید بهتر باشد طیف مودیان مالیاتی تا شرکتهای بزرگ فرادولتی و بنیادها و نهادهای دولتی و حاکمیتی نیز گسترش یابد تا دولت بتواند حداقل ۸۰ درصد از فرار مالیاتی ۷۵ هزار میلیارد تومانی را وصول کند و مقداری از بار هزینههایش را کم کند. اما نه تنها کسی پاسخگو نیست، بلکه مسوولان همواره آمارهای متناقضی ارائه میدهند که بسیاری از کارشناسان نسبت به این آمارهای رسمی شک و تردید دارند.
به درآمدهای مالیاتی اشاره کردید و اینکه دولت بخشی از کاهش درآمدهای نفتیاش را از این محل جبران کند. به اعتقاد برخی پیشبینی درآمد ۱۹۵ هزار میلیارد تومانی از محل مالیاتها منطقی نیست. فکر میکنید دولت میتواند به این حجم از درآمدهای مالیاتی دست پیدا کند؟
منابع پیشبینی شده در بودجه ۹۹ بسیار بلندپروازانه، خوشخیالانه، غیرمنطقی و غیرعقلایی است. از آنجایی که پیشبینی شده رشد اقتصادی ایران در سال آینده منفی باشد که به معنای کوچکتر شدن اقتصاد و کاهش درآمد ملی است، چگونه میتوان انتظار داشت درآمدهای مالیاتی تا این میزان افزایش یابد. این موضوع غیرممکن به نظر میرسد. دولت زمانی میتواند مالیات اضافه بگیرد که درآمد ملی افزایش یابد و درآمد بخش خصوصی واقعی اقتصاد بالا رفته باشد. در شرایطی که درآمد ملی کاهش یافته دریافت مالیات بیشتر تنها با اجبار و سرکوب امکانپذیر خواهد بود. مغازههایی در خیابان ۱۵ خرداد قرار دارند که سالهاست درهای آنها بسته شده اما کماکان ملزم به پرداخت مالیات هستند. باید پرسید چرا دولت از بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، بنیاد ۱۵ خرداد و شرکتهای سپاه و خاتمالانبیا مالیات نمیگیرد. فرارهای مالیاتی که حدود ۷۵ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده مربوط به بخش خصوصی نیست، چون داراییهای مالی بخش خصوصی آنقدر زیاد نیست که بتواند تا این میزان فرار مالیاتی داشته باشد و به نظر میرسد بخش اعظم آن مربوط به شرکتهای دولتی و نهادهای حاکمیتی باشد. در یک کلام میتوان گفت که دولت نه میتواند استقراض کند و نه در فروش اوراق مالی موفق خواهد بود، تنها کاری که میتواند انجام دهد این است که از بانک مرکزی استقراض کند، پول چاپ کند، پایه پولی را افزایش دهد که اثرات تورمی این موضوع را مردم یقینا حس خواهند کرد.
دولت علاوه بر افزایش درآمدهای مالیاتی خود در سال آینده، پیشبینی کرده که از محل مولدسازی داراییها نیز حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان درآمد کسب کند. این میزان تقریبا ۱۰ برابر رقمی است که در لایحه بودجه سال ۹۸ پیشبینی شده بود. در حالی که دولت حتی نتوانسته درآمد پنج هزار میلیارد تومانی از این محل را در سال جاری محقق سازد، چگونه میتواند به درآمدی ۱۰ برابر آن در سال آینده دست پیدا کند؟ چه مسائلی موجب میشود که واگذاری داراییهای دولت موفقیتآمیز نباشد؟
اولا داراییهای دولت داراییهایی است که ارزش واقعی آنها قابل سنجش نیست، چون ارزش این داراییها با توجه به رانت و ارتباط خریدار با منابع قدرت و ثروت ارزیابی میشود. برای مثال دولت ۲۴ هزار هکتار از زمین نیشکر هفتتپه را با یکدهم قیمت واقعی آن به فروش رساند. دولت تمام شرکتهای زیرمجموعهاش را زیر قیمت به فروش میرساند و در تمام آنها از رانت استفاده کرده است. بخش خصوصی واقعی نیز تمایلی به خرید اموال دولتی ندارد و این اموال تنها به رانتخواران و افرادی میرسد که انباشت ثروت کردهاند. بانکها هم قادر به فروش داراییهای مسموم خود نیستند، چون داراییهای مسموم آنها تا چندین برابر قیمت واقعی آنها ارزشگذاری شده تا ترازنامه مالی آنها را تراز جلوه دهد. برای مثال مغازهای که در خیابان ولیعصر شش سال پیش با قیمت شش میلیارد تومان خریداری شده، اکنون با نرخ سرسامآوری ارزشگذاری شده تا ترازنامه بانک متوازن جلوه کند. جالب است که این داراییهای مسموم هر سال نیز بر مبنای قیمت غیرواقعی آنها تجدیدارزیابی میشوند.
این تجدیدارزیابی بر قیمت مسکن و ساختمان نیز تاثیر میگذارد و باعث رکود در این حوزه میشود. بنابراین یکی از دلایل اصلی رکود در بخش ساختمان هم به این موضوع برمیگردد. برای مثال بانکها دست به ساختوساز فروشگاه میزنند و در زمان قیمتگذاری آن اعلام میکنند که اگر این فروشگاه را میتوان چهار میلیارد تومان ارزشگذاری کرد، آن را شش میلیارد تومان ارزشگذاری کنید و دو میلیارد اضافه آن را نیز به بانک بازگردانید. نتیجه این میشود که قیمت شش میلیارد به عنوان قیمت پایه در آن خیابان تعیین میشود و این موضوع منجر به افزایش قیمت در حوزه ساختمان میشود. در کشوری که فساد همه جای آن را گرفته باید ذهنیت عقلایی جای خود را به ذهنیت سودجویی بدهد تا کشور بتواند جایگاهی پیدا کند. دولت باید در خدمت مردم باشد زیرا مالکین اصلی این کشور مردم هستند. دولت از مردم مالیات میگیرد تا به آنها خدمت کند نه اینکه آنها را در مضیقه قرار دهد و از پول مردم سوءاستفاده کند و آن را در جاهای دیگر استفاده کند. پول مردم باید در داخل کشور و برای رفاه مردم و آموزشوپرورش و بالا بردن سطح زندگی آنها استفاده شود. مردم باید به همراه توسعه اقتصادی شادمانی و خوشبختی را حس کنند. ممکن است در برخی موارد رشد اقتصادی هم ایجاد شود، اما به هیچ وجه انصاف و عدالت در کنار آن وجود نداشته باشد. مردم باید عدالت را با تمام وجود حس کنند و بدانند که حقوق آنها نقض نمیشود و از حقوق آنها صیانت میشود. اما ما میبینیم که حقوق مردم توسط خود دولت نقض میشود.
فکر میکنید شیوع ویروس کرونا نیز بتواند تحقق بندهای بودجه را ناممکن کند؟ چگونه؟
از زمانی که ویروس کرونا در کشور کشف شد، دولت به راحتی میتوانست جلوی گسترش آن را بگیرد، چون سلامتی مردم باید در اولویت دولت قرار داشته باشد. ویروس کرونا در حال نابودی اقتصاد ایران است. این ویروس ۱۲ روز قبل از ۲۲ بهمن در قم کشف شد، اما برای اینکه مراسم روز ۲۲ بهمن برگزار شود، در خصوص شیوع این ویروس مخفیکاری شد. دولت میتوانست از همان ابتدا با قرنطینه کردن قم از شیوع این ویروس جلوگیری کند، اما سیاستمداران با اعتقاد بر اینکه قرنطینه مربوط به جنگ جهانی اول است مانع از اجرای آن شدند. این مسوولان باید در خصوص وضعیت پیش آمده کنونی پاسخگو باشند که چرا تمام استانهای ایران به این ویروس آلوده شدهاند.
این ویروس تمام جهان را به خود درگیر کرده و نمیتوان با تحلیلهایی که ملاحظات سیاستی دارد آن را یک هجوم بیولوژیک دانست. چگونه ممکن است این هجوم شکل بگیرد اما کشورهایی که این هجوم را آغاز کردهاند خود نیز درگیر آن شوند. هر کشوری که جلوی شیوع این ویروس را بگیرد و به دیگر کشورها کمک کند، در واقع جلوی ورود ویروس به کشور خودش را گرفته است. الان زمان همکاری صادقانه کشورهای جهان برای از بین بردن یک دشمن واحد است و باید ملاحظات سیاسی را کنار گذاشت. اگر قرار باشد کمکی به کشورها صادر شود این کمکها باید پذیرفته شود. آمریکا سازوکاری را به نام سازوکار بشردوستانه سوییس به ایران پیشنهاد کرد تا کالاهای ضروری و دارو و تجهیزات پزشکی به ایران صادر شود، اما ایران آن را نپذیرفت. اگر کمکها میرسید بخشی از نیازهای ما برطرف میشد. ضمن آنکه در کشور ما فساد به گونهای نهادینه شده که سودجویان همواره در صحنه حاضر هستند. با این حال باید بدانیم این افراد نیز تنها زمانی جرات انجام فعالیتهای سودجویانه را دارند که به رانت و قدرت وصل باشند.
به نظر میرسد کشور براساس عدالت و انصاف اداره نمیشود، بلکه براساس حفظ منافع شخصی و گروهی و جناحی عده خاصی اداره میشود. تا زمانی که تغییر و تحول کلی در اندیشه سیاستگذاران ایجاد نشود منافع مردم در اولویت قرار نخواهد گرفت، بلکه حفظ منافع شخصی و انباشت ثروت تنها در اولویت قرار خواهد داشت. نتیجه این میشود که بخش خصوصی واقعی در مضیقه قرار میگیرد و معیشت مردم آسیب میبیند.
عموم کشورها میلیاردها دلار برای جبران زیان شهروندان و کسبه و تجاری که از کرونا زیان دیدهاند کنار گذاشتهاند. به عنوان نمونه کرهجنوبی ۹ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار را صرف مقابله با شیوع این ویروس کرده است. کشور آمریکا نیز سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار برای کشف واکسن و تولید آن و حدود هشت میلیارد دلار برای مبارزه با ویروس از کنگره تقاضا کرده است. چنین کشورهایی مردم را در اولویت قرار میدهند.
کشورهایی که مردم را در اولویت قرار نمیدهند حتی اگر ادعای دموکراسی دارند، یا معنای دموکراسی را نمیدانند و یا اینکه اهداف شخصیشان آنها را از تعریف دقیق دموکراسی دور کرده است. کشورهایی چون ونزوئلا، مالدیو، نیکاراگوئه کشورهای ضعیفی هستند که برحسب اتفاق دوستان ایران نیز هستند. در عین حال هیچ کشور قدرتمند و پیشرفتهای ادعای دوستی با ایران را ندارد. حتی کشورهایی چون چین و روسیه نیز به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی که ایران دارد دوستی خود با ایران را ادامه میدهند. این کشورها اگرچه به ظاهر ادعای دوستی با ایران را دارند اما در واقعیت دوست ایران نیستند. از جمله اینکه روسیه نشان داده هیچ وقت دوست واقعی ایران نبوده و همیشه ضربههای بزرگی به کشورمان وارد کرده است.
به اعتقاد من دولت سال آینده باید در دریافت مالیات تجدیدنظر کند. حتی باید در فروش خدمات دولتی همچون آب و برق و گاز و غیره نیز تنفس چندماههای تا زمان فروکش کردن شیوع این ویروس بدهد و بعد از آن نسبت به دریافت حقوق خود به صورت اقساط اقدام کند تا به مردم فشار وارد نشود. ضمن اینکه تسهیلاتی که سررسید شده باید استمهال شود و آنهایی که قرار است تسهیلات بگیرند باید به آنها تنفس داده شود تا بتوانند موجودیت خود را حفظ کنند، در غیر این صورت کسبوکارها و دستفروشها و سوپرمارکتها که فروششان یکسوم شده نابود میشوند. اینها اغلب قادر به تامین هزینههای خودشان هم نیستند و احتمال افزایش بیکاری وجود دارد. حوزههای تاکسیرانی، حمل و نقل هواپیمایی، گردشگری و صاحبان هتلها هرکدام صدها کارمند دارند که کار خود را از دست میدهند.
مسافرکشها و دستفروشها که به سختی توانستهاند اجناسی را برای عرضه در شب عید تهیه کنند در حال نابودیاند. به ندرت فروشی انجام میشود و خریدی صورت نمیگیرد. تقاضا کاهش یافته و وقتی تقاضا کم میشود اقتصاد وارد رکود میشود. یادمان باشد کینز، اقتصاددان برجسته قرن بیستم در بحران اقتصادی اوایل دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ با افزایش تقاضا توانست اقتصاد را نجات دهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد