12 - 01 - 2021
خودش یا نزدیکانش؟
آرزو فرشید- از فعالان سیاسی گرفته تا فعالان رسانهای، بسیاری معتقدند که باید احمدینژاد را بایکوت کرد و ندید. اصلاحطلب و اصولگرا او را به صفت تشنگی برای دیدهشدن میشناسند و مایل هستند که مانع از رسیدن او به این هدف شوند. اما این مرد با وجود همه اشتباهات و سیاستهای محل نقدش، رسانه را خوب میشناسد و بلد است که چطور خود را از سد بایکوتکنندگان بگذراند.
حالا که فصل انتخابات رسیده هم بیش از همیشه در این عرصه فعالیت میکند و اینطور که معلوم است، برنامههای جدیای دارد. برخی با این تصور- احتمالا صحیح- که او امکان حضور و کاندیداتوری در کارزار ۱۴۰۰ را نخواهد یافت، به تلاشهایش بیتوجهی میکنند گویی احمدینژاد کمتر از آنان به وضعیت خود و امکان تایید صلاحیتش آگاه است!
تقلا در آستانه انتخابات
باز هم مصاحبه با رسانه خارجی. این بار مقابل خبرنگار روزنامه کویتی نشسته و از وظایف مهمش در عرصه جهانی میگوید! آنجا که حرف به انتخابات ریاستجمهوری پیشرو میرسد نیز خیلی مبهم جواب داده و بدون اینکه احتمال ورودش به این رقابتها را رد کند، میگوید: «انتخابات، امروز موضوع اصلی ما نیست و ما در کشور، منطقه و جهان مسائل مهمتری داریم و وظیفه بشردوستانه ما ایجاب میکند که ابتدا به آنها اهتمام بورزیم.»
کار مهمترش را نیز در همین مصاحبه معلوم کرده و از ضرورت ترمیم روابط ایران و عربستان میگوید! گویی هیچوقت در این مملکت رییس جمهور نبوده و هشت سال فرصت نداشته که برای تحقق این مهم کاری کند.
این حرفها اولین ورود احمدینژاد به عرصه سیاست خارجی نیست. او همین هفته قبل هم در نامهای به رییس جمهور نسبت به احتمال بروز جنگ و درگیری نظامی هشدار داده و از روحانی خواسته بود کاری کند.
نامهنگاری با روحانی یا مصاحبه با روزنامه کویتی و دم زدن از بهبود روابط با کشورهای منطقه تنها تقلای احمدینژاد برای نقشآفرینی در انتخابات آتی نیست.
او در ماههای اخیر بارها و بارها به واسطه اقدامات متعددی خود را در چشم مردم فرو کرده است. از مصاحبههای پیدرپی با رسانههای بیگانه و معاند مثل رادیو فردا یا چهرههای رنگعوضکرده مثل مهدی نصیری گرفته تا انتقاد از حجاب و اوضاع و احوال اقتصادی و … .
از شایعه تا دعوتنامه
وقتی از تسلط احمدینژاد بر عرصه رسانه و تبحر او در عوامفریبی میگوییم، معنایش این است که تلاشهای انتخاباتی وی و همراهانش به چند تا مصاحبه و نامه ختم نمیشود. تهدید به افشاگری و شایعهسازی نیز همیشه در دستور کار است.
شاهد آنکه همین چند وقت قبل بود که شایعه دیدار وی با سیدمحمد خاتمی و عیادتش از آیتالله مصباح یزدی سر زبانها افتاد. شایعهپردازان حتی از محتوای جلسه خیالی او با خاتمی نیز حرف زده و میگفتند که رایزنی کرده تا اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت نکنند!
عمر شایعه اما کوتاه است و همه چیز زود برملا میشود، برای همین هم تکذیبها از پی هم رسید و معلوم شد هر چه گفتند حقیقت نداشته است. احمدینژادیها اما با یک کارت بازی نمیکنند که به این سادگیها از میدان به در شوند.
شایعه که تکذیب شود، برای خودشان دعوتنامه میفرستند. شاهد این مدعا اظهارات اخیر آرینمنش فعال سیاسی اصولگراست که از قضا پدر داماد احمدینژاد هم هست. او در مصاحبهای از قصد وی برای کاندیداتوری سخن گفت و یک بار دیگر او را سر زبانها انداخت.
این تاکتیک احمدینژادیها البته مثال زیاد دارد. به عنوان نمونه پیامی به اصطلاح مردمی که کانال تلگرامی دولت بهار دیروز منتشر کرد. در این پیام آمده بود: «آقای احمدینژاد، من یک جوان تحصیلکردهام و با هزار زحمت ارشد اقتصاد گرفتهام و سربازی هم رفتهام. سه سال است که دارم دنبال کار میگردم. غیر از چند ماهی که در یک شرکت خصوصی تایپیست بودهام شغلی نداشتهام، امیدم بعد از خدا به این است که شما رییسجمهور شوید تا با طرحی که دارم کار مناسبی پیدا کنم. لطفا نگویید تمایلی ندارم. این جمله شما برای ما مصیبت است. شما که خیلیها را نجات دادهاید باز هم بیایید و بقیه را هم نجات بدهید.»
لازم به ذکر است که تهدید به افشاگری هم همچنان یکی از تاکتیکهای احمدینژاد برای جلب توجه است و به هیچوجه آن را از دستور کار خارج نکرده است. از مصاحبه او با شبکه تلویزیونی الشرق خیلی نمیگذرد و به یاد داریم که وقتی خبرنگار پرسید اگر شما رد صلاحیت شوید، قصد دارید اسراری را افشا کنید، با آن لبخند مرموز همیشگی گفت: «انشاءالله در وقتش صحبت خواهم کرد.»
کاندیدا کیست
در انتخاباتی بودن فعالیتهای اخیر احمدینژاد شکی نیست اما ابهام هم کم نیست. مثال این سوال که اگر به قول سیاستورزان و اهل رسانه، احمدینژاد فرصت دوباره نخواهد گرفت، چرا این همه به این در و آن در میزند تا خودش را مطرح کند؟ برخی گمان میکنند که قصد اپوزیسیون شدن دارد اما تحلیل نزدیکتر به واقعیت آن است که او با اظهارنظرها و مواضع تند و تیزش تهدید میکند که پتانسیل تبدیل شدن به اپوزیسیون را دارد اما قصد اصلی او ماندگاری در قدرت است. بر این اساس او خودش خوب میداند که کجای صحنه سیاست در ایران ایستاده و امکان کاندیداتوری دارد یا نه. برای همین نیز گمان میرود او درصدد مهیا کردن بستر مناسب برای کاندیداتوری یکی از چهرهها و نیروهای نزدیک به خود است.
این گمانه را اظهارات دیروز محمدعلی رامین مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد نیز تایید میکند. او در گفتوگو با «باشگاه خبرنگاران جوان» میگوید: «اگر فرض را بر رفتار عقلانی او قرار داده و با عبرتپذیری از تجربه تلخ سال ۱۳۹۶ تصمیمات او را ارزیابی کنیم، قطعا شخصا داوطلب نخواهد شد اما افراد زیادی هستند که او میتواند مورد حمایت خود قرار دهد و نقشآفرین باشد.»
رامین یا دیگر طرفداران این نظریه از اینکه کاندیدای مورد حمایت احمدینژاد کیست، چیزی نمیگویند و معلوم نیست او با این همه تلاش و خودنمایی در عرصه رسانهای و مجازی سنگ ریاستجمهوری چه کسی را به سینه میزند.
ترمیم روابط با عربستان در حد احمدینژاد نیست
علی بیگدلی*-محمود احمدینژاد با اشاره به اینکه در روابط تاریخی ایران و عربستان اختلافات مهمی وجود نداشته است، از ضرورت دوستی، همکاری، هماهنگی و همراهی دو کشور و تاثیر آن بر منطقه میگوید. اظهارات وی به نوعی یادآور اقدامات دولت او در زمینه روابط ایران و عربستان است.
آن زمان که ملک عبدالله از احمدینژاد دعوت خصوصی به عمل آورد و او نیز با تشریفات کامل به مکه رفت همه تصور کردند که بعد از این سفر اختلافات بین دو کشور برطرف خواهد شد. منتها متاسفانه گروههای افراطی داخلی، این سفر و نتایج آن را تقبیح کردند.
ملک عبدالله مرد خیلی منطقیای بود و با وجود اختلافات ایدئولوژیک با ایران تلاش میکرد مسائل بین دو کشور برطرف شود اما طیفهای راست افراطی در ایران خواهان حل مسائل نبودند. اکنون اما وضعیت تغییر کرده است یعنی نزدیکی قطر با عربستان با وساطت کویت صورت گرفته که ارتباط نسبتا خوبی هم با ما دارد. با توجه به اینکه قطر اعلام کرده نزدیکی او به عربستان دلیل بر دوری از ایران و ترکیه نیست و با موضع قویتر وارد فضای شیخنشینهای خلیجفارس شده است، وضعیت به نفع ماست.
اگرچه قطر در شورای همکاری خلیجفارس در عربستان شرکت کرد اما هنوز به تعهدات خود به ایران پایبند است. کویت اکنون این ماموریت را انجام میدهد و ما نیز این تمایل را ابراز کردهایم. ملاقاتهای محرمانهای نیز بین مقامات دیپلماتیک ما با عمان و کویت در راستای حل اختلافات صورت گرفته است. دلیلش هم این است که با آمدن بایدن، آمریکا نمیتواند با وجود مشکلات ما در خلیجفارس، وارد مذاکرات هستهای شود.
اگر ما بتوانیم با مساعدت کویت و همکاریهای آشکار و پنهان قطر، روابط خود را با عربستان ترمیم کنیم، به نفع ما و در زمینه پرونده هستهای نیز راهگشا خواهد بود. البته عربستان شرایط سختی را گذشته و میگوید ما باید از عراق، سوریه و یمن خارج شویم. البته در یمن هم ما به نتایجی درباره این رسیدهایم که ادامه حضورمان چندان مفید نخواهد بود.
با این حال باید دید ایران تا چه اندازه میتواند به انتظارات عربستان که حول محور کاهش نفوذ منطقهای ایران است، پاسخ دهد؛ انتظاراتی که بخشی از انتظارات آمریکا نیز هست و ایران بدون توجه به آن نمیتواند مسائل خود را حل کند. پیشبرد امور بدون حل مشکل ایران با شیخنشینهای خلیجفارس مقدور نیست. به هر حال ایران میتواند با تغییر استراتژیهای خود روابطش را با کشورهای منطقه بهبود بخشد و به این فضای ملتهب پایان دهد. تحقق این امر اما در حد محمود احمدینژاد نیست. اینطور که به نظر میرسد، برخی گروههای راست در ایران به این نتیجه رسیدهاند که تفکر احمدینژاد میانهای است بین نظرات آقای روحانی و گروههای راستی که آقای قالیباف آن را نمایندگی میکند. بر این اساس تصور میشود شاید احمدینژاد بتواند مسیر جدیدی را ایجاد کند. ضمن اینکه بر اساس سوابق او در تعامل با ملکعبدالله و شیخنشینهای خلیجفارس میتوان انتظار داشت که جریان و خط میانی او شاید بتواند اختلافات دو کشور را تا حدی برطرف کند اما در نهایت حلوفصل مشکلات و مسائل ایران و عربستان در حد او نیست. برای این کار تصمیمگیرندگان اصلی سیاست خارجی در کشور باید تصمیم بگیرند و راهی هم غیر از تغییر استراتژیهای ایران در منطقه ندارد.
* تحلیلگر مسائل بینالملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد