23 - 06 - 2022
از آموزههای سوسیالیستی فاصله بگیرید
نادر کریمیجونی- کارآفرینان و سرمایهگذاران افرادی قابل احترام و شایسته تقدیر هستند. این نکتهای است که سالها پیش مقامات گوناگون در کشورهای غربی و صنعتی به آن رسیدهاند، به آن عمل کرده و آن را پاس داشتهاند. تمام کشورهایی که هماکنون صنعتی خوانده میشوند و شش یا هفت دهه پیش و یا حتی دورتر در قرنهای هجدهم و نوزدهم میلادی جزء کشورهای تازهصنعتیشده به حساب میآمدند، کارآفرینان، سرمایهگذاران و تولیدکنندگان را گرامی میداشتند و حاضر نبودند موجبات رنجش و یا ناخرسندی ایشان فراهم شود. از همان موقع به این سو، لطیفه جالبی رواج یافت که هماکنون نیز مورد استناد قرار میگیرد؛ اینکه ترسوترین شیء در جهان سرمایه و ترسوترین فرد، سرمایهدار است. از همان موقع این توصیه به مقامات گوناگون گوشزد میشد که مبادا کاری کنید که ترسوترین شیء و ترسوترین فرد شما را رها کند و به سوی مقصد امنتری رهسپار شود. در جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا به سرمایه عامل فساد گفته شد و صفت زالو برای سرمایهداران و صاحبان کارآفرینی و تولید در نظر گرفته شد. احسان نراقی روزی به نگارنده میگفت که همه این القائات تحتتاثیر فرهنگ چپ و سوسیالیستی در اذهان ایرانیان نقش بسته بود چرا که در اسلام کارآفرین و مالکیت بخش خصوصی مشروع و محترم شمرده میشود و همه ائمهاطهار(ع) که رهبران و راهبردنویسان شیعه محسوب میشوند و حتی شخص پیامبر اکرم(ص) نیز به کار و فعالیت شخصی اشتغال داشتند. چنانکه میتوان همه این فعالیتها را در قالب بخش خصوصی دستهبندی کرد. به همین دلیل تحقیر سرمایهگذاران، کارآفرینان و صاحبان سرمایههای مادی و معنوی نه با رویکرد انقلاب اسلامی و نه با منویات رهبران اسلامی مطابقت نداشته است ولی عدهای که خود را مارکسیست اسلامی میخواندند همان فرهنگ تهدید و تحقیر سرمایهدار و کارآفرین را که از جوامع سوسیالیستی وام گرفته بودند در ایران پیادهسازی کردند و ایرانیان نیز به صاحبان سرمایه و کارآفرین لقب زالوصفت دادند. سالهاست که مقامات جمهوری اسلامی تلاش میکنند تا این باور را در میان ایرانیان رواج دهند که کارآفرین و صاحب سرمایه نه فقط زالوصفت و شایسته مبارزه و سرکوب نیست بلکه همه این افراد از آنجا که با تواناییهای علمی و حرفهای خود پول به دست آورده و حاصل زحمت خویش را برای توسعه هر چه بیشتر کشور و ملت خویش صرف میکنند، مستحق تشویق و تقدیر هستند اما در عمل ایرانیان رفتارهایی از مقامات میبینند که در اصالت و صداقت تلاش یاد شده مقامات تردید میکنند. چنانکه وقتی نابسامانی اقتصادی بروز میکند و بازار دچار تلاطم میشود، اولین جایی که آماج بازرسیها، برخوردها و عملیات قهرآمیز قرار میگیرند، بازار و مراکز تولید هستند. همچنین وقتی دولت نمیتواند بازار را سامان دهد، فشار خود را بر تولیدکنندگان و فروشندگان مضاعف میکند و آنها را به زیاندهی مجبور میسازد. در واقع وقتی قیمت تمامشده کالایی تعیین میشود، دولت حق ندارد حتی سود معمول و مشروع تولیدکننده را حذف کند چرا که تولیدکننده نیز باید هزینههای زندگی خویش را از محل فروش همین کالا و خدمات تامین کند به علاوه آنکه تولیدکننده و سرمایهگذار باید سود داراییهای سرمایهگذاری کرده خویش را نیز دریافت کنند. حال در ایران به محض بروز مشکل، دولت بلافاصله به تولیدکنندگان کالا و خدمات در بخش خصوصی فشار وارد میآورد تا محصول خود را بدون سود و یا حتی زیر قیمت تمامشده به فروش برسانند در حالی که همین دولت کالا و خدمات تحت حاکمیت خود را گران و شهروندان را مجبور میکند تا همین کالای گرانشده را خریداری کنند.
جالب است که به دلیل انحصاری بودن در عرضه، شهروندان هیچ راهی جز تهیه کالا و خدمات دولتی با همین قیمت گرانشده، ندارند. اما همین شهروندان تحت اجبار دولت نمیتوانند کالا و خدمات خود را مطابق نرخ تورم جاری، گران کنند.سناریوی تکرار حمله به معاملهکنندگان ارز و دستگیری عدهای از آنان به دلیل یا بهانه معامله غیرقانونی ارز، در روزهای گذشته بار دیگر به نمایش درآمد؛ عدهای دستگیر و عدهای متهم شدند. پلیس امنیت اقتصادی نیز دستگیری این عده را تایید و تصریح کرد که با معاملهکنندگان غیرمجاز ارز برخورد میشود. در همین اطلاعیه پلیس امنیت اقتصادی و نیز بانک مرکزی تصریح شده که دولت با برهمزنندگان و اخلالکنندگان در بازار ارز مقابله میکند. در این صورت، این پرسش مطرح میشود که اگر بازار به تحولات سیاسی واکنش احساسی و هیجانی نشان داد- چنانکه در تمام نقاط دنیا این واکنش رخ میدهد- آیا دولت و مقامات امنیتی- انتظامی برای این واکنش هیجانی و احساسی، عامل انسانی پیدا، او را متهم، محکوم و مجازات میکنند؟ آیا خلق یک عامل و اتهام زدن برای یک قوه قهریه کار دشوار و نشدنی است یا دولت میتواند با اندک ارادهای فارغ از این که مقصر باشد یا نباشد، شخص موردنظر را هدفگیری کند؟ در مورد کاهش یک کالا در بازار و جهش قیمت آن نیز رفتار دولت، قهری و غیراقتصادی است. به محض گرانی یک کالا در بازار ماموران دولت راهی خیابان میشوند تا احتکارکنندگان و اخلالکنندگان در بازار را شناسایی، دستگیر، محاکمه و مجازات کنند. همگان به یاد دارند که در دولت سیدمحمد خاتمی ناگهان اعلام شد پدر میرحسین موسوی (نخستوزیر اسبق) به اتهام احتکار چادر مشکی بازداشت و اموالش توقیف شده است. همه کسانی که حاج میراسماعیل موسوی را میشناختند از انتشار این خبر شگفتزده شدند چراکه وی هیچگاه رفتار نامشروعی مرتکب نشده بود و خوشنامی وی زبانزد خاص و عام بود. اما با استفاده از قوه قهریه این فرد بازداشت شد و پس از مدتی مشخص شد که بازداشت وی برای تحت فشار قرار دادن میرحسین موسوی برای قطع حمایت از سیدمحمد خاتمی بوده است. در مواردی هم با استفاده از ابزارهای مادی برخی با هدف آرام کردن جامعه و مهار اعتراضها، فعالان اقتصادی و صاحبان کار و سرمایه سرکوب شدهاند. یعنی سرمایهگذاران و صاحب تولید مرغهایی هستند که در عزا و عروسی سر بریده میشوند و شکل اتهامهایی که به ایشان زده میشود، بیشتر برائت آنان را احراز میکند. با این حال و همانطور که در نمونه مقابله با گران شدن دلار مشاهده شد، نیروی انتظامی به عنوان قوه قهریه دولت به محض گران شدن کالا مانند همین میوه و ترهبار به سوی تولیدکنندگان، عرضهکنندگان و… میشتابد و آنان را دستگیر میکند. امری که البته تداوم مییابد و رسما مسوولیت بسیاری از نابسامانیها بر گردن تولیدکنندگان و توزیعکنندگان قانونی میافتد.
نکته جالب در این میان آن است که چون عوامل غیرقانونی، زیرزمینی و خاکستری اقتصاد از دید دولت پنهان هستند و مقامات دولتی توانایی اندکی در دستگیری و مقابله با ایشان دارند، به روشنی دولت به سمت عوامل پیدا، قانونی و مرئی هدایت میشود و آنان را به عنوان مقصر، خطاکار و مجرم معرفی میکند. در حالی که این عوامل رفتاری شفاف و قانونی دارند و به همین دلیل کمتر مرتکب خطا و جرم میشوند اما وقتی دست دولت به بخش پنهان نمیرسد، این بخش آشکار و قانونی است که تاوان میدهد. با این حال وقتی موضوع برخورد قهری و برخوردشوندگان مطرح میشود، در نخستین واکنش پرسیده میشود که آیا نباید با تخلفکنندگان و مجرمان که فضای اقتصادی جامعه را آلوده میکنند، برخورد شود؟ پاسخ به این پرسش حتما مثبت است. اما آیا این برخورد نباید هوشمندانه و دقیق باشد؟ آیا برخورد با یک یا چند متخلف باید به اهرمی برای ارعاب همه فعالان و تولیدکنندگان کالا و خدمات تبدیل شود؟ از نظر کارشناسان، برخورد با یک متخلف مانند جراحی به منظور خارج کردن یک تومور بدخیم است. آیا جراح به هنگام جراحی، تومور را از بافت جدا میکند و فقط تومور را برمیدارد یا کل بافت و یا اندام را جدا میکند؟ آیا خارج کردن تومور بدخیم از بدن با هدف آسایش و سلامت اندامها و بافتهای سالم انجام میشود یا جراح، ارعاب و دادن هشدار به بافتهای سالم و اندامهای فعال را هدف گرفته است. جمهوری اسلامی ایران اگر میخواهد به توسعه اقتصادی و رشد توان تولید دست یابد، ضرورتی ندارد از نمونههای خارجی و غربی پیروی کند. برای دستیابی به این هدف البته مقامات و مسوولان کشورمان باید از آموزههای سوسیالیستی فاصله بگیرند و همان رویه امامان شیعه (ع) را به کار ببندند. در این صورت کارآفرین و صاحبان سرمایه مورد احترام قرار میگیرند و برای رشد و ارتقا دادن جایگاه اقتصادی- صنعتی جامعه ایران، دستشان باز گذاشته میشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد